حرف از ابزار ابرقهرمانی و گجت ها می شود. نام دو شخصیت معروف یعنی بتمن مرد آهنی میدرخشد، اما واقعا کدام یک گجت ها و امکانات بهتری دارد؟ و به ابزار ابرقهرمانی مدام یک بیشتر علاقه مند هستید؟

مرد آهنی باورنکردنی است، تمام لباس‌هایش از بهترین فناوری‌ها و ابزارهای تشکیل شده اند که تقریبا همه آنها به او اجازه پرواز می‌دهد، اما نقطه قوت این لباس ها فقط پرواز نیست. آنها کارهای بیشتری انجام می‌دهد.

این لباس ها دارای انفجارهایی است که از دستانش بیرون می‌آیند و زره‌ها تقریباً تخریب‌ ناپذیر هستند. او مجموعه ای از ربات ها و هوش مصنوعی دارد و به کمک پول بی پایان خود می تواند هر تکنولوژی و سلاحی را بخرد. نکته مهم نیز این است که همانند بتمن در مکانی تیره و تاریک زندگی نمی کند. از دیگر امکانات و ابزار او نیز سلاح نظامی ارتش های دنیا است. یادتان نرود که تونی استارک و بروس وین هر دو شرکت سازنده تسلیحات نظامی دارند.

اما درباره بتمن. بحث بین اینکه چه کسی بهترین ابرقهرمان تاریخ است، دهه‌ها است که ادامه دارد، اما به نظر می‌رسد همیشه به دو نفر پیشتاز یعنی بتمن و سوپرمن ختم می‌شود.

نکته جالب اینجا این است که تنها چیز فوق العاده در مورد بتمن این است که او فوق العاده ثروتمند است و مطلقاً هیچ قدرتی ندارد، تمام عظمت او ناشی از فناوری و وسایل شگفت انگیزی است که می تواند بخرد یا طراحی کند.

بت‌موبیل بدون شک اوج لوازم جانبی ابرقهرمانی است و در حالی که در سال‌های اخیر بزرگ‌تر و خشن تر هم شده است، همانطور که خود بتمن در Batman Forever می‌گوید همیشه چشمگیر و پر از مفیدترین ابزارها بوده است.

مورد بعدی لباس جنگی بتمن است، خوشبختانه این لباس نتنها یکی از نمادین ترین ها لباس های ابرقهرمانی است، بلکه یکی از بهترین آنها نیز هست. لباسی با قابلیت های زیاد که به کمک آن می توان با طبف وسیعی از شخصیت های شرور و با توانایی های مختلف رودررو شد. البته همانند مرد آهنی، بتمن نیز لباس های مختلفی برای مبارزه‌ با شخصیت های شرور قوی، خدایان و حتی ابرقهرمان‌ ها و دوستان خود دارد.

ما تصمیم گیری درباره اینکه کدام یک گجت های بهتری دارند را به شما واگذار میکنیم. به نظر شما بتمن دی سی گجت های جالب تری دارد یا مرد آهنی مارول؟

نال یکی از معروف ترین شخصیت های جهان کمیک بومی مارول است. او پادشاه سیمبیوت ها و خدای تاریکی است. و در این سایت هم «این مقاله» به معرفی کامل او پرداخته است. در ادامه به بررسی نبرد نال با چند شخصیت محبوب جهان کمیک بوکی مارول می پردازیم.

آیا نال از تانوس قوی تر است؟

نال از تانوس قوی تر است زیرا از نظر قدرت برتر است. تانوس فوق العاده قوی است و قدرت های خارق العاده ای دارد. با این حال، او یک موجود ابدی است، موجودی از گوشت و استخوان، قادر به مردن، احساس عواطف و سایر نقاط ضعف انسان مانندی که آن را دارد.

از سوی دیگر، نال قبل از خلقت جهانی که تانوس در آن وجود دارد وجود داشته است. او یک نیروی طبیعی است، یک خدای اولیه که سلستیال ها را به راحتی سلاخی می کند. او یک نژاد کامل از سیمبیوت‌ها را تنها با استفاده از توانایی‌های خود ایجاد کرد – چیزی که تانوس فقط می‌توانست بدون استفاده از دستکش بی‌نهایت یا کمک‌های دیگر رویای آن را در سر بپروراند.

به کمک دستکش ابدیت نبرد نزدیک تر می شود اما اگر نول نکروسورد را داشته باشد، تیغه‌ای زنده که به راحتی سر سلستیال ها را می‌برد، فقط نال باید به این فکر می کرد که چه روشی برای کشتن تانوس جذاب تر است.

آیا نال از فرانکلین ریچاردز قوی تر است؟

نال از نظر قدرت خام و بدنی قوی تر از فرانکلین ریچاردز است. پیروز این نبرد شاید به احتمال زیاد فرانکلین ریچاردز باشد زیرا قدرت های این دو اصلا به هم شبیه نیست.

فرانکلین ریچاردز بالغ احتمالاً یکی از چند شخصیت اصلی قدرتمند مارول است، کسی که برای خود جهان جیبی می سازد و واقعیت را تغییر می دهد. چیزی که نال هیچ راهی برای فرار کردن از آن ندارد.

به هر حال، نال می تواند فرانکلین را با قدرت های اولیه اش غافلگیر کند. حتی اگر این کار را نکند،  می دانیم که قدرت فرانکلین هر چه بیشتر از آنها استفاده می کرد کاهش می یابد. به جرات می توان گفت که نال، خدایی که کل ارتش خدایان را کشت، در نهایت ریچاردز را نیز سلاخی خواهد کرد.

نال قویتر از اودین است؟

نال به طور قابل توجهی قوی تر از اودین است، زیرا قدرت او از پادشاه سابق آسگارد بیشتر است. فقط باید بدانیم که قدرت نال از سلستیال ها بیشتر است، در حالی که قدرت اودین کمتر از سطح آسمانی است.

نال به تنهایی با یک ضربه سر یک آسمانی را برید، در حالی که اودین باید خود را به زره ویرانگر و شمشیر خود مجهز می کرد و از قدرت همه روح های آسگارد به جز ثور برای نبرد با سلستیال ها استفاده می کرد. با آن همه قدرت اضافی که خودش را تقویت می کرد، باز هم شکست خورد.

نال قویتر است یا کانگ فاتح؟

کانگ فاتح که امروزه به دنیای سینمایی مارول بر سر زبان ها افتاده است یک شخصیت تقریباً شرور از دنیای مارول است که توانایی مسافرت در زمان و تکنولوژی بالای علمی دارد. اگر بحث سر قدرت بدنی و خداگونه باشد، کانگ عملا هیچ شانسی در برابر نال ندارد اما کانگ یک استراتژیست تمام عیار است و این یعنی او قراراست راهی را برای شرکت دادن نال با سفر های زمانی خود پیدا کند. در این صورت او شانس خوبی برای مقاله با نال دارد، اما اگر راهی پیدا نکند، بهتر است خودکشی کند تا اینکه با نال وارد نبرد بشود.

پیروز نبرد چتون و نال کیست؟

چتون زمانی یک خدای بزرگ بود که بیش از یک میلیون سال بر این سیاره حکومت کرد. در متون باستانی دنیای کمیک مارول به قدرت و تأثیر Chthon اشاره شده است. چتون اولین جادوگر تاریک جهان بود که بر هنر جادوی تاریک تسلط داشت. او یک بعد کامل برای خود ایجاد کرد تا بر آن ریاست کند. به نظر می رسد بزرگترین شاهکار Chthon خلق Darkhold است، کتابی که حاوی شیطانی ترین و قدرتمندترین جادوها است. او از طریق تعداد زیادی میزبان برنامه های خود را پیش می برد.

در بحث قدرت خام و پیروزی ذاتی نال سطح بالاتری نسبت به چتون دارد و همچنین شاهکار ها و قدمت بیشتری نیز دارد، با این حال قدرت جادویی چتون بالاتر از نال است. طبق رتبه بندی سایت های معروف کمیک بوکی دنیا، نال تقریبا چند پله رتبه بهتری نسبت به چون دارد که البته در سطح نزدیکی به یکدیگر قرار دارند. در صورت نبرد بین این دو باید شانس ۶۰ به ۴۰ درصدی برای پیروزی نال در نظر بگیریم.

آیا نال قوی تر از دادگاه زندگی است؟

نال ضعیف تر از دادگاه زنده است، زیرا در سلسله مراتب کیهانی پایین تر است. دادگاه زندگی به تنهایی در رأس سلسله مراتب جهان مارول قرار دارد و حتی آسمانی ها را به عنوان یک بچه می بیند.

در حالی که نال می‌تواند آسمان‌ها را بکشد و کل یونیورس خود و یا جهان های دیگر را نابود کند، اما دادگاه زندگی وظیفه مراقبت از کل مولتیورس را برعهده دارد و عملا نال نمی تواند کار خاصی در برابر دادگاه زندگی پیش ببرد.

زمان زیادی نمیگذرد که اترنال ها ها یا همون ابدی ها در دنیای سینمایی مارول معرفی شدن. اگر میخواهید با سرگذشت شکل گیری اترنال ها آشنا بشید پیشنهاد میکنم فیلم Eternals محصول سال ۲۰۲۱ رو تماشا کنید.

خب اترنال ها (ابدی ها) از نظر فنی جاودانه هستند و بیماری و پیری برای اونها کلا مفهومی ندارد هرچند میتوانند مانند اکثر موجودات دنیای مارول کشته بشوند و به عبارتی کاملا آسیب ناپذیر نیستند.
اکنون ممکن است برای خیلی از طرفداران دنیای سینمایی مارول این سوال پیش آمده باشد که گروه اترنالز در برابر انتقامجویان چگونه عمل خواهند کرد؟ قبل از برسی پاسخ این پرسش نخست توجه کنید که در یک نبرد تیمی، اکثر ضعیف‌ها حذف می‌شوند، بنابراین اجازه دهید قوی‌ترین اعضای آنها را با هم مقایسه کنیم. از طرف اترنالز، قوی‌ترین شخصیت‌ها با قدرت بی‌نظیر، ایکاریس، گیلگمش و تنا بودند. در سمت انتقام‌جویان، قوی‌ترین شخصیت‌های با قدرت بی‌نظیر ثور، کاپیتان مارول و هالک بودند. (توجه داشته باشید واندا و دکتر استرنج به خاطر ماهیت عرفانی قدرتهایشان در این فهرست لحاظ نشدن ولی در توضیح مختصری به نتیجه احتمالی رویارویی اترنالز با این دو هم اشاره خواهیم کرد.) دقت کنید این مقایسه مربوط به نسخه های MCU آنهاست و نه کمیک. پس اجازه دهید آزمون قدرت آغاز را شروع کنیم.!

تینا (Thena)

تنا، الهه جنگ و اولین عموزاده تایتان دیوانه تانوس، نیرویی است که باید با آن حساب کرد. او نه تنها رئیس قدرتمند دویانت ها Kro را شکست داد، بلکه عضوی بود که ایکاریس بیش از همه به آن احترام می گذاشت. مهارت‌های رزمی تنا بسیار زیباتر و دقیق‌تر از کاپیتان مارول، هالک یا ایکاریس بود. بیشتر این قهرمانان به قدرت خام خود متکی هستند تا مهارت مبارزاتی. با این وجود، شکی نیست که در یک نبرد منصفانه کاپیتان مارول و هالک می توانند تنا را شکست دهند. هالک قدرت فیزیکی بسیار بالاتری از تنا دارد به علاوه فاکتور درمانی سریع او را از آسیب های احتمالی مصون می دارد. تنها شانس تنا وارد کردن ضربات بسیار دقیق و کاری به نقاط حساس بدن هالک هست که در عمل کار بسیار سخت و تقریبا غیرممکنی به نظر میرسه. کاپیتان مارول اما علاوه بر فاکتور پرواز و قدرت فیزیکی بیشتر و انرژی های قدرتمند آسیب ناپذیری بسیار بالایی هم دارد طوری که ضربات تانوس تاثیر خاصی روی او ندارند پس مهارت تنا در برابر این انتقامجو هم زیاد به کار نخواهد آمد. اما این نتیجه به دلیل قدرت های آنهاست و همانطور که اشاره شد از نظر تجربه و مهارت در برابر تنا آنچنان حرفی برای گفتن ندارند.
اما تنا نبرد جالب تری با ثور خواهد داشت. ثور در مقابل تنا نه تنها یک نبرد قدرت بلکه نبردی مهارتی نیز خواهد بود. هر دوی این رزمندگان خداگونه سال‌ها را صرف آموزش و مبارزه کردند تا احتمالاً به جای پرتاب مشت بی دقت، درگیر نبرد مناسب و تاکتیکی باشند. نبرد بین آنها به خاطر اینکه هر دو متخصص فنون مبارزاتی هستند، احتمالا بسیار دیدنی باشد. نخست جالب است که ببینیم اگر فقط به مهارت ها توجه شود، چه کسی در نبرد بین آنها پیروز می شود. در این صورت نبرد نزدیکی خواهد بود اما فارغ از مهارت همه ما می دانیم که در نهایت ثور با توجه به قدرت فیزیکی، استقامت و قدرت های جادویی و تسلیحات خداگونه خود پیروز قاطع این نبرد خواهد بود.

گیلگمش (Gilgamesh)

گیلگمش یک اترنال بود که نقشه ایکاریس را به طور جدی تهدید می کرد، بنابراین ایکاریس تصمیم گرفت او را از قبل از معادله خارج کند. او یک نیروگاه قدرت بود و شاید اگر ایکاریس در نبرد نهایی همراه با کل تیم با او نیز روبرو می شد، موفق نمی شد. این خود گویای قدرت گیلگمش است. با این حال، ثور و کاپیتان مارول برای عضو دوست داشتنی ما در Eternals بسیار زیاد خواهند بود چون هر دو در زمینه های مهارت رزمی، انرژی درونی، استقامت و آسیب ناپذیری از گیلگمش برترند و به علاوه فاکتور پرواز هم دارند.
بنابراین، در اینجا نبرد جالبتری با هالک خواهد بود. گیلگمش در مقابل هالک نبرد شگفت انگیزی با مشت و ضربه های قدرتی خواهد داشت. هرچند در نهایت قدرت فیزیکی هالک برتر خواهد بود با این حال، آموزش خوب گیلگمش در مبارزه می تواند برای هالک دردسر ساز باشد. ما دیده‌ایم که چگونه تانوس با استفاده از مهارت‌های رزمی خود، هالک را شکست داد، در حالی که هالک فقط بر منطق ضربه زدن، پانچ و دوباره ضربه زدن تکیه می‌کرد. همچنین هالک MCU به اندازه کمیک ها به شاهکارهای قدرتمندی دست نیافته است. در واقع، ما شاهد شکست هالک در دوران ابتدایی خود در برابر مرد آهنی (Hulkbuster Armor)، ثور و تانوس بوده ایم.
بنابراین، با توجه به آن و تجربه نبرد چند هزار ساله گیلگمش، من آنها نبرد آنها را نزدیک می دانم ولی با توجه به استقامت تقریبا نامحدود هالک و باز هم فاکتور درمانی سریع مسلما او شانس اول پیروزی خواهد بود.

ایکاریس (Ikaris)

بیایید به تجارت واقعی این نبرد بپردازیم. سوپرمن مارول – ایکاریس، که به جرئت می توان گفت قوی ترین عضو Eternals بود. او در مبارزه با بیش از نیمی از تیم خود پیروز شد و همه دویانت هایی را که با آنها مبارزه کرد، به راحتی شکست داد. حتی برای خودکشی، این نیروگاه قدرت مجبور بود به سمت خورشید پرواز کند. او برای هر یک از ۳ انتقام‌جویان برتر این فهرست، چالش‌های بسیار زیادی را نشان می‌دهد. با این حال، تنها نبردی که او احتمالا برنده می شود، به دلیل قدرت ها، توانایی ها و مهارت های رزمی برتر، در برابر هالک است. او در مبارزه با هالک شانس اول پیروزی محسوب می شود و هالک برای شکست او عملا کار بسیار سختی در پیش خواهد داشت.
نبردهای جالب اینجا می تواند ایکاریس علیه ثور یا کاپیتان مارول باشد. نبرد او با کاپیتان مارول احتمالاً با تساوی به پایان می رسد زیرا آنها مجموعه ای از توانایی های کاملاً مشابه دارند. اما همچنین ممکن است که او به دنورز ببازد زیرا او کاملاً نابود نشدنی به نظر می رسد. کاپیتان مارول تهدیدی جدی برای تانوس بود و او مجبور شد از سنگ قدرت استفاده کند تا این انتقام جو را تکان دهد. بنابراین، اگر آنها رودررو شوند، کاپیتان مارول ممکن سطح بالاتر از ایکاریس قرار بگیرد.
حالا، جالب ترین نبرد او با ثور خواهد بود، که جرقه بحث قدیمی ثور علیه سوپرمن را برانگیخت.
اما ایکاریس سوپرمن نیست و سرعت، استقامت و قدرت کمتری نسبت به مرد پولادین دارد. در این نبرد ثور فرد آموزش دیده بهتری است، اما قدرت او متفاوت است. ایکاریس ممکن است بتواند ثور چاق پایان بازی را شکست دهد، اما ثور اصلی جنگ بینهایت یک معامله کاملاً متفاوت است. آن ثور توانست قدرت ۶ سنگ بی نهایت را منحرف کند و به شدت به تانوس آسیب برساند. خدای تندر در دوران اوج خود خبر بد و ترسناکی برای بیشتر موجودات جهان است. ثور جنگ بینهایت احتمالا از نظر قدرت فیزیکی، سرعت، استقامت، دوام و آسیب ناپذیری با ایکاریس در سطح تقریبا برابری قرار دارد (شاید حتی سطح بالاتر!) و در برابر پرتوی چشم ایکاریس قدرت صاعقه را دارد که دارای انرژی بیشتری است. به علاوه ثور فاکتور مهارت مبارزاتی برتر و تسلیحات مرگبار را در اختیار دارد که برگ برنده های مهمی محسوب میشوند. بنابراین من این نبرد را در حالت کلی و میانگینی بن بست می نامم.  البته ثور قرار است در ماجرایویی جدید در MCU به فرم سابق و احتمالا اوج خود برگردد.
در نهایت به همان اندازه که اترنالز قدرتمند هستند، هیچ یک از آنها برای ثور، هالک و کاپیتان مارول کافی نخواهند بود. (در واقع همانطور که عنوان شد، فقط ایکاریس در نبرد با هالک شانس بیشتری خواهد داشت.)

تا به اینجای کار نبرد قدرتمندترین اعضای این دو گروه رو برسی کردیم اما نکته ای که وجود دارد این است که ابدی ها اعضای دیگری هم دارند که می توانند در نبرد تغیرات موئثری ایجاد کنند. از جمله مهترین آنها سرسی، دروگی و ماکاری هستند که هر سه تای آنها نسبت به سه عضو قدرتمند که پیش تر معرفی کردیم، از قدرت فیزیکی، مهارت مبارزاتی و آسیب ناپذیری کمتری برخوردار هستند و در مبارزات بیشتر به توانایی های خاص خودشون تکیه میکنند. دقت کنید اینکه میگوییم قدرت فیزیکی و آسیب ناپذیری کمتری دارند به این معنی نیست که در این زمینه ها در سطح نزدیک انسان های عادی قرار دارند در هر صورت آنها هم اترنال هستند و برای انسان های کاملا عادی آسیب ناپذیر و بسیار قوی به نظر می رسند. در ادامه به تاثیراتی که این سه می توانند در نبرد داشته باشند اشاره میکنیم.

سرسی (Sersi)

سرسی می‌تواند ماده را در مقیاس های مختلف دستکاری کند که در مقایسه با بقیه اترنال ها در این مقوله پیشی گرفته است. او می‌تواند اتم و مولکول داخل یک شخص یا شیء را به دلخواه خود تغییر دهد، به طور مثال، او می‌تواند دشمن خود را به یک تکه سنگ تبدیل کند. او از قدرت های خودش لذت میبره و این قدرتها اونقدر گسترده و زیاد بودن که در فیلم دیدیم که حتی یک سلیستیال رو به سنگ تبدیل کرد.! در پایان فیلم هم یکی دیگر از اعضای ابدی ها یعنی اسپرایت رو به یک انسان تبدیل کرد. اینها نشون میده که قدرت این عضو میتونه چقدر گسترده و تاثیر گذار باشه و گفته میشه حتی پتانسیل نابودی کامل زمین رو داره که با توجه به از بین بردن یک سلیستیال اصلا بعید نیست.!!
البته اینجا دو تا نکته مهمی که وجود داره، اول اینکه او برای استفاده از قدرتش باید با شیء یا شخص مورد نظر از طریق فیزیکی تماس داشته باشد، دوم تغیرات مولکولی سطح بزرگ (مثل تبدیل سلیستیال به سنگ) باید در حالتی اصطلاحا موسوم به «ذهن مشترک» باشد که در این حالت باید قدرت کامل ذهنی بقیه اعضای گروه ابدی ها در اختیار او قرار بگیرد.
با این توضیحات می شود نتیجه گرفت سرسی می تواند حداقل اعضای سطح پایین تر انتقامجویان که یک انسان کاملا معمولی هستند را با یک تماس فیزیکی ساده از میدان مبارزه خارج و حتی نابود کند، ولی برای استفاده از این قدرتها در برابر اعضایی که قدرت های ماورایی زیادی دارند (مثل هالک، کاپیتان مارول و …) به انرژی و زمان بیشتری نیاز دارد و حداقل باید به مدت زمان لازم در حالت ذهن مشترک و تمرکز کامل قرار بگیرد که حین مبارزه دو گروه عملا غیرممکن به نظر می رسد.

ماکاری (Makkari)

قدرت اصلی ماکاری، در سرعت زیاد اون نهفته هست. اون با به کارگیری نیروی کیهانی یکی از سریعترین موجودات دنیاست ولی با این اوصاف هنوز هم از نظر سرعت مقدار کمی از کوئیک سیلور عقبتره و این امر، کاری کرده تا او با کوئیک سیلور رقابت جالبی داشته باشه که البته متاسفانه ما این رقابت رو در MCU نخواهیم دید چون کوئیک سیلور قبلا توسط آلتران کشته شده.
اینکه سرعت ماکاری چقدر میتونه جبهه نبرد رو تغیر بده گفتنش سخته و به متغیر های زیادی بستگی داره ولی چیزی که با قاطعیت میشه گفت اینکه قدرت این عضو اترنال هم نمیتونه مشکل خاصی برای ثور، هالک و کاپیتان مارول ایجاد کنه چون اولا ضرباتش تاثیر خاصی روی آنها نداره و دوما با اولین اشتباهش میتونه طی چند ضربه توسط آنها حداقل برای مدت زیادی از میدان مبارزه خارج بشه. پس به نفعشه خیلی سمت قویترین ها نیاد.!

دروگی (Drugi)

دروگی یا درویگ دارای قدرت تلپاتی گسترده ای است که این امکان را به او می‌دهد تا ذهن افراد را نه تنها از فواصل دور بخواند، بلکه می‌تواند آنها را مجاب به انجام کاری هایی که میخواهد بکند. او با استفاده از این روش، بسیار برای کمک به شوروی و کا.گ.ب استفاده کرده است و حتی آدم‌های زیادی را شکنجه کرده. اما این توانایی او فقط بر روی انسان های معمولی کار میکند و مثلا بر روی سایرین اعضای ابدی ها جوابگو نیست. البته در فیلم او از این قدرت برای نفوذ به ذهن یک سیلیستیال استفاده کرد (هرچند در نهایت مشخص نشد توانایی او میتواند روی یک سلیستیال تاثیر داشته باشد یا خیر؟!) که در حالت «ذهن مشترک» بود و همانطور که قبلا توضیح دادیم این حالت محدودیت های خاصی دارد و نیازمند زمان طولانی تری است. نکته جالب در بخشی از فیلم اشاره شد که دروگ قبلا از توانایی خودش برای آرام کردن ذهن تنا و بعضی از ابدی های دیگر استفاده کرده است که لازم است بگوییم این در حالتی ممکن است که خود اونها در برابر این دستکاری یا نفوذ ذهنی هیچ مقاومتی نکنند و اینکه برای این کار به زمان نسبتا طولانیتری هم نیاز است. پس این توانایی شخصیت هم در برابر قدرتمندترین اعضای انتقام جویان (ثور، هالک و کاپیتان مارول) هیچ فایده و کارکردی نخواهد داشت.
توانایی دروگی در نوع خود بسیار منحصر به فرد است مخصوصا که میتواند ذهن افراد بسیاری را همزمان بدون تماس فیزیکی از فاصله دور کنترل کند اما به دلایلی که در ادامه مقاله اشاره میکنیم بعید است که در اکثر سناریو های ممکن در این نبرد تاثیر خاصی (حتی در برابر اعضای بدون قدرت فوق بشری انتقام جویان) ایجاد کند.!

در نهایت با برسی این سه عضو مهم اترنال ها هم دیدیم که اینها هم در برابر قویترین انتقامجویان کاری خاصی از پیش نمیبرند. البته خب نبرد همزمان شش عضو اترنال ها فقط با سه عضو انتقامجویان اصلا منصفانه و منطقی نیست. پس اجازه بدین بعضی از انتقامجویان خاص دیگه رو هم به این مبارزه دعوت کنیم.!

تاثیر ورود دو عنصر غیر قابل پیش بینی به مبارزه، دکتر استرنج و واندا:

همانطور که احتمالا پیش تر دیده اید و میدانید دکتر استرنج و واندا هر دو استاد مبارزات عرفانی و جادویی با طیف تقریبا نامحدودی از توانایی های جادویی هستند. خیلی خلاصه بگیم ورود این دو میتونه به راحتی کل کاسه کوزه ها و معادلات اترنال ها رو به هم بریزه. جدا از این بحث که واندا میتونه به راحتی واقعیت کنترل و دستکاری کنه، استرنج و واندا به راحتی قدرت های دروگی رو کاملا بی اثر میکنن  چون هر دو استاد مقاومت ذهنی، حملات ذهنی، ایجاد کابوس و دور زدن واقعیت هستند.
پس دلیل اینکه گفتیم دروگی در اکثر حالات نمیتونه هیچ تاثیری در نبرد داشته باشه حضور همین دو نفر بود که به قول معروف خودشون ختم این کارها هستند.! البته میشه گفت در اینکه توانایی واندا در ایجاد کابوس و دور زدن ذهن بسیار بالاتر از دروگیه تقریبا شکی نیست پس در این سناریو از این قبیل اقدامات بیشتر اترنال ها باید بیشتر از انتقام جویان بترسند. مخصوصا اینکه تنا پایداری ذهنی زیادی ندارد و احتمالا با اولین حمله ذهنی قدرتمند بر ضد اترنال ها خواهد شد. همچنین دکتر استرنج میتونه به راحتی با باز کردن پورتال هایی خیلی از ابدی های با سرعت کمتر (مثل سرسی یا دروگی) رو بدون زحمت از میدان مبارزه خارج کنه. (مثلا یه چیزی شبیه به کاری که با لوکی در فیلم ثور: راگنورک کرد.)

نتیجه پایانی:

در جمع بندی پایانی میشه گفت تقریبا همه حالت های نبرد منصفانه بین این دو گروه برسی شدن. اگرچه اترنال ها از ابتدای خلقت با قدرت های مافوق بشریشون خلق شدن و تقریبا هیچ کدوم از انتقامجویان (به استثنای ثور و ویژن و به نوعی واندا) از ابتدای تولد قدرت مافوق بشری نداشتند (در واقع اکثر انتقامجویان قهرمانان خودساخته هستند)، با این اوصاف، مطابق توضیحات و برسی های انجام شده احتمال پیروزی انتقام جویان حدودا بالای هفتاد درصد و احتمال پیروزی ابدی ها چیزی حدودا کمتر از سی درصد هست.
دو تا حالت دیگه هم هست که بعضی از طرفداران در نظر میگیرن و برسی خلاصه وار اون دو حالت هم خالی از لطف نیست.
حالت اول نبرد شش عضو ابتدایی و اصلی انتقامجویان با شش عضو ابتدایی اترنال ها هست که این حالت، یک حالت کاملا برد برای اترنال ها هست چون در این سناریو فقط ثور و هالک قدرت های مافوق بشری دارند و بقیه اعضای انتقام جویان (استیو راجرز، تونی استارک، ناتاشا رومانوف و کلینت بارتون) یک انسان هستند و میشه به راحتی نتیجه گرفت نهایتا در برابر قدرت، سرعت و استقامت انترال ها دوام زیادی نخواهند داشت. این حالت زیاد منصفانه نیست ولی به هر حال همان گونه که گفته شد برسی شدنش خالی از لطف نبود.
حالت دوم هم نبرد تمام انتقام جویانی که تا این لحظه معرفی شدن در برابر تمام اترنال های تا این لحظه معرفی شده MCU هست که این یک حالت کاملا برد برای انتقام جویان هست. دلیلش هم اینکه به  شخصیت های بالا انت من و آیرون من و مخصوصا ویژن رو اصافه کنید (در صورتی که اترنال ها دیگه واقعا عضو مهم و تاثیر گذاری ندارند که برسی نشده باشه) ببینید دیگه کار اترنال ها سختر هم میشه.!
امیدوارم که از مقاله لذت برده باشید. لطفا در صورت مشاهده غلط املایی یا ایراد نگارشی در بخش نظرات اطلاع بدین تا مورد اصلاح بشه. همچنین لطف میکنید اگر به نظرتون بخشی از مقاله مشکل داشت یا نکته ای از قلم افتاده، نظر خودتون رو با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
با آروزی موفقیت.

نویسنده: ابوالفضل ایروانی

ندای جنگ شنیده میشود در تمام هستی مرگ و آوای مرگ میپیچد جنگی که کهکشان ها را در خود خواهد سوزاند در نبردی که دو قدرت فراتصور دنیا با هم نبرد خواهند کرد و راه رستگاری را برای مردم میبندند و چشم ها متحیر و دست ها بسوی آسمان و بدن ها در آتش و دود غوطه ور میشوند چه کسی پیروز میشود دورماموی مخوف یا بلعنده دنیاها

سلام به کاربران عزیز ایرونی سنتر امروز به یکی مقایسه های مبهم و سخت دنیای کمیک برسیم از بین دو شخصیت بسیار قدرتمند چه کسی پیروز میشود ؟

دورمامو و قدرت هایش :
در این بخش به برخی از قدرت های این موجود میپردازیم
دورمامو موجودی قدرتمند از بعد تاریکی که معروف ترین دشمن دکتر استرنج و یکی از وحشتناک ترین و قویترین کابوس های انتقام‌جویان است حالا به برخی قدرت های این موجود جادویی :

دورمامو قدرتمندتر از لوسیفر ، مردوک ، مفیستو و ساتانیش در نظر گرفته می شود و ظاهراً به عنوان خالق دومی خدمت کرده است. دورمامو مهارت و قدرت کافی برای دستکاری در جادوهای اودین بر خلاف میل خود دارد، همانطور که ارباب بعد تاریکی یک بار انجام داد تا ثور را به چهره فانی خود بازگرداند. دورمامو از قدرت جادویی کافی برخوردار بود تا بتواند در برابر درگیری با آگاموتو ( پتری یکی از خدایان بزرگ زمین با قدرت کافی برای به چالش کشیدن‌ جدی گالاکتوس ) مقاومت کند، زمانی که دومی به عنوان اولین جادوگر برتر دنیای مارول خدمت کرد.حتی با کمک یک شاگرد بیگانه؛ تا به امروز، ویشانتی ها او را به عنوان دشمن اصلی خود و جادوگر عالی می دانند. دورمامو به عنوان نماینده ارباب هرج و‌ مرج ، در یک بازی رسمی شطرنج کیهانی مقابل اودین که نماینده ارباب نظم بود، دست بالا را داشت، اما در نهایت همانطور که اودین می خواست با تساوی به پایان رسید. به گفته لوکی، اودین از دورمامو به عنوان یک فرد برابر با خود اودین صحبت می کند، در حالی که دورمامو اودین را پست تر می داند. او حتی جرأت کرده است مستقیماً خود ابدیت را به چالش بکشد ، و حتی در یک مورد بر موجودیت غلبه کرده است. دورمامو حتی ادعا می‌کند که سلستیال ها را نابود خواهد کرد و آنها را در شعله‌های فالتین خواهد سوزاند. با این حال، هنوز محدودیت هایی برای قدرت او وجود دارد. به عنوان مثال، شیطان معروف به زام به عنوان قدرتمندتر از خواهرش عمر ، و در نتیجه احتمالاً خود او شناخته شده است (اگرچه از آن زمان تاکنون در مواردی قدرت او بسیار افزایش یافته است). و پس از اینکه او بدون زحمت تمام انتقام‌جویان و مدافعان، از جمله ثور و دکتر استرنج را شکست داد، اسکارلت ویچ (موجودی با قدرت کافی برای ایجاد واقعیت‌های متناوب و تغییر دائمی ماهیت کل دنیای چندگانه مارول ) از یک هگز روی چشم شیطان استفاده کرد. آوالون، تا آن را جذب دورمامو بیش از حد اعتماد به نفس و حواس پرت کند.

دورمامو از دوئل‌های تنهایی استرنج با موجود فالتینی گرفته تا درگیری‌هایش با او با کمک مدافعان و دیگر متحدانش، اغلب قدرت کافی برای «ویران کردن یک کیهان» و نابود کردن کل جهان مارول نشان می‌دهد . قدرت دورمامو همراه با جادوی چشم شیطان برای از بین بردن یک واقعیت کامل ( زمین ۶۱۶ ) کافی بود و نه تنها به زمین، بلکه به منظومه شمسی و جهان های کری، اسکرول ها، بادون ها، تایتان ها، وارلاک حمله کرد. و دیگر «خارج از جهان». دورمامو حتی ادعا می‌کند که شعله‌های فالتین او به اندازه‌ای قدرتمند هستند که جادوگران انسانی را که با آنها تعمید می‌دهند قادر می‌سازد هر زامبی را نابود کنند. با یک فکر، در حالی که هزاران واقعیت مجزا همگی گرفتار عفونت زامبی شده اند و عملا غیر قابل درمان تلقی می شود. قدرت‌های کامل دورمامو با قدرت عمر به اندازه کافی برای غلبه بر ابدیت و در واقع بهره‌برداری از قدرت‌های او برای تغییر تمام واقعیت‌ها به یک تصویر در تصویر خودش، زمین ۵۱۱۳ ، کافی بود.

جادو بر روی شعله های فالتین: دورمامو از انرژی عرفانی خالص تشکیل شده است، که حتی بزرگترین جادوگران را از نظر قدرت خام و توانایی دستکاری نیروهای جادو، از جمله دکتر استرنج و اینشنت وان ، تحت الشعاع قرار می دهد. دورمامو به دلیل شکل انرژی خود که از انرژی جادویی خام تشکیل شده است، عملاً فنا ناپذیر است که با پرستش در ابعاد مختلف، حداقل تا حدی افزایش یافته و دوباره پر می شود. دورمامو همچنین نشان داده است که قادر به برتری جستن از نیروهای فونیکس است.

تبعید : دورمامو می تواند همه را از منطقه خود (بعد تاریکی) بیرون کند، اما معمولاً تصمیم می گیرد با آنها مبارزه کند. دورمامو زمانی قادر بود، حتی در بعد زمین، جایی که قدرتش کاهش می‌یابد، الهه بزرگ گایا را در مرکز زمین زندانی کند. به کلیا ، شاگرد ماهر جادوگر عالی، با استفاده از طلسم پیچیده ای که با قدرت ترکیبی زام و اشتور به وجود آمده بود، گئا را از جادوی دورمامو رها کرد، و گیا به نیروی متحد همه جوهرهای روحانی موجودات زنده زمین نیاز داشت تا او را بیرون کنند.
قدرت مافوق بشر: دورمامو درجاتی از قدرت مافوق بشری دارد. او می تواند از قدرت جادویی خود برای افزایش قدرت خود استفاده کند و به او امکان می دهد تا وزن بیش از ۱۰۰ تن را به خوبی بلند کند قدرت پایه اش از هالک هم بیشتر است
برون فکنی اختری: در میان بسیاری از قدرت های او، وی قادر به برون فکنی بین بعدی و تقریباً نامحدود اختری است.

تغییر شکل ماده: توانایی تغییر و شکل دادن به جسم در بعد تاریکی خود به سلاحی که انتخاب می کند.

تله پورت کردن بین بعدی: ایجاد پورتال به او این امکان را می دهد که هر دو را در داخل یا بین ابعاد دیگر مشاهده و/یا گام بردارد و همچنین امکان انتقال نیرو و اشیاء را از طریق آنها فراهم می کند.

پرواز با سرعت بالا: دورمامو می تواند از انرژی عرفانی

خود استفاده کند تا بتواند با سرعت مافوق صوت پرواز کند.
دگرگونی ظاهر: ترکیب انرژی عرفانی به او این امکان را می‌دهد که با سهولت نسبی خود را دستکاری کند و ظاهر و اندازه‌اش را تغییر دهد تا باعث رشد عظیم شود.

کنترل عنصری: دورمامو می‌تواند عناصر چهارگانه (آتش ، آب ، خاک ، هوا) را احضار کند تا دستور او را انجام دهند.

سفر در زمان: با وجود اینکه قادر به انجام این کار است، به نظر می رسد که دورمامو این را از قدرت خود می گیرد و باعث می شود او از آن استفاده نکند. تا باعث وجود انرژی عرفانی بیشتری شود

آسیب ناپذیری : دورمامو تقریباً از آسیب فیزیکی و عرفانی مصون است.

تغییر اندازه : دورمامو می تواند اندازه خود را به سطوحی باورنکردنی افزایش دهد که به شدت قدرت او را افزایش می دهد.

جاودانگی : دورمامو کاملاً در برابر پیری مصون است. او هزاران یا حتی میلیون ها سال زندگی کرده بود و یک روز هم پیر نشده بود.

زود درمانی : نژاد او در برابر بیماری ها و سموم مصون است و می تواند تقریباً از هر آسیبی هر چقدر هم که شدید باشد بهبود یابد

فرافکنی انرژی: تظاهراتی از پالس های نیرومند و آتش سوزی های نفرین شده تا موجوداتی که به شکل جادویی ساخته شده اند، یا قدرت بخشیدن به دیگران به حدی است که فرد توانمند قدرتی دارد که حتی قدرت جادوگر اعظم یک بعد را نیز کاهش میدهد.

جذب انرژی: او می تواند از قدرت کل بعد تاریک استفاده کند، اما زمانی که در بعد دیگری حضور داشته باشد تا حدودی محدودتر است.

توانایی ها
هوش فوق نابغه اگرچه دانای کل نیست زیرا او ادعا می کند که در مقایسه با بقیه جهان همچنان یک ابر نابغه محسوب می شود.

استاد رزمی‌کار : دورمامو که در سبک مبارزه‌ای فوق‌بعدی آموزش دیده، یک مبارز تن به تن توانا است، اما زمانی توسط دکتر استرنج، انسانی که در هنرهای رزمی به خوبی آموزش دیده بود، در زمانی که هیچ‌کدام از قدرت‌های عرفانی استفاده نمی‌کردند، به بهترین شکل ممکن او را شکست دادند
قدرت فیزیکی
قدرت، سرعت، و استقامت، که او می‌تواند مستقیماً به سطوحی که نشان داده می‌شود از هالک کمی عصبانی یا با رشد به اندازه‌های غول‌پیکر برتری دارد، قدرت دهد. منابع اصلی او قدرت جادویی فوق العاده و عقل قابل توجه او است.

و گالاکتوس و قدرت هایش :

موجودیت کیهانی: گالاکتوس دارای قدرت بی‌اندازه کیهانی است و یکی از قدرتمندترین موجودات در جهان مارول است که دارای قدرت‌های خداگونه تقریباً نامحدود است و موجودی قادر مطلق در نظر گرفته می‌شود . قدرت های کیهانی او فراتر از اکثر اشکال اندازه گیری است. زمانی از او به عنوان “مهیب ترین موجود زنده در کیهان” یاد می شد.. به این ترتیب، گالاکتوس قادر است از انرژی کیهانی درون خود برای ایجاد هر اثری که می‌خواهد استفاده کند. پس از بلعیدن چهار سیاره، نشان داده شده است که گالاکتوس قادر به مبارزه با چهار سیاره دیوانه و نابود کردن یکی از آنها است، اگرچه زمانی که آنها با هم ترکیب شدند و به یک Voltron Celestial قدرتمند تبدیل شدند، او شکست خورد. گالاکتوس همچنین توانایی غلبه بر اودین را نشان داده است. در واقع، آبلیوین تقریباً دانای کل اظهار داشت که نبرد گالاکتوس علیه Scrier و دیگری بر خود واقعیت تأثیر می گذارد و پیشنهاد می کند که اگر مبارزه آنها متوقف نشود ، آنها را تهدید می کنند که مولتی ورژن را به طور کامل نابود خواهند کرد.

گفته شد که گالاکتوس و هرالدهای او تهدیداتی در سطح کیهانی هستند. سپاه نوا اعلام کرد که او دارای سطح تهدید “جهانی” است .

با این حال، اگرچه قدرت او زیاد است، اما بستگی به مقدار انرژی دارد که از سیارات جذب کرده است. اگر مرتب غذا نخورد، تمام می شود و ضعیف می شود و از گرسنگی می میرد.

تعدادی از توانایی هایی که او از خود نشان داد عبارتند از:

جاودانگی: گفته می شود گالاکتوس قدیمی ترین موجود زنده است. بنابراین دیگر موجودات او را موجودی بی سن می دانند.

استحکام بی‌اندازه: گالاکتوس پتانسیل مقیاس خورشیدی با قدرت نامحدود را نشان داده است.

استقامت بی‌اندازه: گالاکتوس می‌تواند برای مدت زمان نامشخصی در فعالیت‌های شدید فیزیکی مانند جنگ‌ها شرکت کند، اما جذب انرژی یک سیاره او را فقط برای یک ماه حفظ می‌کند و استفاده از آن باعث کاهش چشمگیر بازه زمانی می‌شود. او معمولاً نمی تواند برای مدت طولانی بجنگد.

سرعت بی‌اندازه: با وجود اندازه‌اش، گالاکتوس می‌تواند با سرعت‌هایی که بسیار بیشتر از سرعت نور است پرواز کند.

آسیب ناپذیری: گالاکتوس در برابر همه بیماری ها، بیماری ها و سموم مصون است. علاوه بر این، او در برابر آسیب بسیار مقاوم است. او توانست از برخورد دو سیاره و یک زرادخانه هسته ای قابل توجه جان سالم به در ببرد، اما در این فرآیند به شدت مجروح شد. با این حال، این اتفاق زمانی افتاد که او توسط موجود کیهانی گرسنه تخلیه شد . گالاکتوس دست نخورده از یک حمله عظیم از نگا بمب ها پدیدار شد . او همچنین بیان کرده است که مانند ایگیس و تنبروس ، نتوانست از نیروهای کرانچ جان سالم به در ببرد . پس از اینکه اودین از اتمسفر بیرونی تا سیاره زمین به او ضربه زد، گالاکتوس خیلی سریع بهبود یافت، در حالی که اودین به شدت مجروح شد و مجبور شد وارد اودین اسلیپ شود. گالاکتوس مرتباً در برابر حملات موجوداتی به قدرتمندی موجودات عرفانی آگاموتو و اودین مقاومت کرده است و حتی در برابر ضربه‌ای از سوی پادشاه آشوب که زئوس را قدرتمند کرده بود، مقاومت کرده است.

تخلیه انرژی: گالاکتوس می تواند انفجارهای انرژی ویرانگر را ایجاد کند. در واقع، پس از جذب انرژی از چندین سیاره پس از یک دوره گرسنگی، و در نتیجه هنوز به شدت ضعیف شده بود، کهکشان ثابت کرد که می تواند حداقل سه منظومه شمسی را نابود کند. کهکشان به طور مؤثر بر کل کهکشان‌ها در حین نبرد با موجودیت مفیستو تأثیر گذاشته است ،و حدس زده می‌شود که گالاکتوس ممکن است بتواند حتی چندجهانی را به عنوان یک اثر جانبی نبرد تایتانیک نابود کند. در واقع، درگیری گالاکتوس با موجودیت آگاموتو حتی در ابعاد کامل ویرانی به بار آورد. همچنین در جریان رویارویی با تایرانت در شکل اصلی او، بیان شد که آنها “باید کل کهکشان ها را نابود کرده باشند”. علاوه بر این، گالاکتوس اسیر به عنوان سلاحی که قادر به نابود کردن دو جهان است استفاده می شود. پس از بلعیدن چهار سیاره، کهکشان حتی یک آسمانی دیوانه را نیز نابود کرد ، که در برابر قدرت ویرانگر باطل کننده نهایی مقاومت کرده است (اگرچه قدرت آن به طرز فکر صاحب‌نظر بستگی دارد، که از نظر قدر بین جهانی تا چندجهانی متغیر است).

جذب انرژی: مسلماً قوی ترین قدرت او است، زیرا بقای او به جذب نیروی حیات از سیارات یا ستارگان بستگی دارد. در طول مبارزه خود با مفیستو، او نشان داد که حتی قادر به جذب یک دامنه کامل است. در طول حمله خود به جهان نهایی ، او همچنین حملات ماده تاریک ویژن را جذب کرد. در طول داستان آینده جایگزین «حباب زمان»/«آسمان سیاه»، او قرار بود یک پیوستار فضا-زمان جهانی ۴ بعدی را ببلعد و بزرگتر از یک کهکشان شود.

شناور بودن: کهکشان می تواند با استفاده از نیروی اراده محض از هوا و فضا عبور کند یا سر بخورد.

تغییر اندازه: قد و وزن پایه گال

اکتوس زمانی کاهش می یابد که او به شدت به انرژی حیات بخش نیاز داشته باشد. گالاکتوس توانایی افزایش اندازه و جرم خود را دارد که میزان آن مشخص نیست. او زمانی به قد و قامتی رسید که توانست با خورشید ورایت ورلد کشتی بگیرد.
ظاهر تطبیقی: اگر چه گالاکتوس معمولاً به شکل انسان نما نشان داده می شود، هر موجود ذی شعور او را دارای شکلی شبیه شکل خود می داند. از این رو، انسان‌ها گالاکتوس را به‌عنوان یک انسان‌نمای زره‌پوش عظیم می‌بینند، در حالی که برای مثال، گونه‌های آمیب‌مانند، گالاکتوس را به شکلی عظیم شبیه آمیب می‌بینند. اگرچه گالاکتوس به عنوان گالان، در واقع یک موجود انسان نما بود، شکل فعلی واقعی او ناشناخته است.

بازسازی مولکولی: گالاکتوس می‌تواند رنگ‌های مولکولی هر موجودی را دستکاری، تغییر شکل و مرتب کند، و به او اجازه می‌دهد تا اشیا را در درون خود بازسازی یا دوباره طراحی کند.

دگرگونی ماده: گالاکتوس که یک موجود کیهانی است، می تواند ماده را در هر جسمی کنترل کند که به او اجازه می دهد چیزی محسوس مانند سرب را به چیزی غیر قابل لمس شدن مانند آب تبدیل کند.

انتقال از راه دور: کهکشان می تواند خود، افراد دیگر و اشیاء را در هر نقطه از کل کیهان که می خواهد با یک فکر ظاهر کند. او حتی سیاره گالادور را از یک کهکشان به کهکشان دیگر تله پورت کرده است.

میدان‌های نیرو: گالاکتوس می‌تواند سپرهای انرژی تقریباً غیرقابل نفوذ ایجاد کند.

پورتال های بین بعدی و درون بعدی: او می تواند کرمچاله هایی بین ابعاد و درون ابعاد ایجاد کند.

تله پاتی: گالاکتوس تله پات است و قادر به خواندن یا برقراری ارتباط با ذهن های دیگر در فواصل جهانی است.

تله‌کینزی: توانایی جابه‌جایی مقادیر زیادی جرم از طریق تمرکز ذهنی.

آگاهی کیهانی: کهکشان می تواند اختلالات یا تغییرات درون اتر کیهانی را در مقیاس جهانی احساس کند.

قیامت: می تواند مردگان را زنده کند.

آفرینش: گالاکتوس می‌تواند اشکال حیاتی پیچیده، حساس، بیولوژیکی یا زیست‌تکنیکی را به ظاهر از هیچ بسازد، یا حداقل از کنترل خود بر مولکول‌ها برای این کار استفاده کند.

کنترل و دستکاری روح: گالاکتوس می تواند روح و ارواح موجودات زنده را به دلخواه کنترل و دستکاری کند. او از این قدرت برای تغییر خاطرات و احساسات دیگران استفاده می کند.

تفریح: گالاکتوس که یک موجود کیهانی بود، توانست کل سیاره زن-لا از جمله جمعیت و غیره را با تمام جزئیات بازسازی کند.

اعطای قدرت/توانایی: هرالد های گالاکتوس، که او کسری ناچیز از قدرت کیهانی خود را به آنها بخشیده است، می توانند ماده و انرژی را به گونه ای دستکاری کنند که بسیار فراتر از درک انسان است.
ویتاکنیزی : گالاکتوس می‌تواند خود و دیگران را از زخم‌های فیزیکی التیام بخشد، اگرچه این ممکن است صرفاً بازسازی مولکولی باشد.
پرتوهای ترس: گالاکتوس پس از ادغام با گاه لاک توس ، می‌تواند «پرتوهای ترس» را از فضا در فرکانس‌های روانی ایجاد کند و جمعیت مورد نظر را ظرف چند ساعت برای همیشه دیوانه کند. ماژول‌های گاه لاک توس می‌توانند ویروس‌های گوشتخواری را آزاد کنند که قادر به بلعیدن حیات ارگانیک در مقیاس سیاره‌ای در عرض چند ساعت هستند. ماژول ها همچنین می توانند به هسته سیاره نفوذ کرده و از قدرت حرارتی آن بهره ببرند و آن را به بدنه اصلی گا لک توس منتقل کنند

لایف برینگر (حیات بخش) : پس از اینکه ماهیت وجودی او توسط التیمیت ها به طور اساسی تغییر کرد ، گالاکتوس از گرسنگی کیهانی خود رها شد و به جای مصرف آن، زندگی را در مقایس گسترده ای شروع به آفرینش آن کرد.

بازآفرینی بیوسفر: پس از همان فرآیندی که گالان را به گالاکتوس تبدیل کرد، بازسازی شد و با نوترونیوم تقویت شد، گالاکتوس این قدرت را داشت که کل سیارات و زیست کره‌ها را بازسازی کند.

قدرت فیزیکی
زمانی که گالاکتوس سیر می شود، مقیاس خورشیدی فوق العاده ای از خود نشان داده است، به این معنی که قدرت بی حد و حصری دارد.

حالا دلیل پیروزی این دو

۱۱/۱۱ گالاکتوس میتواند با اعطای قدرت بیشتر به قاصدان خود پیروز شود

بله چون کاراکتر های مثل موج سوار نقره ای بخش بسیار بسیار کوچکی از کازمیک پاور گالاکتوس را دارند که وی همینطوری از شخصیت هایی مثل کاپیتان مارول و هرکول بسیار بسیار قویتر است چه بسا از امثال هالک و تانوس هم گاهی قویتر شود که با دسترسی بیشتر به کازمیک پاور گالاکتوس میتواند قدرت هرالد های خود بویژه موج سوار نقره ای یا ثور ورق را به نفع خود برگرداند

۱۱/۱۰ دورمامو میتواند قدرت موجودات جادویی را جذب کند

بله درست خواندید دورمامو در صورت اراده قادر به فراخواندن انرژی فرا ابعادی است و میتواند قدرت موجودات جادویی مانند آگاموتو و شوما-گوراث و اودین و زئوس و سیتوراک و….. جذب کرده سپس با قدرت وحشتناک شعله فالتین گالامتوس را نابود کند البته ادعا میکند که آتش وی از فونیکس فورس هم قویتر است و قادر به سوزاندن و نابود کردن سلستیال ها نیز هست و به هیچ وجه نباید این آتش کیهانی را در برابر گالاکتوس دستکم گرفت

۱۱/۹ گالاگتوس میتواند از سیاره های نزدیک تغذیه کرده و برنده شود

خب هر سیاره بمدت یک ماه میتواند گالاکتوس را زنده نگه دارد و اگر پنج سیاره را جذب کند قدرتش کامل میشود و اگر هر چه بیشتر باشد قویتر میشود خب بدون شک نبزد این دو شخصیت مولتیورس مارول را به لرزه در خواهد آورد و نبردی کیهانی خواهد بود و سیاره و حتی کهکشان های زیادی برای گالاکتوس در دسترس خواهد بود

۱۱/۸ دورمامو میتواند نبرد را به بعد تاریکی بکشاند

خب دورمامو اگر بتواند نبرد را به داخل بعد تاریکی کشیده با جذب قدرت آنجا بسیار قویتر میشود زیرا وی قادر به جذب تمام انرژی بعد تاریک است (اگر چه اینکار را نمیکند چون برای بعدا انرژی نباز دارد) شاید نبرد با گالاکتوس جان دورمامو را به لبش برساند و او از قدرت بعد تاریکی استفاده کند و بدون شک گالاکتوس در برابر دورمامو با قدرت کل بعد تاریک مغلوب خواهد شد

۱۱/۷ گالاکتوس در صورت اراده بعد تاریک و آتش فالتین را از واقعیت حذف خواهد کرد

خب گالاکتوس قادر مطلق است و با تغییر واقعیت در مقیاس گسترده ای به احتمال ۱۰۰ درصد و بدون هیچ شک و شبهه ای قادر به این کار میباشد چون وی بالاخره برادر اترنیتی و ابراکساز و دث است (بطور ذاتی این خانواده قدرت های بیشماری دارند) و میتواند نقطه های مطلق در زمان را تغییر دهد خب شاید وجود دورمامو و بعد تاریک از این نقاط مطلق زمان نباشند هر چند گالاکتوس در غیر این صورت هم قادر به این کار است

۱۱/۶ دورمامو میتواند کازمیک پاور را ازواقعیت پاک کند

خب شاید با فاکتور قبلی دورمامو را دستکم بگیرید اما دورمامو هم اترنیتی را به چالش کشیده و خب با این کارش نشان میدهد که میتواند با حریفانی قویتر از گالاکتوس هم رو به رو شود و خب با این شاهکار بزرگی که دارد
رسما برای گالان افسانه ای حرفی برای گفتن نمیگذارد

۱۱/۵ گالاکتوس از موجودیت های ضروری کیهان است

خب شاید به این بخواهید فکر کنید که دورمامو بخواهد گالاکتوس را واقعیت های چندگانه حذف کند اما باید بدانید که همانطور که اگر اترنیتی وجود نداشته باشد زمان وجود نخواهد داشت دث وجود نداشته باشد موجودی نمی میرد و اگر این اینفینیتی نباشد مکانی وجود نخواهد داشت و اگر هم گالاکتوس نباشد تضادی وجود نخواهد داشت خیر و شر ، بالا و پایین ، سرد و گرم ، مرد و زن ، زمان و مکان ، کند و سریع همه یکی خواهند شد و جهان و جهانیان یکنواخت خواهند شد و شباهت تمام هستی را فرا خواهد گرفت و اگر بمیرد برای اینکه جهان باید درونش تفاوت باشد زنده میشوند و اینگونه گالاکتوس هر گز نمی میرد و اگر بمیرد زنده میشود چون جهان به او نیاز دارد

۱۱/۴ گالاکتوس هم قادر به تا ابد کشتن دورمامو نیست

خب شاید با خواندن فاکتور قبلی فکر کنید گالاکتوس براحتی برنده است اما نه
انگار شباهت های این دو نیروی کیهانی تمامی ندارد خب دورمامو هم مطلقا جاودانه است مگر اینکه یکی بالاتر از همه یا نیمه دیگرش یکی پایین تر از همه وی را از هستی حذف کنند در غیر این صورت جاودانه است و توسط گالاکتوس قادر به نابودی ابدی وی نیست خب هر دو در واحد های کیهانی بالایی توانایی تغییر واقعیت دارند اما با این حال هیچکدام قادر به پاک کردن دیگری از واقعیت نیستند

۱۱/۳ اگر جنگ به بعد تاریکی بکشد گالاکتوس آن را جذب میکند

خب خیلی شاید فکر کنند اگر دورمامو محل نبرد را به نفع خود یعنی به بعد تاریکی تغییر دهد دورمامو به احتمال صد درصد برنده است اما اگر در شرایطی در حال نبرد دورمامو از جذب قدرت غافل شود و گالاکتوس قبل از وی بعد تاریک را جذب کند چه میشود مشخص است گالاکتوس دورمامو را در خانه اش شکست میدهد خب بالاخره دورمامو بیشتر از گالاکتوس جهان خود را میشناسد و از طرفی گالاکتوس تجربیات بیشماری از جذب انرژی (سیارات) داشته هر سیاره ای او را یکماه زنده نگه میدارد پس او که قدیمی ترین موجود زنده بعد والای همگان و بیاندر است بیش از ۱۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال سن دارد البته این سن کیهان ماست و گالاکتوس از چند کیهان پیش کیهان ششم وجود داشته است که اگر همین ۱۳.۷۰۰.۰۰۰.۰۰۰ سال را حساب کنیم و اگر این را حساب کنیم که گالاکتوس به حد زنده ماندن سیاره نابود کرده باشد حداقل ۱۶۶ میلیارد سیاره‌ انبود کرده یعنی بیش از ۱۶۰ میلیارد بار سابقه جذب انرژی دارد و تبحر خاصی در این کار دارد پس میتواند قبل از دورمامو این جهان قدرتمند را به خود جذب کرده و برنده باشد

۱۱/۲ آتش فالتین

خب به رسیم به قدرت نهایی دورمامو اگر دورمامو دیگر آب از سرش گذشته باشد و گالاکتوس خونش را به جوش آورده باشد دورمامو با این آتش کیهانی برنده خواهد شد به شرطی که تا حدی عصبانی شود که با تمام وجود و انرژی میتواند گالاکتوس را بسوزاند و انصافا فالتین فایر دست کازمیک پاور را از پشت بسته است

۱۱/۱ برنده : گالاکتوس

خب برنده گالاکتوس است و چون میتواند بعد تاریک را جذب کند چون آنجا هم یک جهان است و گالاکتوس هم استاد نابودی حهان ها و بعد تاریکی با آن قدرتش خوراک گالاکتوس البته جذب این حجم از انرژی زمان میخواهد و دورمامو شاید این کار را قبل از گالاکتوس انجام دهد اما با این حال ما شانس پیروزی را ۵۱ درصد به گالاکتوس میدهیم

امیدواریم لذت برده باشید.

نویسنده: محمدرضا ابراهیمی

سلام دوستان امروز اومدیم با معرفی رد آنسلات (توجه کنید این نسخه اوریجینال آنسلات نیست و با رد اسکال ترکیب شده و به همین دلیل به تسرکت و هایدرا دسترسی دارد)

به وجود آمدن:

او تجسم احساسات منفی ابرقهرمانان است که به دلیل اینکه مگنیتو احساسات بدی بعد از مدتی نسبت به چارلز اگزاویر پیدا این ذهنیت تاریک به وجود پروفسور ایکس رفت و زره مگنیتو را احضار کند تا در دنیای فیزیکی حضور پیدا کند و فعالیت های خود آغاز کند

او تمام توانایی پروفسور ایکس و مگنیتو را داشت فرانکلین ریچاردز (بچه) و جین گری جذب کرد و فوق العاده قدرتمندتر شده به توانایی های آنها هم دسترسی پیدا کرد

و در دوران اوج خود با تاریخچه و حضور کمی که داشت توانست از هیچ مطلق خورشید بسازد

و از نظر فیزیکی با هالک بدون بنر رقابت کند

(هالک بدون بنر از هر کسی حتی سوپرمن یا تانوس نیز از لحاظ روز بازو قویتر است زیرا بنر در وجود نیست که بخواهد از خشم هالک بکاهد)

قدرت ها:

آسترال پلن تاپ : امکان بهره برداری بسیار زیاد از انرژی های ذهنی برای دستکاری ماده و انرژی

سفر اختری : او قادر به جعل پیوند های پیونیک برای سفر اختری است

فرافکنی مادی اختری : او میتواند انرژی اختری ذهنی را بصورت ماده تبدیل کند و ارواح را برای مثال جامد کند یا مواد را به انرژی اختری تبدیل کند

توهم تله پاتیک : او میتواند بصورت تله پاتی برای دیگران توهم های بسیار دقیق ایجاد کند و میتواند افراد را وادار به تجربه کردن رویداد هایی که واقعا رخ نمیدهد کنند

تله پاتی : او میتواند ذهن دیگران را بخواند و بدون مقاومت حتی قویترین تله پات ها آن ها را به مغزشان ارسال کند

استتار تله پاتیک : او میتواند ظاهر خود از دیگران بصورت ذهنی مخفی کند خود وی استتار نمیکند دیگران او را نمیتوانند ببینند

انفجار ذهنی : قرار دادن حجم بسیار زیادی از اطلاعات درون ذهن فرد دیگری

کنترل ذهن : میتواند ذهن دیگران با مدیتیشن کنترل کند این قدرت به او اجازه میدهد تا ذهن چندین نفر را خاموش کند و به نظر برسد زمان متوقف شده او یکی از معدود افرادی است که هالک را به طور کامل توانست کنترل کند (البته هالک آرام زیرا در حالت نهایت عصبانیت بی ذهن میشود و کسی نمیتواند اورا کنترل کند زیرا که او ذهنی ندارد که بخواهد کنترل شود) پروفسور ایکس و مگنیتو هم در برابر تله پاتی آنسلات آسیب پذیر هستند زیرا از آنها زاده شده است

مالکیت ذهن : توانایی تصاحب ذهن دیگری و استفاده از بدن دیگری بعنوان بدن خود

تغییر ذهن : توانایی تغییر دادن ذهن با نیروی اراده

فراموشی ذهنی : توانایی از بین بردن خاطرات در ذهن افراد دیگر و آنقدر قدرتمند است که بتواند فردی را فلج ذهنی کند

سپر ذهنی : توانایی ایجاد یک مانع ذهنی برای محافظت از تله پات ها و سایر ذهن ها که برای محافظت از آنها در برابر سایر تله پات های سطح امگا کافی است به طور خلاصه به ایجاد بلوک های ذهنی اشاره دارد که از دسترسی آزادانه به ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه شخص جلوگیری میکند

انفجار های پیسیونیک : آنسلات میتواند انرژی پیسیونیک ایجاد کند که اثر فیزیکی ندارد و مثلا منفجر نمیشود و یک انفجار ذهنی است که میتواند افراد را دچار درد و بیهوشی یا حتی مرگ کند حتی اگر این قدرت در اوج هم نباشد میتواند بر جاگرنات هم تاثیر گذارد ( کلاه جاگرنات از او در برابر انرژی های ذهنی محافظت میکند با این حال باز هم آسیب دید )

برون فکنی اختری : توانایی خروج روح از بدن و دسترسی به ذهن دیگران و سفر به جهان های معنوی او میتواند اجسام و بدن های اختری را جامد کند اما با این حال وقتی در حال سفر اختری است قادر به کاری در جهان فیزیکی نیست

تشخیص ذهنی : با درک تشهشعات ذهنی میتواند حضور یک جهش یافته حتی اگر نامرئی یا چیز دیگری باشد آنسلات با تشعشعات ذهنی او به حضور وی پی میبرد آن هم در شعاع بسیار وسیع

تله کینزی : آنسلات از نظر تله کینتیک قادر به دستکاری بسیار ماهرانه بروی اجسام فیزیکی است و میتواند بخش های مختلف یک شی را جدا کند یا دستگاه هارا براحتی با تله کینزی ماهرانه باز کند و پیچ ها و مهره ها و تخته های مدار و ‌….. را بیرون آورد او حتی میتواند الکترون هارا از اتم ها جدا کند یا اکسیژن از هوا بگیرد تا دیگران قادر به تنفس نباشند

سنسور های پیسیونیک : توانایی میخ های پیسیونیک برای نابودی روح دیگران

میدان های تله کینتیک : توانایی ایجاد سپر که هر حمله را منحرف کند حنی باکتری را از هوا بگیرد محدودیت این قدرت وی مشخص نیست او براحتی در برابر یک‌ کلاهک هسته ای ۱۰۰۰ تنی ( ۴/۱۸ تراژول ) همچنین او قادر به کنترل انرژی ناشی از گرما و انرژی های ذهنی و اثرات تشعشع است او میتواند این میدان هارا دقیقا شکل دهد ولی به نظر میرسد ارتباطی بین این قدرت و میزان ضخامت ان وجود ندارد

انفجار های ضربه ای : او میتواند با تله کینزی به دیگران ضرباتی مانند مشت و لگد وارد کند که این انرژی ها از مغز وی هدایت میشود که بر ماده تاثیر دارد و میتواند آنها را مثلا پرتاب کند

پرواز : وی قادر است با معلق کردن خود با سرعت های باورنکردنی پرواز کند

غیر قابل لمس شدن : میتواند با جابه‌جایی مولکول های بدن خود بصورت ذهنی اجسام از خود عبور دهد یا از اجسام فیزیکی عبور کند

هولوگرام تله کینتیک : مهارت تله کینزی وی بحدی ظریف است که با جابه‌جایی خلاقانه ذرات آب و گرد و غبار و بهار هولوگرام تولید کند

مگنیتو کینزی : آنسلات قدرت شکل دادن و دستکاری میدان های مغناطیسی را دارد که بصورت واقعی یا مصنوعی وجود دارند او میتواند انرژی مغناطیسی را از بیرون خود بکشد یا در درون خود ایجاد کند و با انرژی مغناطیسی قادر به حمله ذهنی و جسمی است او میتواند با این قدرت اجسام را از راه دور بلند کند حرکت دهد و تغییر دهد میتواند فلز را از هر جایی که باشد با سرعت تمام بیرون بکشد و فلزات را با استفاده از قدرت براحتی به فلز مایع تبدیل کند جریان خون را دستکاری کند ( زیرا در خون آهن وجود دارد ) و با استفاده از قاعده افراد را بیهوش کند جریان خود را در مغز تغییر دهد تا افکار هدف تغییر یابد و با دستکاری آهن موجود در خون یک فرد وی را بلند کند و همچنین قادر به بیرون کشیدن آهن حتی از پوست است

میدان مغناطیسی :او معمولا از خود با یک میدان مغناطیسی حفاظت میکند و میتواند آن را گسترش دهد تا از مناطق بزرگ هم محافظت کند میدان مغناطیسی او در برابر اثرات چندین سلاح هسته ای و فوران آتشفشان و اعماق فضا و حملات نیروی متحد انتقام جویان و مردان ایکس و حملات فونیکس و ثور و حتی گالاکتوس مقاومت کرده است

دستکاری آهن آلی : آنسلات میتواند آهن موجود در هر ماده‌ی آلی را کنترل کند که به اجازه میدهد کنترل کاملی بر بر بدن حریف خود داشته باشد وی همچنین توانایی کنترل جریان خون حریف را دارد که میتواند به سرعت حریف خود را بکشد

دستکاری طیف الکترومغناطیسی : آنسلات تا حدی توانایی فرافکنی یا دستکاری هر شکلی از انرژی که به طیف الکترو مغناطیس مرتبط است را دارد او میتواند رعد و برق و نیروی مغناطیسی را شلیک یا جذب کند دیگر اشکال انرژی ها و تشعشعات را ایجاد کند گرمای شدیدی به اندازه مادون قرمز ایجاد کند که یک شهر را با خاک یکسان کند و با انحراف نور از خود نامرئی شود گرما یا تابش مادون قرمز بخشی از طیف الکترومغناطیس است که شامل نور مرئی امواج رادیویی نور فرابنفش پرتوهای گاما و اشعه ایکس است اما اینکه آیا او به سادگی میدان نیروی شخصی خود را گسترش داده بود یا چیز دیگری را برای این هدف به کار گرفته بود مشخص نیست آنسلات زمانی از قدرت خود برای ایجاد کرم چاله پایدار بین دو نقطه زا فضا کرد

دید الکترومغناطیسی : آنسلات میتوان جهان اطراف را بصورت الگو های انرژی الکتریکی و مغناطیسی درک کند او میتواند هاله مغناطیسی طبیعی موجودات اطراف را درک کند

پالس های الکترومغناطیسی : او همچنین از قدرت خود توانایی استفاده بسیار خلاقانه ای دارد مانند استفاده از تله کینزی برای هدایت میدان های مغناطیسی زمین از طریق جریان های الکتریکی مغز و تولید پالس های الکترومغناطیس ویرانگر

قدرت فیزیکی بسیار زیاد : آنسلات دارای قدرت فیزیکی گسترده‌ای با محدودیت های ناشناخته است و میتواند بت تله کینزی خلاقانه و میدان و پرتوی مغناطیسی و تغییر واقعیت قدرت خود را زیاد کند در حالی که به نهایت قدرت خود نبود مشتی به جاگرنات زد که او از کانادا به نیوجرسی پرتاب شد (جاگرنات قدرت فیزیکی بینهایت دارد) و چنکال های خود را در بدن جاگرنات فرو کرد و سنگ زرشکی را بیرون آورد و در اوج فیزیکی خود با هالک بدون بنر برابری کند و در دنیای مارول تنها کسی که ثابت کرده از لحاظ قدرت بدنی از آنسلات بهتر است هالک است و تنها کس غیر از هالک که از آنسلات از لحاظ فیزیکی برتر است شاید تانوس باشد هر چند او دارای قدرت بدنی نامحدود است اما با تله کینزی قدرتمند دستکاری انرژی مغناطیسی و پیسیونیک قدرت خود را افزایش دهد و با هالک بی فکر نبردی نزدیک داشته باشد که شاهکار بسیار فوق العاده ای محسوب میشود

زره نفوذ ناپذیر : پس از تکامل فیزیکی کامل زره ای بوجود آمد که به هیچ وجه قابل شکستن نیست برای مثال ثور توانست آدامانتیوم را خم کند ولی اصلا قادر به شکستن زره آنسلات نیست شاید تانوس هم نتواند زره آنسلات را بشکند زیرا زره وی بسیار بسیار مقاوم تر از آدامانتیوم است و تنها استثنا ضربات هالک در نهایت قدرت است که میتواند زره او را بشکند البته هالک در هر شرایطی قادر به شکستن زره او نیست فقط در نهایت قدرت خود

جذب جهش یافته: او بعنوان یک موجود ذهنی میتواند هر جهش یافته را جذب کند حتی اگر طرف مقابل نخواهد همانطور جین گری و فرانکلین ریچاردز را جذب کند

دستکاری واقعیت در مقیاس کیهانی : او آنقدر در تغییر واقعیت قدرتمند و ماهر است که میتواند جهان جیبی ایجاد کند (جهان جیبی کیهانی است که از بیرون کوچک است اما درونش بسیار وسیع است) و آنسلات میتواند دشمنانش را به آنجا تله پورت کند و آن جهان جیبی را نابود کند و در نتیجه آن حریفش نابود شود اما بدلیل حضور کوتاه مدت در کمیک ها محدودیت این قدرتش مشخص نیست با استفاده از این قدرت توانست خورشید دوم را از هیچ بسازد

مصونیت تله پاتیک : او بدلیل زره خود عملا غیر قابل خواندن و کنترل یا تصاحب یا هر چیز دیگری است و هیچکس نمیتواند او را تله پاتی کن

خب تموم شد و امیدوارم بخاطر این لیست قدرت طولانی سردرد نگرفته باشید. موفق باشید.

نویسنده: محمدرضا ابراهیمی

خب بعد از مدت ها همراه شما هستیم با یک دث بتل جدید . دث بتلی که خب نمیشه گفت انچنان جذابه ولی به هر حال عنوان دث بتل بودن رو یدک میکشه و فعلا پاسخگوی مقالات کامیک بوکی سایت میتونه باشه . در این دث بتل برای بار دوم به مقایسه بین دو گروه میپردزیم . گروه اول با حضور بلک ویدو و وینتر سولیجر و گروه دوم با حضور مون نایت و دردویل .

وینتر سولیجر :

اگه از لحاظ تجربه این قسمت رو بررسی کنیم خب وینتر سولیجر کهنه سربازی از جنگ جهانی دوم بود که متناسب با سنش تجربه بالایی هم داره و این مزیت در کنار حضور در ترور ها و نفوذ های زیاد دیگه به مراتب بیشتر هم میشه . از نظر مقاوت هم باکی با داشتن بازوی سایبرنتیکی خودش و همچنین زنده ماندن از انفجار ها و ضربات سخت سطح بالایی رو در این مورد از خودش به نمایش گذاشته . این بازو دارای ژنراتور تولید الکتریسیته داخلی است که چ در دفاع و چه در حمله کمک زیادی به وینتر سولیجر میکنه و به او امکان وارد کردن ضربات سهمگین در حملات خودش رو میده . . سرعت بالا همراه با توانایی ماهرانه در مخفی شدن از دیگر نکات مثبت این کاراکتر است . جایی که بار ها هنر مخفی شدن خودش رو به نمایش گذاشته و چاشنی سرعت خودش حتی توانست دردویل رو که یکی از قویترین حواس رو داره غافلگیر کنه .

در زمینه مهارت مبارزه خب وینتر سولیجر در حدی هست که توانست بلک ویدو رو شکست بده . بلک ویدو که در دنیای مارول از مبارزانی همچون الکترا و پانیشر سطح بالا تری داره . حتی سابقه رقابت و مبارزه با بلک پنتر رو هم داشته کسی که انواع مختلفی از سبک های مبارزاتی رو بلده هرچند قبلا زمانی که وینتر سولیجر هنوز تحت کنترل هایدرا بود در مبارزه ای با تیچالا شکست خورد .

از لحاظ قدرت خب باکی وزنی در حد ۲ تن رو هم بلند کرده است .

دردویل :

خب مشخصا وقتی اسمی از دردویل اورده میشه اولین نکته حواس فوق بشری او به چشم میاد . حواسی که مثل رادار یک زیردریایی کار میکنه و واقعا به مبارزات دردویل کمک کرده . بدون شک همه با مهارت مبارزاتی بالای دردویل اشنا هستیم . سرعت واکنش های دردویل به ضربات و اشیایی که به سمت اون پرتاب میشه واقعا بالا است . به راحتی وزنه ی حدود ۲۰۰ کیلو گرمی رو پرتاب میکنه . و بلند کردن مواردی در حد نیم تن . به راحتی در برابر اشیا پرتاب شده توسط بولزای واکنش میده و همه رو دفع میکنه و حتی اونها رو به راحتی نگه میداره . همزمان سه تیر پرتاب شده از سه کماندار رو میگیره . واکنش در برابر تیر تک تیرانداز / ددپول / پانیشر . واکنش در برابر ضربه ایرون فیست . واکنش هایی با سرعت صاعقه . سرعت در حد گلوله . و دفع گلوله ای که اسپایدرمن هم نتوانست .

خب از نظر مهارت مبارزه دردویل در مبارزه با بولزای و شکست اون . یا حتی شکست تعدادی از نینجا های گروه هند . ناک اوت کردن پانیشر با مهارت بالا و به سادگی تمام . زدن فردی با ضربات وارده عصبی . ناک اوت کردن همر هد . فرار کردن از گلوله های وینتر سولیجر با مهارت بالای خود در حرکات اکروباتیک .

از حواسش که به شدت قویه میشه گفت توانایی حس کردن در مقیاس مولکولی رو داشته . توانایی اسکن کل محله هلز کیچن با حواس خودش . تشخیص پالس های الکترو مغناطیسی . تشخیص امواج مورد نظر از بین امواج مختلف . تشخیص بوی یک تک تیرانداز و فواصل دور و اینکه در یک مکان چه اتفاقاتی در چند لحظه پیش افتاده . در حالی که حواس او به وسیله دستگاهی مختل شده ولی به راحتی با کپ که یکی از ماهر ترین مبارزان دنیای مارول است مبارزه میکنه و حتی میشه گفت اون دست بالا رو در مبارزه داشت . مبارزه در برابر سیبر توث . مبارزه پایاپای و حتی بهتر با تسک مستر . ناک اوت ردن ۱۰۷ عضو تقویت شده یاکوزا در کمتر از ۳ دقیقه . برابری در مبارزه با ایرون فیست . مبارزه برابر با بلک پنتر . زدن ولورین .

بلک ویدو :

خب کسی که مهارت بالایی در کشتن دارد . کسی که حتی پانیشر هم اون رو تحسین کرد . توانایی جاخالی دادن به گلوله های متعدد پانیشر از فاصله نزدیک رو داره و بعدش در یک مبارزه اون رو شکست میده حتی به گلوله های اون در یک روبه رویی دیگه واکنش هم داد . در یک مبارزه نزدیک با الکترا به تساوی میرسه ولی میشه گفت از اون قویتره و مشخصا الکترا رو هم میشناسید که یک مبارز واقعا ماهر هستش . او همزمان با ۱۰۰ فرد مسلح جنگید و شکست داد . توانایی دستکاری ضربان قلب خود و متعاقبا تغییر صدای اون رو دارد جایی که باعث شد دردویل نتواند از این مهارت خود استفاده کند . توانایی تحمل درد او به حدی است که عمل جراحی روی شکمش رو بدون بیهوشی و با تحمل درد سپری کرد .

شکست دادن اسپایدرمن در مبارزه . لوگان رو در یه نبرد شکست داد . توانایی بلند کردن وزنی حدود ۳۰۰ کیلوگرم رو داره . قدرت ضربات او مشخصا قویتر از حالت طبیعی است و حتی توان تخریب زره های فلزی و مقاوم رو هم دارد . در حالی که واقعا تضعیف شده و حتی توان حرکت رو هم نداشت با ضربه ای باعث بیهوشی کراون میشه . نبرد با دردویل و داشتن دست بالاتر در نبرد . تحمل بالایی در تحمل درد و حفظ هوشیاری خودش حتی با اسیب دیدگی وسیع و اسیب ناشی از سم رو داره . بار ها حتی با خوردن گلوله هم تاثیری در روند عملکردش نداشته . تحمل ضرباتی که حتی باعث تخریب یک کامیون و حتی خانه شد . از چند طبقه سقوط میکند ولی بعد بدون مشکل بلند میشه .

از لحاظ ذهنی هم او به اندازه ای قویه که حتی بر شستشوی ذهنی غلبه کرده , با توهم ذهنی مبارزه کرده و حتی از خودش مقاومت در برابر انواع شکنجه های ذهنی نشان داده . در حالی که زخمی شده خودش رو به یه خودرو با سرعت در حال فرار میرسونه . در حالی که روبه روی یک تیرانداز ایستاده از گلوله او جاخالی میده و به سرعت خودش رو به اون میرسونه . سرعتی بیشتر از اسپایدرمن رو از خودش در حرکت و واکنش نشون داده .

جاخالی از ضربات هاکای و بولزای . واکنش هایی به سرعت صاعقه . توانایی بالای او در کار با تفنگ های مختلف و هدفگیری در شرایط مختلف و گاها حتی بدون دیدن و با درک محیطی از طریق حواس دیگر . به راحتی نخ کمان هاکای رو در فاصله ای چند مایلی پاره میکنه . یا از جایی کارت بولزای رو هدف قرار میده که حتی بولزای هم توان دیدنش رو نداره . مثل فیلم در حالی که به صندلی بسته شده همزمان چند فرد مسلح رو ناکار میکنه . مبارزه با نسخه ای از خودش و شکست او . شکست دادن لیدی بولزای . همزمان هاکای و وینتر سولیجر رو غافلگیر میکنه و بعد از زدن وینتر سولیجر به راحتی فرار میکنه .

مون نایت :

مون نایت , یکی از ماهر ترین استریت هیرو های مارول کامیکس . یک مبارز واقعا سرسخت با سبک مبارزه خاص جوری که تسک مستر هم میگه اصلا دوست نداره سبک اون رو کپی کنه چرا که مون نایت تمایل داره بیشتر از اینکه از ضربات جاخالی بده اونها رو تحمل کنه . این سبک او باعث شده فیت های متعددی در زمینه تحمل درد و همزمان بدون توجه به اون در مبارزات خودش داشته باشه مثل مبارزه با شی هالک یا تسک مستر . از نظر مقاومت کاستوم خب مقاوت کاستوم مون نایت چون از کربونادیوم ساخته شده بالا است و کربونادیوم هم خب مقاومتی نزدیک به ادمانتیوم داره ولی با انعطاف پذیری بیشتر . مهارت بالای مارک اسپکتور به ارتباط با حضور او در نیروی دریایی نیست و این مورد رو میشه در مهارت بالای او در استفاده از سلاح های مختلف و حتی تنوع مبارزاتی او دید .

توانایی بلند کردن وزنی تا نیم تن رو هم داره . در دفعات زیاد از گلوله جاخالی داده چه از نزدیک و چه از فاصله دور . حتی جاخالی از گلوله های همزمان که به سمت او شلیک شده .

دردی رو تحمل میکنه که حتی چارلز اگزاویر هم از اینکه او چگونه همچین دردی رو تحمل میکنه تعجب میکنه . از انفجار , سقوط از چند طبقه تقریبا بدون اسیب باقی میمونه . بارها مهارت بالای خودش رو نشان داده حتی برخلاف روند خودش ضرباتی رو با مهارت بالا دفع میکنه یا گروهی رو به سادگی ناک اوت میکنه . توانایی بالا در هدف گیری داره . مهارت خودش در مبارزه رو در نبرد با bushman یا arsenal و … به نمایش میزاره . توانایی تخریب زره های محکم از جنس فلزی رو به راجتی داره . و باز هم مقاومت اینبار در برابر انفجار حاصل از مورلان . برای چند لحظه وزن یک خانه رو برای جلوگیری از تخریب تحمل میکنه . مثل دیگر مبارزان این مقایسه توانایی خودش رو در ناک اوت کردن تعداد زیادی از افراد به صورت همزمان در یک فضای بسته رو داشته . حتی با مهارت خودش پانیشر و شانگ چی رو تحت تاثیر قرار میده . ولی مهم تر از اون سرعتش هست که هردوی اونها رو بیشتر از مهارتش در مبارزه تحت تاثیر قرار میده . در مبارزاتش اگاهی کامل از نقاط فشار داره . شکست دادن بلک کت . مبارزه ای دیگه با ارسنال و نشان دادن سرعت بالای خودش . زدن هاب گابلین و نشان دادن سرعت و مهارت خودش در حرکات اکروباتیک در مبارزه با او . مبارزه با دردویل و بلک نایت . مبارزه همزمان با افرادی مثل دردویل و ایرون من , رید ریچاردز هالک , ثینگ , بیست و گمبیت , استورم و نووا و خیلی افراد قدرتمند دیگه چه میوتانت و چه انتقام جو . مبارزه با پلاسما . و یک فیت مقاومت برای زره او در نبرد با دکتر دووم . روبه رو شدن با ونوم و پرت کردنش و شکست دادن سوردز من . شکست ددپول .

نتیجه :

هرچند اینکه بگیم کدوم گروه برنده این دث بتل است تا حدودی سخته ولی باز هم نتیجه این نبرد رو فعلا در مقاله قرار داده نمیشه و شما کاربرای سایت ایرونی سنتر میتوانید نظر خودتون رو راجب نتیجه این نبرد با توجه به مطالب موجود در مقاله و استدلال های خودتون در کامنت ها بیان کنید .

………………….

خب این هم از اخرین مقاله سال ۱۴۰۰ . نوروز رو به همه کاربرای سایت تبریک میگم . امیدوارم سال جدید سالی خوب و پر از شادی برای همه ی شما عزیزان باشه .

نویسنده: امیررضا قاسمی

همانطور که مردم واقعی از شخصیت های داستانی الهام می‌گیرند. شخصیت های داستانی نیز از افراد واقعی الهام گرفته اند. در این مقاله به معرفی ۵ شخصیت کمیک بوکی که از افراد واقعی الهام گرفته اند، می پردازیم.

۱. هاوارد هیوز الهام بخش تونی استارک است:

استن لی که می خواست مرد آهنی شخصیتی «سرمایه دار» به خود بگیرد، تونی استارک را از هاوارد هیوز، تاجر آمریکایی و خلبان مشهور الگوبرداری کرد. به گفته استن لی، هاوارد هیوز “یکی از بهترین مردان زمان ما بود” و “یک مخترع دیوانه، یک ماجراجو، یک مرد و در نهایت، یک اعجوبه بود.” ایتن لی و دیگر خالقان مرد آهنی، دان هک، لری لیبر، و جک کربی، مرد آهنی را شکل دادند و از ویژگی های هیوز پیروی کردند. مرد آهنی بدون شک تصویر «مخترع دیوانه» و «ماجراجو» را حفظ کرده است.

۲. وسلی گیبسون از امینم الگو برداری شده است:

قهرمان اصلی مجموعه کتاب های مصور تحت تعقیب ، وسلی گیبسون به شدت از خواننده رپ امینم الهام گرفته است. مارک میلار، خالق Wanted در مصاحبه ای با Entertainment Weekly در سال ۲۰۰۸ گفت که امینم الهام بخش وسلی بوده است. استودیو یونیورسال هم در نظر داشت برای ایفای نقش در اقتباس سینمایی نظر امینم را جلب کند. شباهت وسلی گیبسون و امینم ۲۰۰۳ در زمانی که Wanted منتشر شد، بحث خیلی بزرگی ایجاد کرد.

۳. جی جونا جیمسون از استن لی:

استن لی کبیر خالق شخصیت مرد عنکبوتی و بسیاری از دیگر شخصیت های کمیک بوکی است. اما موضوع همینجا به پایان نمی رسد. شخصیت هایی از روی استن لی الگو برای شده اند که جونا جیمسون عصبانی تنها یکی از آنها است. این موضوع توسط خود استن لی نیز تایید شده بود.

۴. دارک ساید نماینده دیکتاتور های فاشیست است:

یکی از مهم‌ترین ساخته‌های جک کربی در دوران همکاری با دی‌سی کامیکس، فرمانروای شیطانی آپوکولیپس، دارکسید است. اگرچه می توان شباهت های زیادی را با اسطوره های خدایان جدید به عنوان یک کل، به عنوان یک فاتح شیطانی با امید به تسلط بر همه هستی ترسیم کرد، Darkseid اساساً بر اساس دیکتاتورهای فاشیست واقعی مانند هیتلر و موسولینی طرح و ساخته شده است. جک کربی در ارتش ایالات متحده خدمت میکرد و این موضوع می تواند از همان زمان الگویی برای کربی بوده باشد.

۵. تن تن بر اساس یک بازیگر هلندی ساخته شده است:

ماجراهای تن تن که از سال ۱۹۲۹ شروع شد، یک سریال کمدی درباره یک خبرنگار و ماجراجوی جوان بلژیکی به نام تن تن بود که مرتباً درگیر ماجراهای خطرناک می شود و برای نجات بچه خوب دست به اقدامات قهرمانانه می زند. بسیاری از طرفداران نمی دانند که تن تن حول محور شخصیتی واقعی به نام پال هالد است.

هالد بازیگر دانمارکی بود که از سال ۱۹۳۳ تا ۲۰۰۰ در ۴۰ فیلم ظاهر شد. هالد در سنین جوانی به سراسر جهان سفر کرد که الهام بخش خالق تن تن، هرگه، برای ساخت این شخصیت بود.

دیروز جدیدترین تریلر فیلم دکتر استرنج ۲ مولتیورس جنون به نمایش درآمد که مثل بمب، فضای مجازی را منفجر کرد. تریلری کوتاه که نکته های بسیار زیادی درون خود داشت. در ادامه این تریلر را از آپارات ایرونی سنتر تماشا کنید.

دکتر استرنج در مولتی‌ورس جنون (انگلیسی: Doctor Strange in the Multiverse of Madness) یک فیلم رو به انتشار آمریکایی در ژانر ابرقهرمانی است که بر پایهٔ شخصیت دکتر استرنج از مارول کامیکس ساخته شده‌است. تولید این فیلم بر عهدهٔ مارول استودیوز است و به‌وسیلهٔ استودیو سینمایی والت دیزنی منتشر خواهد شد. در نظر گرفته شده که این فیلم دنباله‌ای بر دکتر استرنج (۲۰۱۶) باشد که از این نظر بیست و هشتمین فیلم در دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود. کارگردانی این فیلم بر عهدهٔ سم ریمی از فیلم‌نامه‌ای نوشتهٔ جید برتلت و مایکل والدرون است و در آن بندیکت کامبربچ در نقش استیون استرنج در کنار الیزابت اولسن، بندیکت وانگ، ریچل مک‌آدامز، چیویتل اجیوفور و خوچیتل گومز ایفای نقش می‌کند. در این فیلم استرنج با رویارویی با دوستی که اکنون دشمن شده، موجب رهاسازی شیطانی غیرقابل توصیف می‌شود.

خب اینو همین اول بگم که این مقاله میتونه اسپویل بخشی از داستان دکتر استرنج مولتیورس جنون باشه ولی اینو بگم اینطور که مشخصه کامل نیست چون مثلا توی بخش اطلاعات لیک شده گفته شده فلان شخصیت حضور کوتاه توی فیلم داره ولی در خود فیلمنامه اشاره ای نشده به حضورش . فقط اینکه این فیلمنامه گاها اشتباهات نگارشی داره که باعث شده ترجمه اون سخت بشه و اگه بعضی از قسمت های ترجمه واضح نبود عذر خواهی میکنم . حالا که این رو گفتم یه مقدمه با اسپویل هم زیر هست.

این فیلمنامه رو نمیشه تایید کرد و نه تکذیب ولی احتمال درست بودنش زیاده چون همین اتفاق برا فیلمای قبلی هم افتاد و اطلاعات لیک شده کاملا درست بودند . این رو بگم که خود فیلمنامه ارسالی از شش پارت تشکیل شده که ما هریک رو ترجمه میکنیم ولی فک نمیکنم ترتیب پارت ها با همین شکل که هست باشه و قطعا بین این شش پارت بخش های دیگری هم هست . ولی همین اطلاعات هم فک کنم برا فهمیدن قسمت اصلی داستان کافی باشه . خب فیلم اینطور که شواهد میگن دارکه و توی اون اینطور که تا اینجا مشخص شده ما سکانس های دارک زیاد داریم از کشته شدن تعداد زیادی جادوگر به شکلی که حتی باعث گریه وانگ میشه تا شکسته شدن استخوان های چارلز اگزاویه و …

پارت اول:

خب داستان فیلم حدود ۱ سال ۲ ماه بعد از حوادث وست ویو رخ میده . خب طبق پارت اول اینطوری شروع میشه که بارون موردو در ادامه کار هایی که در صحنه پس از تیتراژ دکتر استرنج ۱ شروع کرده بود و به سراغ جادوگر های مختلف میرفت اینبار به سراغ واندا میره . خب اونو درون کلبه خودش پیدا میکنه و منتظر زمان مناسب برا حمله میمونه تا اینکه شب با تیر های جادویی شروع به حمله برا کشتن واندا میکنه ولی به دلیل استفاده از الفبای رونز توسط واندا در کلبه این تیر های جادویی موردو اثری نداره . موردو به این نتیجه میرسه که کارهایی که میکنه نتیجه ای نداره پس فرار میکنه ولی واندا اونو به همین راحتی رها نمیکنه اونو تعقیب میکنه تا اینکه به موردو میرسه و اونو میکشه (به همین راحتی) .

ذهن واندا با استفاده و یادگیری از کتاب دارک هولد فاسد شده و به همین دلیله که اغلب به این شکل رفتار میکنه . زمانی که واقعا متوجه میشه که چه کاری کرده اشفته میشه و با وحشت به کلبه خودش برمیگرده . خب در همین حال اون دوباره یه سری به کتاب میزنه و توی اون طلسمی رو پیدا میکنه که توضیح میده میشه با این طلسم موجودی رو احضار کرد که هر ارزویی رو براورده میکنه .

خب اینجا به کنار میریم سراغ استرنج . ما توی نیویورک استرنج رو داریم که خودش رو برا مراسم ازدواج کریستین اماده میکنه . درحالی که متعجب و ناراحته که دیگه با کریستین نیست ولی از طرفی خوشحاله که کسی هست که کریستین رو خوشحال کنه .

در این زمان استیون در سالن های سانکتوم سانکتوروم قدم میزنه و به این فکر میکنه که میتونست چه لحظه های لذت بخشی رو با کریستین در کنار هم باشند ولی در همین حال وانگ برمیگرده و به اون تیکه میندازه .

توی اون فیلم در ادامه فیلم اسپایدی وانگ جادوگر اعظمه و استرنج دستیار اون و این رو هم میدونیم که سانکتوم که قبلا با سنگ زمان محافظت میشد دیگه بی حفاظت باقی مونده .

پارت دوم:

خب وانگ و استرنج به مراسم ازواج کریستین میرسند . در این لحظه ناگهان استرنج حضور چیزی رو حس میکنه که در ادامه پورتالی باز میشه و یه دختر ترسیده که از یه هیولا فرار میکنه وارد میشن . گفته میشه این هیولا همون شوماگوراثه که توسط واندا احضار شده . گوراث شروع به تخریب اطراف میکنه و اینجا خب فیلمنامه میگه استرنج کریستین رو بعد از اینکه یه تصادف با یه ماشین داشت رو نجات میده . از اینجا وانگ و استرنج هردو شروع به مبارزه با شوما گوراث میکنند در حالی که مردم اطراف وحشت زده فرار میکنند و امریکا چاوز هم از ترس پنهان شده .

وانگ شوما رو در هوا نگه میداره و همزمان استرنج به چشمش حمله میکنه . ( مثل اینکه اینجا دیگه شوما گوراث نابود میشه ) . استرنج برمیگرده سمت چاوز از اون توضیح میخواد ولی وانگ دخالت میکنه و میگه اون فقط یه بچه است که ترسیده . وانگ اون رو میبره که پیتزا بخوره استرنج هم قبول میکنه که اونها رو همراهی کنه فقط برای گرفن اطلاعات .

خب هنگام خوردن پیتزا خوردن چاوز واقعا خسته کننده توصیف شده و در عین حال به مقدار زیاد غذا میخوره جوری که اعصاب استرنج رو به هم میریزه . استرنج از اون میخواد کمتر بخوره و بیشتر توضیح بده . با اینحال چاوز استرنج رو نادیده میگیره و از وانگ درخواست یه پیتزای دیگه میکنه . استرنج به میز میکوبه و میگه زود تر حرف بزن . ولی چاوز میگه گرسنه است . استرنج میگه مهم نیست که گرسنه ای مسئله اینه که یک هیولا شهر رو تخریب کرده و نزدیک بود که عشق عشق اونو بکشه ( the love of his love )

خب چاوز میگه هیولا سعی نکرد منو بگیره فقط سعی کرد منو تسخیر کنه (اینجای فیلمنامه هم واضح نیست واقعا) . خب استرنج میگه چرا. چاوز میگه فقط در صورتی جواب میده که یه پیتزای دیگه رو بخوره . خب چاوز توضیح میده که فرض کنیم این پیتزا مولتیورسه . این جهان شماست و این جهان من . این دو از جهت هایی شباهت دارند ولی کاملا متفاوت با دیگران.

پارت سوم :

استرنج هنوز روی چاوز پافشاری میکنه که زودتر توضیح بده و میپرسه که اون هیولا از تو چی میخواست . چاوز میگه نمیدونم ولی فک نکنم نیت خوبی داشته باشه .
اینجا دیگه وانگ توضیح میده . موجودی که چاوز رو تعقیب میکرد شوماگوراثه . موجودی با درجه بسیار بالا در دنیای ارواح که فقط جادوگرانی با قدرت واقعا بالا یا با استفاده از کتابی از جادوی سیاه به او دسترسی دارند و اینها جادوگرانی هستند که از وظیفه خود یعنی محافظت از این جهان پشت کرده اند و علیه این جهان شورش کرده اند . اینجا دیگه وانگ میگه این شوا گوراث خیلی راحت شکست خورد و بر اساس مطالعاتش نمیتونه شوماگوراث واقعی باشه و میگه که شوماگوراث واقعی بعد از چاوز میاد و باعث یک کابوس واقعی میشه ( اینجا مشخص نیست منظورش از کابوس اتفاقات وحشتناک و دردناکه یا خود نایتمر و یا اینکه منظورش از بعد از چاوز میاد یعنی چی ؟ یعنی اگه چاوز کشته بشه یا تسخیر بشه ؟ )

در همین حال با نابود شدن این موجود واندا در کلبه خودش دیگه حضور شوما گوراث رو احساس نمیکنه و ناامیدانه شروع به ورق زدن کتاب میکنه . در همین حال به بخشی از کتاب میرسه که میگه برای دسترسی به موجوداتی از ابعاد و جهان دیگر او باید سطح بالایی از جادو (یا دانش) رو داشته باشه و یا اینکه امکان سفر بین بین واقعیت ها یا جهان دیگه رو داشته باشه اما این موارد هزینه بالایی دارد. همین زمان واندا صداهایی رو میشنوه کتاب میگه که او باید این کار ها رو انجام بده تا دوباره به خانواده خودش برسه . در این دوره واندا از لحاظ روحی و روانی واقعا اسیب پذیر شده و در بی ثبات ترین بازه خودش قرار داره او واقعا عطش انجام انچه رو که کتاب گفته در خودش داره .

هرچند واندا در این زمان قدرت خودش رو بهتر میکنه و اون رو اصلاح میکنه ولی هنوز بخشی از اراده و ذهن او توسط کتاب کنترل میشه بدون اینکه خودش متوجه بشه .
سپس واندا شروع به سفر بین جهان های موازی میکنه ولی در حالت اختری خودش چون به غیر از این امکان انجام چنین سفر هایی رو نداره . او از جهان های بسیاری میگذره . جهان هایی که برا بزرگ کردن فرزندانش و کنار اونها بودن واقعا عالیه . واندا دوباره صدایی رو میشنوه که میگه چاوز کلید ارزو های توعه , اونو پیدا کن .
در همین زمان چاوز احساس میکنه که بخشی از جهان اون در حال نابود شدنه ( مردن ) . برای همین وانگ و استرنج با قدرت های چاوز به جهان اون وارد میشن . هنگامی که اونها به جهان چاوز میرسند در همین حال استرنج احساس میکنه حال خوبی نداره . در ادامه اونها واندا رو میبینند که واقعا از کنترل خارج شده و اصلا ثبات ذهنی نداره . واندا به اونها هشدار میده که فقط دختره رو تحویل بدن .

استرنج متوجه میشه که اون واندایی نیست که در مبارزه با تانوس دیده و وانگ هم این رو میگه که او واقعا واندای عادی نیست . او متوجه میشه که روح و ذهن واندا تحت کنترل و فشاره . استرنج به وانگ میگه که فرار کنند و با دختره به واقعیت خودشون برن در حالی که سعی در برگشت واندا به واقعیت خودش میکنه .

پارت چهارم :

وانگ و چاوز برای کمک گرفتن به کامرتاج وارد میشن . در همین حال در دنیای چاوز استرنج از واندا میپرسه که واقعا چرا به دختره نیاز داره . اون میگه که چاوز کلید رسیدن به بچه های خودشه . استفن اشاره میکنه که تمام اتفاقاتی که تجربه کرده فقط یک خیال و توهم بوده و اصلا نمیشه اونها رو دوباره به واقعیت اورد . واندا از این حرف واقعا عصبانی میشه و به سمت استرنج حمله میکنه .

واندا در تلاشه که دوباره بچه های خودش رو داشته باشه . ولی مشکل اینه که او برای رسیدن به خواسته های خودش باید به شکل کامل در مولتیورس سفر کنه ولی واندا تنها امکان انجام این سفر رو در حالت اختری خودش داره . و تنها راه حل ممکن چاوز هست که میتونه پورتال های بین جهانی باز کنه .

در کامارتاج وانگ در مشورت و کمک خواستن از جادوگر های قدرتمند کشف میکنه که دارک هولد علت رفتار های واندا است . در همین حال استرنج از طریف قکر خودش از وانگ کمک میخواد چرا که واقعا در بد مشکلی افتاده . وانگ این رو به چاوز میگه و چاوز یه پورتال به سمت استرنج باز میکنه ولی به جای استرنج این واندا است که وارد میشه . در همین زمان جادوگران مختلفی سعی در نجات چاوز میکنند و به واندا حمله میکنند ولی واندا به سادگی اونها رو میکشه ( خب اینجا توضیح نداده چطوری ولی پیداست که مرگ خوشایندی نداشتند و در ادامه مواردی رو میگه ) . در همین حال وانگ بی تحرک میمونه و با دیدن اینکه همچین ادم های خوبی چنین پایان وحشتناکی داشتند شروع به گریه میکنه . وانگ در حالی که استرنج و چاوز فرار میکنند توسط واندا اسیر میشه .

استرنج و چاوز به واقعیت های مختلفی سفر میکنند تا اینکه به جهانی میرسند و با موردو روبه رو میشن ( این واریانت , مستر موردو نام داره که یه نسخه موازی از موردویی هست که ما دیدیم و توسط واندا کشته شد ) موردو اونها رو به خاطر بی ثبات کردن واقعیت زندانی میکنه . چاوز در یه زندان تحت نظارت کلیا قرار میگیره . موردو استرنج رو پیش ایلومیناتی میبره که از اون واقعیت محافظت میکنند . خب تیم ایلومیناتی متشکل از : مونیکا رمبو , بالدر , کاپیتان کارتر و چارلز اگزاویه به عنوان رهبر هست . کلیا هم به عنوان مشاور و عضو وفادار به چارلز معرفی میشه . ایلومیناتی در این زمان راجب کشتن یا نکشتن دکتر استرنج و چاوز بحث میکنند چرا که استرنج باعث بی ثباتی تار و پود واقعیت در مولتیورس شده .

پارت پنجم :

کلیا در اینجا میگه که چاوز فقط یه بچه است نیاز به کشتن او نیست و همینطور دکتر استرنج . استرنج سپس سعی میکند که راجب واندا به اونها هشدار بده . خب اینجا صحنه ای رو نمایش میده که ما در این تایم لاین که ایلومیناتی حضور دارند ما واندایی رو داریم که در کنار فرزندانش در شادی و خوشحالی حضور داره ولی این صحنه به این صورت تمام میشه که واندایی دنیای اصلی این واندا رو تسخیر میکنه و از اون استفاده میکنه تا به سمت ایلومیناتی حمله کنه . زمانی که واندا با ایلومیناتی روبه رو میشه اینجا بالدر میگه که اون فقط یه جادوگر عادیه که از کنترل خارج شده و به زودی قضیه تمام میشه . اینجا واندا اونو به سمت دیوار پرت میکنه و دیوار هم روی اون خراب میشه . خب از اینجا مبارزه شروع میشه . چارلز یک صندلی شناور داره . کاپیتان کارتر هم از شمشیر خودش برا کات کردن واندا استفاده میکنه ولی واندا اونو به سمت مونیکا پرتاب میکنه .

در هنگام این نبرد کلیا چاوز رو ازاد میکنه و به اون میگه از من دور نشو . خب اینجا مبارزه واندا با چارلز شروع میشه . چارلز سعی میکنه که واندای واقعیت خودش رو از واندای اصلی جدا کنه در این زمان او به نیروی شیطانی دارک هولد درون واندا پی میبره و با فکر خودش به دکتر استرنج هشدار میده . واندا چارلز رو از صندلی خودش جدا میکنه و در همین زمان ما صدای شکستن استخوان های چالز رو میشنویم .

خب اینو بگم که پارت ششم رو قرار ندادم چون انتهای فیلمه و انتهای واقعا خاصی نیست و یه جورایی عادیه . مثلا فرض کنید پارت ششم متعلق به فیلم اسپایدی باشه و توضیح میده که سه اسپایدرمن پس از حل مشکلات هر یک به واقعیت خودشون بازگشتند و هریک از ویلین ها از مرگ نجات یافتند . درسته که پارت ششم عادیه ولی خب این انتهای فیلمه یه جورایی انتهای انتهای فیلمه . و اینکه ما توی این فیلمنامه خیلی از چیز ها رو نداشتیم . مثلا اون نسخه از استرنج که توی تریلر دیدیم و یا اینکه استرنج از واندا کمک میخواست . یا حتی ( این قسمت اسپو.یل داره ) خود انتهای فیلمنامه یه سری اطلاعات خارج از متن رو گفته مثل اینکه ما توی فیلم کامئویی از لوکی داریم .

توی فیلم به پیتر و اگاتا اشاره میشه و ما در انتهای فیلم دو صحنه پس از تیتراژ داریم . ( بعضی از منابع گفتن که یکی از این صحنه ها مربوط به ثور ۴ میشه و وضعیت اون رو نمایش میدن ) . البته خارج از این فیلمنامه و اطلاعات اون ما اخبار مختلفی رو این روز ها داشتیم از حضور ددپول / رید ریچاردز / مگنتو / گوست رایدر گرفته تا اسپایدی توبی و واریانت ایرون من و هالک . هرچند حضور همه ی اینها همزمان با هم در یک فیلم میشه گفت ناممکنه و احتمالش هم کمه چون ما درون این فیلمنامه فقط اون شخصیت هایی هایی رو داشتیم که احتمال حضورشون از قبل بیش از بقیه بود مثل لوکی و چارلز .

نویسنده: امیررضا قاسمی

خب ما شخصیت های متعددی رو در مارول داریم که حالا به هردلیلی اشنایی کمی با اونها هست. حتما هستند موجوداتی که قدرت بالایی داشته باشند. بنابراین در این مقاله میپردازیم به این شخصیت ها و اینکه تا چه اندازه قوی هستند:

۱. ترو فورم من ثینگ:

در ترو نکسوس او ال ریلیتیز متولد شد . ترو فورم من ثینگ اخرین بار در کمیک سالانه ۱۹۹۹ پیتر پارکر حضور داشته . او که محافظ رویا نامیده میشد و این نکته هم هست که رویا یعنی همه چیز حتی واقعیت . خود ترو نکوس او ال ریلیتیز هم اخرین بار در استرنج تالس ۱۹۹۸ دیده شده . تمام این موارد من ثینگ رو به سطحی میرسونه که اگر بمیره تمام اینده همه چیز از بین میره چرا که کلید اینده همه چیز در دستان اوست.

خب من ثینگ فراتر از رویا رفت به اون ضربه زد و حتی باعث شکسته شدن نکسوس او ال ریلیتیز هم شد ( نکسوس او ال ریلیتیز یک امنیورسال پوینت هست که همی چیز رو حتی خود داستان ها رو هم به هم متصل میکنه ) ولی در اخر به کمک دکتر استرنج توانست اون رو اصلاح کنه و از بروز فاجعه جلو گیری بشه . اون حتی با سیلور سرفر که با تکه هایی از نکسوس تقویت شده بود رو شکست داد . او میتوانست با کار خودش همه چیز رو به پوچی تبدیل کنه حتی خلقت . او کانسپت مرگ و زندگی رو به صورت تجسم درک کرد و در اخر نکسوس رو اصلاح کرد . همه اینها اون رو به سطح یک کانسپت میرسونه . حتی اواتاری از اون باعث شد پورتالی به فراتر از هاوس او ایدیا باز بشه.

۲. متاترون:

از متاترون به عنوان صدای گاد یاد شده ( ویس او گاد ) . او یکی از فرشتگان بهشت به شمار میرود . هر چند در سری ایمورتال هالک از او به عنوان تجسم حس و ادراک کازموس هشتم یاد شده . حتی اوایل از او به عنوان موجودی ناشناخته توسط مورگان ل فی نام برده میشد برا احظار قدرت . اما در سری ایمورتال هالک توسط توبا هالک بلعیده شد .

۳. vraniel و emmael:

دو برادر از فرشتگان بهشت در مارول . که اتفاقا از دو فرشته انتخاب شده توسط والای همگان نیز به شمار میروند . این دو ابتدا بخشی از ملاکیم بودند ( گروهی از فرشتگان دارای سلسله مراتب خاص در بهشت ) ولی به خاطر مشارکت در نقشه های zadkiel از بهشت رانده شدند . چرا که در طی حمله zadkiel به بهشت حتی جزئی از black hosts شدند . این دو بعدا تغییر جهت دادند و حتی حاضر شدند به زمین سفر کنند برای کمک به جانی برای شکست دادن لوسیفر که از جهنم ازاد شده بود هر چند نمیتوانستند به صورت ترو فورم خود در زمین حاضر بشن و مجبور شدند از بدن های انسانی استفاده کنند . ولی در انتها هردوی انها کشته شدند . ورانیل که با اجبار لوسیفر خودش رو با نیزه ای مخصوص کشت. (خود لوسیفر گفت که من تو رو بکشم یا خودت کار رو تمام میکنی)

۴. zadkiel:

«درسته که گاد قادر مطلقه ولی مخلوقات چیز دیگری هستند».

کسی که با نقشه های خود و با در اختیار داشتن لژیونی از قاتلان ملاکیم سعی در سرنگونی گاد و محاصره بهشت داشت تا در نهایت تاج و تخت خودش رو در بهشت بدست بیاورد . به این لژیون از قاتلان که ارتشی از فرشتگان شورشی بودند black hosts گفته میشد . او دانی کچ رو فریب داد و از ارواح حاصل از گوست رایدر ها برای شکستن دیوار بهشت استفاده کرد . حتی به تاج و تخت خود رسید و بسیاری از فرشتگان بهشت رو در قتل عامی بزرگ کشت . هر چه از زمان تاج و تخت او میگذشت قویتر میشد و بیشتر به قادر مطلق بودن نزدیک میشد . خب درباره قدرت او میشه این رو گفت که دانی کچ هرالد او بود.

دانی کچ که قدرت عشق ( از قدرت های وان ابو ال ) و نفرت ( از قدرت های وان بلو ال ) رو داشت . حتی میشه گفت که گاد از این دنی کچ ترسید و به خاطر کار هایش او را به لبه فراموشی تبعید کرد . هرچند او در نهایت بازگشت . خب زادکیل این دنی کچ و برادرش جانی رو با هم شکست داد . در نهایت زادکیل در رویایی اخر خود با سپاه گوست راید ها که به سمت بهش بازگشته بودند قدرت هایی که در دوران تاج و تخت خود بدست اورده بود رو از دست داد و به جهنم تبعید شد . جایی که بالاخره بعد از کاری که با لوسیفر کرده بود پیش او بازگشت و لوسیفر هم از این موقعیت برای شکنجه او استفاده کرد . زادکیل از تمام تهدیداتی که خلقت به خودش دیده فراتر توصیف شده بود.

۵. لوسیفر:

ورانیل واقعا از او میترسید . جوری که وقتی لوسیفر به او گفت خودت رو بکش یا من کار رو تمام کنم اون خودش رو کشت . لوسیفر به معنای واقعی با ۱۳۰ میلیون فرشته علیه وان ابو ال شورش کرد . وجود لوسیفر و قدرت هایش به اندازه ای بود که نمیشد در ترو فورم خودش در یونیورس حاضر شود و حتی در اواتار خودش هم برای هر کسی جز گوست راید غیر قابل تحمل بود.

اون گوست رایدر رو به جهنم فرستاد . قطعات کوچتر از لوسیفر ۶۶۶ جسد رو زنده کردند و با نابودی هر یک به قدرت بقیه افزوده میشد . میشه گفت بهترین فیت او شکنجه کردن زادکیل در جهنم بود هر چند این زادکیل قدرت های دوران تاج و تخت خودش در بهشت رو نداشت ولی باز هم یک شاهکار واقعا بزرگ به حساب میاد . چرا که زادکیل از قبل به خاطر خیانت زادکیل به او از دستش خشمگین بود.

۶. فالن استارز:

خب این موجودات حاصل تفکر the divine creator هستند . the divine creator به اندازه ای قوی است که همه چیز برای او رویا است و حتی نکسوس او ال ریلیتیز ( امنیورسال پوینت ) یه بخش کوچکی از اونه. فالن استارز شامل کاراکتر به نام های زیر است:

Adam k’ad-mom

Mr. termineus

Cleito

Sorrow

نویسنده: امیررضا قاسمی