ایران | ایرونی سنتر https://irunisenter.com مجله سرگرمی و تفریحی Sat, 19 Mar 2022 18:39:46 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.0.8 https://irunisenter.com/wp-content/uploads/2018/10/IMG_20181029_211057_646-150x150.png ایران | ایرونی سنتر https://irunisenter.com 32 32 تاریخچه نوروز و سفره هفت سین https://irunisenter.com/2022/03/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%88-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%87-%d9%87%d9%81%d8%aa-%d8%b3%db%8c%d9%86/ https://irunisenter.com/2022/03/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%88-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%87-%d9%87%d9%81%d8%aa-%d8%b3%db%8c%d9%86/#comments Sun, 20 Mar 2022 08:30:12 +0000 https://irunisenter.com/?p=15576 تاریخچه نوروز و سفره هفت سین-تام نیل

همین ابتدای کلام باید آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی را به شما همراهان گرامی تبریک بگویم. در این سال جدید ۳۶۵ روز سلامتی، مهر، شادی، پیروزی و دوستی را برای تک تک شما آرزومندم. در سال ما بیش از ۴۲ مناسبت را در ایران جشن میگیریم. اما آیا شما چیزی از تاریخچه نوروز و سفره هفت […]

The post تاریخچه نوروز و سفره هفت سین first appeared on ایرونی سنتر.]]>
تاریخچه نوروز و سفره هفت سین-تام نیل

همین ابتدای کلام باید آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی را به شما همراهان گرامی تبریک بگویم. در این سال جدید ۳۶۵ روز سلامتی، مهر، شادی، پیروزی و دوستی را برای تک تک شما آرزومندم. در سال ما بیش از ۴۲ مناسبت را در ایران جشن میگیریم. اما آیا شما چیزی از تاریخچه نوروز و سفره هفت سین که از باستانی ترین جشن های ماست میدونید؟ با ایرونی سنتر همراه باشید تا با این آیین باستانی بیشتر آشنا بشیم.

نوروز در جهان

نوروز اولین روز سال خورشیدی و برابر با ۲۱ مارس یا همون یک فروردین هست. این جشن کهن ترین و احتمالا یکی از دو سنت باقیمانده از دوران هخامنشیان است. اعتقاد ایرانیان باستان بر این بوده که باید در این روز نگرش و لباس ها نو بشود. در این روز باید کینه ها کنار گذاشته میشد و روزگار نو میشد. سازمان ملل متحد روز ۲۱ مارس را تحت عنوان روز صلح و نوروز به رسمیت شناخته است. برای اولین بار سال ۱۳۹۱ نوروز در سازمان ملل متحد جشن گرفته شد.

امروزه نوروز در ۱۶ کشور روسیه، عراق، هند،تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، آلبانی، پاکستان، ترکیه، ترکمنستان، قرقیزستان، مقدونیه شمالی، آذربایجان، قزاقستان، سوریه و گرجستان جشن گرفته میشود. البته فرهنگ نوروز در این کشور ها با ایران یکسان نیست. ایران خالص ترین و بدون تغییر ترین فرهنگ نوروز را دارد. با این حال با حمله اعراب به ایران بخش بزرگی از این فرهنگ باستانی از بین رفت….

برای اطلاعات بیشتر درباره فرهنگ نوروز در کشور های مختلف به صفحه نوروز ویکی پدیا فارسی یا انگلیسی مراجعه کنید.

نوروز در سازمان ملل - تاریخچه نوروز و سفره هفت سین
جشن گرفتن نوروز در سازمان ملل متحد

 

ریشه واژه نوروز

واژه نوروز امروزی از زبان فارسی میانه گرفته شده است. ریشه این واژه در زبان اَوِستایی دارد. امروزه این واژه در زبان فارسی دو معنی نوروز عام و نوروز خاص را میدهد. نوروز عام روز اعتدال بهاری برابر با ۲۱ مارس یا همون ۱ فروردین هست. نوروز خاص برابر با ۲۶ مارس یا همون ششم فروردین هست. نام اصلی نوروز خاص روز خرداد بوده. ایرانیان باستان در دوره هخامنشی از لفظ ناوا سِردا به معنی سال نو برای نورورز استفاده میکردند.

منشا تاریخی نوروز

در حقیقت در هیچ کتیبه یا متنی منشا تاریخی نوروز مستند نشده. ولی هنوز هم افسانه هایی از منشا نوروز دست به دست شده و میشه.

۳۰۰۰ سال پیش جمشید شاه از کاخ خود در منطقه حسنلو (جنوب ارومیه امروزی) بیرون اومده. جمشید تحت تاثیر آفتاب سوزان و با طراوت قرار میگیره. اون روز که اتفاقا اعتدال بهاری بوده نوروز نامیده میشه. جمشید شاه دستور میده آیین هایی برای نوروز تدارک ببینند.

تاریخی ترین متن در مورد منشا نوروز در شاهنامه فردوسی مربوط به سال ۴۰۰ هجری قمری یافت میشود. گفته شده که شاه جمشید از آذربایجان میگذشته است. شاه جمشید دستور میدهند تختی برایش فراهم کنند. وقتی روی تخت مینشیند تاج پر زرق و برق خود را بر روی سرش میگذارد. آفتاب اعتدال بهاری بسیار زیاد بوده و یاقوت تاج نور زیادی منعکس میکرده گویی که خورشید جدیدی بر روی تاج متولد شده. از آن روز مردم نام اعتدال بهاری را نوروز نهادند.

داستان های قدیمی دیگری هم برای منشا نوروز وجود دارد. گویند سلیمان ابن داوود پیامبر انگشتر خود را گم میکند و از سلطنت خلع میشود. ۴۰ روز بعد انگشتر را دوباره می یابد و دوباره به سلطنت میرسد. آن روز را سلیمان نوروز نامید.

در بین تمام این افسانه ها معتبرترین افسانه در شاهنامه آمده است. بعد از آن افسانه جمشید در کاخ حسنلو معتبرتر به نظر میرسد. البته که حتی وجود سلسله پیشدادیان که جمشید هم یکی از شاهان آن بوده اثبات نشده.

اما چرا نوروز به هخامنشیان نسبت داده میشه؟

به علت اینکه اولین پادشاهی که نوروز را به رسمیت شناخت کوروش کبیر بود. اولین کتیبه ها و سنگ نگاری های نوروز مربوط به دوران آغاز حکومت هخامنشیان میشه.

از سال ۵۳۸ قبل از میلاد مسیح یعنی حدودا ۲۵۶۰ سال قبل از نوشته شدن این مقاله مستنداتی درباره نوروز موجود است. کوروش کبیر در آن سال دستور پاکسازی محیط زیست و عفو  زندانیان و ترفیع نظامیان را در نوروز انجام میداده.

نوروز در دوران ساسانیان

نوروز همانطور که گفته شد اولین بار در دوره هخامنشیان به رسمیت شناخته میشده. این عید بزرگ در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز بسیار جایگاه بالایی داشته.

اون زمان نوروز دست کم ۶ روز طول میکشده. اگر یادتون باشه نوروز را ما به دو دسته عام و خاص تقسیم کردیم. در دوره نوروز عام یعنی ۱ تا ۵ فروردین مردم اجازه داشتند به قصر وارد شوند. این ۵ روز مزدم مشکلات خود را به شاه میگفتند و شاه دستوراتی برای حل مشکلات صادر میکرد. روز ششم که نوروز خاص یا همون خرداد روز بود اوضاع فرق میکرد. اون روز فقط مختص نزدیکان شاه بوده و قاعدتا روز ششم شاه برای اطرافیانش دست و دلباز تر بوده….

۲۵ روز قبل از شروع بهار ۱۲ ردیف ۱۲ تایی خشت خام را غلات میکاشتند. تا ۱۶ فرودین هم منتظر رشد کردن غلات میماندند. اعتقاد بر این بوده که هر چقدر گیاهان پربار تر میشدند اون سال محصولات بیشتری برداشت میکردند. از آن روز “سنت سبزه انداختن” جا افتاد ولی فلسفه آن تقریبا فراموش شده است.

همچنین سنت عجیبی وجود داشته که مردم در بامداد نوروز به هم آب بپاشند. هرمز اول سومین شاه ساسانی متوجه شد که خیس شدن باعث مریض شدن میشود. در نتیجه خیس شدن مردم هم تلفات خواهیم داشت. طبق دستور هرمز اول گفته شد آتش روشن شود تا اگر مردم خیس شدند خود را گرم کنند. روشن کردن کردن آتش در صبح نوروز از اینجا بنیان گذاری شد.

هرمز دوم هشتمین شاه ساسانی به مردمی که درگیری قضایی در طول سال نداشتند سکه طلا داد. از آن سال سنت عیدی دادن توسط دولت مرسوم شد. البته فلسفه و فرهنگ این سنت توسط مغولان از بین رفت و الان اطلاعات زیادی در دست نیست.

مراسم های نوروزی

نوروز در طول تاریخ همواره با جشن ها و مراسم های باشکوهی برگزار میشده.

چهارشنبه سوری

ایرانیان قبل از اسلام برای هر روز از ماه یک نام گذاشتند بودند. اساسا هفته وجود نداشته که بخواهیم “چهارشنبه سوری” داشته باشیم. از طرفی دیگر در آیین زرتشت آتش مقدس بوده و پریدن از روی آن بی احترامی بوده. با این تفاسیر چهارشنبه سوری مربوط به دورانی بعد از اسلام و هجوم اعراب به ایران میشود.

قدیمی ترین منبعی که به چهارشنبه سوری اشاره کرده است کتاب تاریخ بخاراست:

چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن‌گاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند.

به نظر می‌رسد که در متون قديمی، به‌خصوص قبل از اسلام، هیچ اشاره‌ای به چهارشنبه سوری نشده است. با این استدلال ها گفته میشود چهارنبه سوری بعد از اسلام به وجود آمده. يكی از دلايل این موضوع، برگزاری آن در شب چهارشنبه آخر سال است؛ در واقع بر اساس تقويم قمری، روز چهارشنبه از غروب سه‌شنبه شروع می‌شود.

از طرفی ممکن است چهارشنبه سوری مربوط به دوره پیشدادیان باشد. همانطور که گفته شد سند محکمی برای وجود پیشدادیان موجود نیست. ممکن است این سنت در دوره پیشدادیان به وجود آمده باشد. احتمالا اگر پیشدادیان واقعی بوده باشند در دوره زرتشت به دلیل مقدس بودن آتش، سنت از بین رفته است و دوباره بعد از اعراب سنت زنده شده.

چهارشنبه سوری
پرش از روی آتش – سنت های چهارشنبه سوری
خانه تکانی

سنتی بسیار قدیمی است که در شاهنامه به شاه تهمورث از پیشدادیان نسبت داده شده. اما قدیمی ترین سند مربوط به خانه تکانی مربوط به کتیبه ای از مجموعه پرسپولیس (تخت جمشید) است.

حاجی فیروز

یکی از مشهور ترین پیک های خبر نوروز حاجی فیروز است. شعر معروفش را هم که همه میدونیم.

-حاجی فیروزم.

-بله.

-سالی یه روزم.

-بله …..

حاجی فیروز با لباس مخصوص قرمز رنگ و پوست سیاه رنگ و گیوه نوک تیز معمولا ظاهر میشه. حاجی فیروز نماد اسطوره ایرانی سیاوش هست و نوید آمدن نوروز را به همه میده. چهره سیاه حاجی فیروز نماد برگشتن از دنیای مردگان هست. لباس سرخ رنگ حاجی فیروز نماد خون سرخ سیاوش هست. شادی حاجی فیروز برای حیات دوباره سیاوش هست.

حاجی فیروز حاشیه هایی به دنبال داشته. حاجی فیروز از نگاه غربی نژاد پرستانه شمرده شده. بعد از تحقیق و اثبات اینکه حاجی فیروز ریشه دیرینه در فرهنگ نوروز داشته این حاشیه تمام شد. اما دیگر حاجی فیروز تنها در نوروز باید استفاده بشود و نباید در کارنیوال و دیگر مراسمات حاضر شود.

 

عمو نوروز

همان بابانوئل سال نو ایرانی است که بسیار قدیمی تر از بابانوئل است. در واقع بابانوئل برگرفته از این شخصیت است. این شخصیت در شب نوروز برای بچه ها هدیه می آورد. عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد. معمولا عمو نوروز همراه حاجی فیروز است. داستان هایی از عمو نوروز موجود است اما فلسفه عمو نوروز از بین رفته.

ننه سرما همسر عمو نوروز، در نخستین روز بهار هر سال، چشم‌به‌راه عمو نوروز می‌شود تا او را ببیند؛ اما پیش از آمدن او، از خستگی خوابش می‌برد و پس از بیدار شدن، درمی‌یابد که عمو نوروز آمده و رفته است. همچنین آمده است که اگر این دو همدیگر را ببینند جهان نابود میشود.

عمو نوروز و حاجی فیروز
عمو نوروز و حاجی فیروز
سیزده بدر

به‌طور کلی در میان جشن‌های ایرانی جشن “سیزده‌بدر” کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشن‌ها را ندارد. در کتاب‌های تاریخی اشاره مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده‌است، اما در منابع کهن اشاره‌هایی به “روز سیزدهم فروردین” هست.

گفته می‌شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن‌گرفتن و شادی‌کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را به باغ و صحرا می‌رفتند و شادی می‌کردند و درحقیقت به این شکل جشن نوروز را پایان میدادند.

سنت گره زدن سبزه
سیزده بدر – سنت گره زدن سبزه که معمولا برای بخت گشایی انجام میشود

جشن نوروز

جشن نوروز از دیرباز تا امروز تغییر بسیار زیادی داشته. در کل امروزه در جشن نوروز دید و بازدید عید و لباس نو و سفره هفت سین و مسافرت و عیدی دادن و سیزده بدر مرسوم است. نوروز در دوره هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان جشن های بزرگ و پر زرق و برق شاهنشاهی داشته. حتی سنت این جشن ها نیز از بین رفته چه برسد به فلسفه جشن های پر زرق و برق آن دوران.

هفت سین

این سفره شامل هفت سمبل است که با حرف “س” شروع میشود تشکیل شده. تاریخچه این سفره به دوران پیشدادیان بر میگردد. اما اولین سند رسمی مربوط به چیزی شبیه هفت سین مربوط به هخامنشیان است.

قبل از اسلام هفت سین در وافع ابتدا هفت چین و هفت شین وجود داشته. سفره هفت چین بسیار شبیه به سفره هفت سین امروزی بوده.

ابتدا بیایید ببینیم چرا “هفت” سین و چرا تعداد دیگری نیست؟

در زبان باستانی عدد هفت به نام “اَمِرداد” است که معنای زندگی و جاودانگی را می دهد. بنابراین ایرانیان باستان هفت واژه مقدس را انتخاب و بر سفره نوروز میگذاشتند.

هفت برای ایرانیان باستان مقدس بوده و برای مفاهیم مثبت، خوش یمنی و فال نیک استفاده از عدد هفت استفاده می کردند. برای مثال هفت خان رستم در شاهنامه، هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت فرشته، هفت شهر عشق در عرفان، هفت پیکر و ….

عدد هفت در قرآن کریم و نزد مسلمانان نیز اهمیت دارد. از عدد هفت در برخی از آیه ها و سوره های قرآن نام برده شده است. برای مثال حج هفت مرحله دارد و نخستین قاریان نیز هفت نفر بوده اند.

هفت شین

این سفره شامل هفت سمبل بوده:

  • شقایق
  • شهد
  • شربت
  • شراب
  • شمشاد
  • شمع
  • شیرینی
هفت سین

بعد از اسلام سعی در حفظ این سنت شد اما شراب حرام بود. نتیجه گفتگو ها این شد که سرکه که همزاد شراب است اما حلال است جانشین این شین شود. مشکل این بود ابتدای شرکه حرف “س” بود. پس هفت سین ساخته شد.

هفت سین شامل سمبل های زیر است:

  • سبزه یا سبزی
  • سیب
  • سرکه
  • سیر
  • سمنو
  • سماق
  • سنجد

از آنجا که سفره هفت سین باقی مانده ای از سنت ها و باورهای قدیمی ایرانیان است، طبق باوری صفت های پاک اهورامزدا و نمادهایشان را جزو نمادهای اجزای سفره هفت سین می دانند. در این باور، نمادها و معانی زیر وجود دارد:

  • سبزه یا سبزی عنوان و نام فرشته اردیبهشت
  • سیب عنوان و نام سپندارمذ
  • سرکه عنوان و نام فرشته امرداد
  • سیر عنوان و نام اهورامزدا
  • سمنو عنوان و نام فرشته شهریور
  • سماق عنوان و نام فرشته بهمن
  • سنجد عنوان و نام فرشته خرداد

اما معنی این سمبل ها امروزه متفاوت برداشت میشود.

سبزه یا سبزی

نماد حیات و شادابی می باشد. اغلب ایرانیان از این نماد به منظور داشتن سالی شاد و با طراوت استفاده می کنند.

سیب

سیب نماد سلامتی و تندرستی است. وجود آن در میان هفت سین به منظور تندرستی اعضای خانواده در سال جدید است.

سرکه

سرکه نماد جاودانگی است. قرار گرفتن این نماد بر روی سفره هفت سین سبب خواهد شد تا ناملایمات سال نو از بین برود.

سیر

سیر سمبل اهورا مزدا و نمادی از تندرستی و سلامت است. اغلب پیشینیان از خواص دارویی سیر به منظور درمان برخی از بیماری ها استفاده می نمودند؛ به همین جهت می توان از این ماده برای داشتن سالی بدون بیماری بر روی سفره هفت سین استفاده نمود.

سمنو

سمنو سمبل خیر و برکت است. ایرانیان چند روز پیش از شروع سال جدید این ماده را از پخت جوانه های گندم تهیه می کنند.

سماق

نماد و چاشنی شادی و صبر و استقامت سماق است. وجود این ماده بر روی سفره هفت سین به این منظور است که سال پیش رو را با نهایت شادی و استقامت در برابر سختی ها دنبال نماییم.

سنجد

سنجد با دو نماد در میان افراد شناخته می شود. اغلب مردم سنجد را نماد عشق و دلباختگی می دانند و آن را به منظور افزایش علاقه در بین اعضای خانواده، بر روی سفره هفت سین قرار می دهند. اما برخی دیگر از افراد معتقدند که سنجد نماد گرایش به عقلانیت است؛ از این رو قرار دادن آن بر روی سفره می تواند سبب شود تا تمام تصمیمات فرد در سال جدید بر اساس عقلانیت صورت پذیرد.

اما دیگر عناصر هفت سین مثل ماهی قرمز و سکه و سنبل و….. از کجا آمده اند؟

دیگر عناصر تاریخی و اصلی نیستند ولی هر کدام نماد مهمی هستند. این عناصر معمولا پس از اسلام به هفت سین اضافه شدند و پیشینه تاریخی زیادی از آنها موجود نیست.

سنبل

این عنصر پس از فتح ایران و بخش های شرقی دریای مدیترانه توسط اعراب به صورت یک جزء فرعی به سفره هفت سین اضافه شد.

سکه

سکه معمولا با خیر و برکت همراه است و برای خیر و برکت از زمان ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلادی به سفره هفت سین اضافه شد. این عنصر کاملا جنبه تزئینی دارد و به هیچ عنوان یک عضو اصلی سفره هفت سین در نظر گرفته نمیشود.

آینه

همانطور که می دانیم، در سفره هفت سین، آینه هم وجود دارد. آینه نماد روشنایی، نور، زلالی و پاکی است. استفاده از آینه با دلایل بسیاری از ساسانیان تا به امروز ادامه دارد. منشا این سنت به فلات آناتولی برمیگردد. محل قرار گیری آینه باید به گونه ای باشد که کاملا سفره هفت سین را بازتاب دهد.

شمعدان

عنصر شمع که در هفت شین جایگاه ویژه ای داشته است به هفت سین هم به عنوان یک جزء فرعی اضافه شد. شمع ابتدا در واقع آتشدان بود. آتشدان نیز نماد پایداری نور و گرما است که بعدها به شمع و چراغ تبدیل شد.

تخم مرغ رنگی

همه ی ایرانیان از دیر باز هنگام تحویل سال و شروع سال نو بر سر سفره ی هفت سین عید نوروزشان تخم مرغ های رنگی زیبایی می گذارند که نشان از باروری و رشد و زایش خوبیهاست و سمبل شکوفایی و نمو در سال جدیدی است که می خواهند پر بار تر از سال قبل آغاز کنند و خاطره ی خوش این سفره ی رنگی را در کنار سفره های هفت سین سالهای گذشته بچینند.

قرآن

اولین چیزی که ایرانیان هنگام چیدن سفره هفت سین بر سفره قرار می دهند، قرآن کریم است. با آمدن اسلام به ایران و روی آوردن ایرانیان و مسلمان شدنشان آنها بر سفره هفت سین خود قرآن را قرار می دهند تا سال نو را با توکل و توسل به خدا آغاز کنند.

ماهی قرمز

این عنصر در واقع مربوط به سال نو کشور چین بوده که بعد ها به کشور ما وارد شد. البته ایرانیان از ۲۵۰۰ سال پیش با ماهی قرمز آشنا بودند و آن را پرورش میدادند.

فلسفه حضور آن در سفره هفت سین به رنگ سرخش برمی‌گردد. رنگ سرخ ماهی به معنی مهر، پیروزی، شادی ، سرزندگی و برکت است. همانطور که در دیگر سنت‌های نوروزی نیز این رنگ سرخ را بسیار می‌توان دید. برای مثال روبان سرخ دور سبزه، لباس قرمز حاجی فیروز، سیب سرخ سر سفره هفت سین و سرخی آتش چهارشنبه سوری که به همان شادی و سرزندگی برمی‌گردد.

این نماد را در کشورهایی مثل تاجیکستان با وصل کردن پارچه قرمز بر سر در خانه‌ها یا جشن گل سرخ در بلخ افغانستان همزمان با نوروز نیز می‌شود دید. نشانه شادی و پیروزی و سرزندگی ماهی قرمز از آنجایی که مردم برخی از شهرستان ها از خرید آن در زمان تقارن نوروز با محرم خودداری می‌کنند و ماهی سیاه را جایگزین می‌کنند، شدت می‌گیرد. بنابراین در کل ماهی قرمز رو به این دلیل در شروع سال جدید در سفره هفت سین میگذارند تا در آن سال، زندگی ای سرشار از شادابی و سرزندگی داشته باشند.

سفره هفت سین 1401
سفره هفت سین

سبزی پلو با ماهی شب عید از کجا آمد؟

این غذا بسیار تاریخی است اما اینکه چرا در شب عید سرو میشود نامشخص است. افسانه هایی این را به پیدا شدن انگشتر حضرت سلیمان در شکم ماهی که قبلا توضیح داده ایم نسبت میدهند. سبزی پلو با ماهی در سرتاسر حکومت ساسانی سرو میشده اما امروزه مردمان هر کشور غذای جداگانه ای را سرو میکنند. در افغانستان و ایران سبزی پلو با ماهی، در تاجیکستان باج، در ترکمنستان نوروز بامه، در قزاقستان اویقی آشار و در بخارا سمبوسه غذای مخصوص شب عید است.

سبزی پلو با ماهی
سبزی پلو با ماهی

ممنون از همه شما که تا پایان این مقاله با ایرونی سنتر همراه بودید. آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی مبارک.

نویسنده: محمد امامی

The post تاریخچه نوروز و سفره هفت سین first appeared on ایرونی سنتر.]]>
https://irunisenter.com/2022/03/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%88-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%87-%d9%87%d9%81%d8%aa-%d8%b3%db%8c%d9%86/feed/ 17
۱۰ شی و مکان در اساطیر پارسی که نامشان را هم نشنیده اید https://irunisenter.com/2021/08/10-%d8%b4%db%8c-%d9%88-%d9%85%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d8%b7%db%8c%d8%b1-%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%86%d8%a7%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d8%a7-%d9%87/ https://irunisenter.com/2021/08/10-%d8%b4%db%8c-%d9%88-%d9%85%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d8%b7%db%8c%d8%b1-%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%86%d8%a7%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d8%a7-%d9%87/#comments Fri, 27 Aug 2021 01:30:43 +0000 https://irunisenter.com/?p=13766

اساطیر و داستان های ایران باستان یکی از قدرتمندترین ادبیات اساطیری در بین تمامی ملل ها است. شخصیت ها، نماد ها و مکان ها تنها بخش کوچکی از این اساطیر را تشکیل می دهند. مکان های بسیاری در اساطیر و داستان های پارسی و ایران باستان وجود دارند. منتنها کمتر کسی از وجود آنها اطلاع […]

The post ۱۰ شی و مکان در اساطیر پارسی که نامشان را هم نشنیده اید first appeared on ایرونی سنتر.]]>

اساطیر و داستان های ایران باستان یکی از قدرتمندترین ادبیات اساطیری در بین تمامی ملل ها است. شخصیت ها، نماد ها و مکان ها تنها بخش کوچکی از این اساطیر را تشکیل می دهند. مکان های بسیاری در اساطیر و داستان های پارسی و ایران باستان وجود دارند. منتنها کمتر کسی از وجود آنها اطلاع دارد. در این مقاله به معرفی ۱۰ مکان در اساطیر پارسی می پردازیم که کمتر کسی از وجود آنها اطلاع دارد.


۱۰. پل چینود:

پل چینود یا چینوت پل داوری درگذشتگان در عقاید زرتشتی است. بطور دقیق تر این پل میان دنیای مردگان و زندگان است و افرادی که فوت می کنند بعد از مرگ باید از این پل عبور کنند و بعد از بررسی در یکی از چهار سطح بهشت یا جهنم زندگی خواهند کرد. در آیین زردشتی بعد از سه روز که از مرگ متوفی گذشته است روح به سمت پل چینات که توسط دو سگ محافظت می شود، می رود و با بانوی مقدس، داینا ملاقات می کند. اگر فرد، زندگی پاکی داشته باشد، داینا بصورت یک زن زیبا در می آید و اگر فرد، شخصیت بدی باشد بصورت یک زن وحشی در می آید. این پل برای مجرمین تنگ و برای افراد پاک بزرگ و گشاد است. بعد از اینکه راشنو ارواح را قضاوت کرد، آنها با عبور از پل به سرای همیشگی خود خواهند رفت.


۹. هارا برضائیتی:

اولین کوهی که نام دقیق آن به معنی “برج مراقبت بلند” است. در وندیداد، کوهی است که در قسمت دورتر از گذرگاه مردگان و زندگان یعنی همان پل چینود قرار دارد. این کوه اولین کوهی است که مابقی کوه ها از آن سچشمه گرفته اند و منبع آب و نور است. بسیاری دیگر به این کوه البرز، کوه حرا و هابورز می گویند. خیلی ها هم آن را کوه قاف و بعضی دیگر نیز همان رشته کوه البرز می دانند. با اینحال این کوه یکی از بزرگترین کوه های عالم بوده است.


۸. خانه دروغ:

خانه دروغ تاریک ترین محل برای مردگان است. خانه دروغ جایی از جهنم است که روح محکوم درحالی که تنهایی میکشد، عذاب نیز می بیند. جهنم اساطیر زردشتی چهار طبقه دارد که یکی از یکی دیگر تاریک تر است. ارواح خانه دروغ کسانی هستند که اهریمن و نیروهای  را دنبال کرده و دستورات او را اطاعت می کردند. با این وجود آنها تا ابد در این مکان نمی مانند و بعد از مدتی به اهورامزدا ملحق می شوند.


۷. خانه آواز:

خانه آواز بر عکس خانه دروغ که مکانی از جهنم و برای ارواح تاریک بود، مکان و یا سطحی از بهشت است که ارواحی که به خالق جهان یعنی اهورامزدا خدمت کرده اند، در آن سکونت دارند. خانه آواز بعد از پل چینود و چهار سطح به سمت بالا در برترین نقطه بهشت قرار دارد و بلندترین آسمان است و روح نورانی اهورامزدا در آن زندگی می کند.


۶.دریای ووروکاشا:

دریای ووروکاشا دریای اولیه ای است که همه آب های دیگر از روی آن بر مین جاری است. گفته می شود که این آب ها از کوه های البرز و از طریق ذوب یخ بوجود می آیند و در دریای ووروکاشا جمع می شوند و از آنجا به بیرون جریان پیدا کرده و تمام آب های دیگر زمین را تشکیل می دهند. در اساطیر پارسی چندین خدا مسئول نگهداری و پراکندگی آب های این دریا هستند.


۵. درخت سائنا:

این درخت نماد درخت جهان در اساطیر ایران پیش از اسلام است. این درخت عناوین بسیاری همچون درخت همه درمان ها، درخت همه دانه ها، درخت بزرگ، مادر همه درختان، مادر همه گیاهان و عناوین بی شمار دیگر دارد. این درخت که بزرگ ترین درخت خلقت است، در وسط دریای ووروکاشا رشد می کند و دانه می دهد و در لا به لای آن محل زندگی پرنده سائنا نیز هست. پرنده سائنا پرنده ای است که با بال زدن های خودش دانه ها را پخش می کند تا توسط چمروش به زمین فرود آیند.


۴. ستارگان رویال:

ستارگان سلطنتی یا ستارگان رویال، چهار ستاره سلطنتی بودند که بر رویداد های انسانی تاثیر می گذاشتند و یا آن را اداره می کردند. این چهار ستاره عبارتند از: دبران(پس رونده)، قلب‌الاسد(شیردل)، قلب‌العقرب(سدویس) و فم‌الحوت (هفت اورنگ). ایرانیان باستان باور داشتند که آسمان به چهار منطقه تقسیم می‌شود و هر منطقه توسط یکی از چهار ستارهٔ سلطنتی محافظت می‌شود. آنها معتقد بودند این ستاره‌ها می‌توانند سبب خوبی و بدی باشند مثلاً خوش‌یمن یا شوم باشند یا این‌که سبب فراوانی یا قحطی بشوند.


۳. منطقه ای تاریک در شمال: (احتمالا توران یا یک بعد):

این شمال با آن شمالی که فکر می کنید از زمین تا آسمان تفاوت دارد. در اساطیر زرتشتی و ایران باستان، شخصیت قدرتمند اهریمن در یک ورطه بی پایان تاریکی در قسمت شمال جهان که خانه سنتی شیاطین است به همراه دیگر شیاطین و موجودات پست زندگی می کند. این که اهریمن در کجای شمال زمین زندگی می کند معلوم نیست. کلا این موضوع بسیار گنگ است. شاید منظور از تاریکی بی پایان در شمال یک نوع بعد باشد یا نه. اما اینکه محل سکونت او شمال عنوان شده است، به این دلیل می باشد که تورانیان و یا همان دشمنان مردم ایران زمین در بالا و شمال قرار دارند و احتمالا به همین دلیل شمال جهان محل سکونت اهریمن است.


۲. کاخ آلکاراز:

کاخ آلکاراز یک کاخ باستانی در ایران است که ۲۰۰۰ سال پیش و در زمان سیمرغ و کاملا از سنگ مرمر ساخته شده است. این کاخ بسیار عظیم بوده است و دیواره های آن از یک افق به افق دیگر امتداد داشت و محل آن نیز جایی در سواحل ایران بود و ۱۰۰۰ سال بعد از ساخت توسط شورشیان تخریب شد. کاخ آلکاراز دارای یک کتابخانه بزرگ بودکه تقریبا همه کتاب های آن بجز اوستا از بین رفته است. تعداد بسیاری از تاریخ نگاران این کاخ را با آتلانتیس مقایسه می کنند.


۱. هماوران:

هماوران محلی در شاهنامه است که بسیاری آن را همان یمن می دانند. برای مثال دکتر عبدالحسین زرین کوب هماوران را همان هیمیری، نام باستانی یمن می داند. در برخی از نوشته های قدیمی این نام به سامباران، شامباران نیز ذکر شده است. در متون فارسی میانه یمن به عنوان یامار و یامیار ذکر شده است که میتواند شکل احتمالی هماوران باشد. داستان های زیادی درباره این کشور وجود دارد. در شاهنامه، کی کاووس عاشق دختر سودابه، پادشاه هماوران شد و از طریق دریا به آنجا می رفت. در دوران ساسانیان هماوران توسط نیروهای حبشه اشغال شد و پادشاه آنجا از خسرو اول کمک خواست. خسرو از ۸۰۰ زندانی استفاده می کند که در جنگ بین حبشیان و ایرانیان به اعدام محکوم شده بودند. در این جنگ حبشی های شکست خوردند و هماوران به استانی از امپراتوری ساسانیان تبدیل شد.

The post ۱۰ شی و مکان در اساطیر پارسی که نامشان را هم نشنیده اید first appeared on ایرونی سنتر.]]>
https://irunisenter.com/2021/08/10-%d8%b4%db%8c-%d9%88-%d9%85%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d8%b7%db%8c%d8%b1-%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%86%d8%a7%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d8%a7-%d9%87/feed/ 27
رستم در برابر هرکول، کدام شخصیت افسانه ای برنده خواهد شد؟ https://irunisenter.com/2021/08/%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d9%87%d8%b1%da%a9%d9%88%d9%84%d8%8c-%da%a9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87/ https://irunisenter.com/2021/08/%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d9%87%d8%b1%da%a9%d9%88%d9%84%d8%8c-%da%a9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87/#comments Tue, 17 Aug 2021 22:52:07 +0000 https://irunisenter.com/?p=13539

چیزی که بسیاری از مردم در فضای مجازی به آن علاقه مند هستند، بررسی خدایان و پهلوانان پارسی با دیگر خدایان و پهلوانان از دیگر تمدن ها نظیر یونان، هند، چین و اسکاندیناوی است. رستم و هرکول از جهات بسیاری شبیه یکدیگرند. هر دو منش پهلوانانه دارند، هر دو به قدرتمند بودن از نظر زور […]

The post رستم در برابر هرکول، کدام شخصیت افسانه ای برنده خواهد شد؟ first appeared on ایرونی سنتر.]]>

چیزی که بسیاری از مردم در فضای مجازی به آن علاقه مند هستند، بررسی خدایان و پهلوانان پارسی با دیگر خدایان و پهلوانان از دیگر تمدن ها نظیر یونان، هند، چین و اسکاندیناوی است. رستم و هرکول از جهات بسیاری شبیه یکدیگرند. هر دو منش پهلوانانه دارند، هر دو به قدرتمند بودن از نظر زور و بازو مشهور هستند و هر دو خوان های شبیه به هم در اساطیر دارند. ما امروز به بررسی این دو شخصیت از جنبه های بسیاری خواهیم پرداخت پس با ما همراه باشید. قبل از آن به معرفی این دو خواهیم پرداخت.


رستم کیست و چه توانایی هایی دارد:

رُسْتَمْ نام‌آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه و به تبع آن، مهم‌ترین چهرهٔ اسطوره‌ای ادبیات فارسی است. او فرزند زال و رودابه است و نبیره گرشاسپ و از راه گرشاسپ به جمشید می‌رسد؛ تبار مادری او به مهراب کابلی و اژدهاک می‌رسد. او القاب بسیاری همچون دستان، تهمتن، پیل‌تن و تاج‌بخش دارد. در هشت سالگی با کشتن یک فیل عصبانی با یک ضربه، قدرت خود را نشان داد. وی اسبی به نام رخش داشت که در تمام نبردها یار و یاور او بود. رستم و اسبش، رخش، سرانجام با دسیسه شغاد، برادر ناتنی رستم، کشته شدند. رستم ششصد سال عمر کرده است و در پایان هم به مرگ طبیعی جان خود را از دست نداد، این بدان معنی است که از نظر ذاتی او را می توان یک فرد جاودانه قلمداد کرد.

در مرگ رستم به طور کلی چند گونه روایت عمده و متفاوت وجود دارد: اول فردوسی و کسانی که از شاهنامۀ ابومنصوری بهره گرفته اند و شغاد را کشندۀ رستم می دانند. دوم طبری و بلعمی کشندۀ رستم را بهمن، پسر اسفندیار، می دانند و سوم برخی روایت کرده اند که رستم به مرگ طبیعی درگذشت. کشته شدن رستم به دست بهمن ضعیف و باورنکردنی و غیر طبیعی است چون بهمن پهلوان قدری نیست تا چنین پهلوان بزرگی را بر زمین بزند. روایت مرگ رستم به دست شغاد نیز جنبۀ ملی دارد نه مذهبی. البته اینجا نیز مسائل غیر طبیعی به چشم می خورد؛ مانند فریب خوردن جهان پهلوان. ولی توجیه آن این است که رستم در نبردی مردانه شکست نمی خورد بلکه فریب است که او را در دام می افکند. از نقاط ضعف دیگر این داستان ظهور ناگهانی شغاد است که متولد می شود تا همه چیز را نابود کند. روایت مرگ طبیعی رستم نیز معقول نمی نماید چون اگر چنین بود ساختن روایات مختلف ضروری نبود. به احتمال زیاد معلوم نیست رستم چگونه از این دنیا رفته است به همین دلیل روایات بسیار حول مرگ او بسیار است. حال اینک به شاهکار ها و توانایی های او می پردازیم:

  • زره او عملا در برابر هر سلاحی مقاوم است.
  • هیچ شمشیر و نیزه ای نمی تواند زره او را سوراخ کند.
  • او یک اسب به نام رخش و یک گربه معتمد دارد.
  • اسب او آنقدر سریع است که سفر چند روزه را در کمتر از یک روز تمام می کند.
  • سرعت او طبق اساطیر با رعد و برق، تیر در حال پرواز و عقاب مقایسه می شود.
  • او در هشت سالگی یک فیل را کشته است.
  • او به راحتی می تواند تنه درختان را کنده و از آنها را به مسافت های دور بر علیه دشمنانش پرتاب کند.
  • او می تواند یک کوه را با دستش تکان دهد.
  • او طبق اساطیر سنگی را بلند کرده است که کل ارتشش با هم نتوانسته اند آن را بلند کنند.
  • او به تنهایی با صدهزار سرباز جنگیده است و آنها را درمانده کرده است.
  • نجات دادن کیکاووس و سایر پهلوانان در بند دیو سپید در مازندران.
  • بیرون راندن افراسیاب از ایران که در غیبت کاووس به ایران تاخته و آن را تسخیر کرده بود.
  • کشتن بی شمار دیو، هیولا و اژدها.
  • او اسفندیار روئین تن و پسرش سهراب که از بزرگترین پهوانان باستانی بوده اند را شکست داده است.
  • او در هشت سالگی قدرتمندترین فرد زمین بود.
  • فریاد او آنقدر بلند است که کوه ها را به حرکت در می آورد.
  • او حمایت کامل سیمرغ افسانه ای را دارد.
  • او حمایت الهگان ایران باستان را دارد
  • او حمایت اهورامزدا را دارد و یکی از دلایلی که برادرش او را برای کشتن به بیرون از ایران برد این است که هیچ وقت نمی توان او را در ایران کشت و او در ایران همیشه پیروز و جاودانه است.

هرکول کیست و چه توانایی هایی دارد:

هرکول یا هراکلس به معنی شکوه هرا، نام بزرگترین پهلوان اسطوره‌ای یونان و روم باستان فرزند پادشاه خدایان زئوس و آلکمنه بود. او نام‌آورترین قهرمان اسطوره‌ای یونان است. او مظهر مردانگی و قهرمان المپ نشینان علیه هیولاهای زیرزمینی بود. هرکول آخرین پسر فناپذیر زئوس و همچنین تنها کسی بود که از مادری فانی به دنیا آمده بود، و پس از مرگش تبدیل به خدا شد. استعداد او قدرت شگفت‌انگیز و شجاعتی بود که داشت، اما از دانش و خرد بهره چندانی نداشت. هنگامی که در گهواره بود دو مار را خفه کرد و در سنین نوجوانی توانست شیری را از پا درآورد. او هرگز در هیچ‌یک از شهرهایی که به ماجراجویی می‌پرداخت، مقیم نشد و سرگردانی‌های او باعث شد فراسوی مرزهای یونان، مثل آفریقا و آسیای صغیر را درنوردد. استعداد او قدرت شگفت‌انگیز و شجاعتی بود که داشت، اما از دانش و خرد بهره چندانی نداشت. هنگامی که در گهواره بود دو مار را خفه کرد و در سنین نوجوانی توانست شیری را از پا درآورد. او هرگز در هیچ‌یک از شهرهایی که به ماجراجویی می‌پرداخت، مقیم نشد و سرگردانی‌های او باعث شد فراسوی مرزهای یونان، مثل آفریقا و آسیای صغیر را درنوردد. از مشخصه‌های هرکول می‌توان به سلاحش که گرزی بود از جنس چوب زیتون و لباسی که از پوست شیر درست شده بود اشاره کرد. توانایی ها و شاهکار های او شامل:

  • کشتن شیر نیمیایی، هیولایی که هیچ سلاحی قادر به نفوذ در پوستش نبود.
  • کشتن مار نه سر هیدرا.
  • به دست آوردن کمربند هیپولیتا، ملکه آمازون‌ها.
  • به دست آوردن سیب‌های زرین از باغ هسپریدس، که همیشه به وسیلهٔ اژدهای صد سر لادون نگهبانی می‌شد.
  • آوردن سربروس، سگ سه سر هادس، بر روی سطح زمین.
  • او بهشت را مدتی بجای اطلس نگه می دارد.
  • در تیراندازی و کار با نیزه بی همتا است.
  • با آپولو و پسر ارس جنگیده و آنها را شکست داده است.
  • با مرگ دست و پنجه نرم کرده است و توانسته است دربرابر آن دوام بیاورد.

شباهت های بین هرکول و رستم:

وجوه شباهت میان شخصیت این دو پهلوان نشان دهنده ی شباهت ناخود آگاه انسانهاست. در حماسه ها همواره پهلوانان در طول زندگی خود با مشکلات و فراز و نشیب هایی روبرو می گردند. اولین تشابه در چگونگی تولد این دو اسطوره صورت می گیرد. رستم و هرکول هردو دیرتر از زمان معمول به دنیا می آیند رستم به دلیل درشتی جثه و هرکول به دلیل طلسمی که مانع به دنیا آمدنش گشته است. کودکی این دو پهلوان به لحاظ انجام اعمال خارق العاده قابل توجه است. هرکول در گهواره دو مار زهر آگین را می کشد و رستم در کودکی فیلی از بند جسته را از پا در می آورد. ایرانیان همواره در تنگنای نا امیدی ها به رستم پناه می برند و هرکول نیز پشت و پناه مردم و نیز یاری دهنده ی خدایان در ازبین بردن غولان می باشد. پوشش جنگی رستم ببر بیان است که او را به نوعی در جنگها رویین تن می کند. هراکلس نیز در هنگام جنگ زرهی نفوذ ناپذیر بر تن می کند. سلاح مشترک هر دو پهلوان گرز است که مهمترین ابزار جنگی به شمار می رود. رستم پهلوانی است که به فرمان خدا و تقدیر گردن می نهد در حالیکه هرکول از درگیر شدن با خدایان باکی ندارد و می خواهد خودش تقدیرش را به دست گیرد. پس به نوعی رستم تقدیر گرا و هرکول تقدیر ستیز است. هر دو پهلوان در زندگی خود در موردفرزندانشان گرفتار تراژدی کشتن فرزند می گردند. رستم در نبردی سخت شاید ناآگاهانه فرزند خود سهراب را از پا در می آورد و هرکول در حالتی از جنون که هرا مسبب آن است فرزندانش را به هلاکت می رساند. در چگونگی مرگ این هردو پهلوان نیز تشابه جالبی است و هردو قربانی یک اعتماد نادرست می شوند. رستم قربانی اعتماد به برادرش شغاد و هراکلس قربانی اعتماد به همسرش دیانیرا. با این تفاسیر می توان این دو قهرمان را یک فرد در دو دنیای اساطیری متفاوت قلمداد کرد.


کدام یک قدرتمندتر است؟

مقایسه اینکه کدام شخصیت اساطیری از دیگری قدرتمندتر است کار بسیار سختی است. مخصوصا هنگامی که دو شخصیت شاهکار های نسبتا مساوی و عظیمی داشته باشند. آیین ایرانیان باستان بر یکتا پرستی بود و در کنار آن الهه های نیز می پرستیدند، پس خالق ایران باستان و موجودات آسمانی آن همچون اهریمن که در خلق جهان دست داشتند، به تبع باید قدرتمندتر از خالق اساطیر یونان که زئوس است باشند. یعنی اگر نبرد در جایی در فلات ایران باشد، اهروامزدا به هیچ وجه اجازه شکست نهایی پهلوان ایرانی را نخواهد داد. البته هرکول نیز خدایان یونان را دارد ولی در کل این خدایان اساطیری ایران باستان بودند که قدرتشان فزونی داشت. یادتان نرود که خشایارشاه کسی بود که آتن را به تسخیر خود درآورد.

اگر خدایان را کنار بگذاریم و ارتش و خانواده را در نظر بگیریم، باز این رستم است که دست برتر را دارد. هرکول اتش بزرگی به همراه داشت که به راحتی به کمک آنها می توانست تروا و شهر های مهم دیگر یونان را به چالش و نابودی بکشاند. اما این نکته را فراموش نکنید که رستم زابلستان و خاندان زال را در کنار خود داشت. خاندان و قلمرویی که بار ها تورانیان را به خاک و خون کشیده اند. شخصیت های بزرگ و دانایی همچون زال در کنار رستم هستند و از همه اینا مهم تر، کمک موجودی به نام سیمرغ است که از همه چیز اگاه است. این سیمرغ بود که رستم به کمک آن توانست اسفندیار را شکست دهد.

از نظر سلاح هر دو از انواع سلاح های متعدد استفاده می کردند. برای نمونه هر دو از سلاح های همچون گرز، کمان، نیزه و لباس هایی نفوذ ناپذیر استفاده می کردند. پس در این زمینه نمی توان یکی را از دیگری برتر دانست. سلاح این دو شخصیت هم قدرت های مشابهی داشت، برای مثال هر دو گرز این شخصیت های میتوانستند زمین را هم به لرزه در بیاورند و یا ارتش های بسیاری را نابود سازند.

اما مهم ترین ویژگی قدرت بدنی این دو شخصیت است. هر دو پهلوان بوده و توانایی های بیشماری داشتند. با نگاهی کوتاه به شاهکار های این دو می توان دریافت که هیچ کدام از این دو نباید همدیگر را دست کم بگیرند. با این حال چند شاهکار درباره هرکول وجود دارد که باعث می شود قدرت بدنی او را بیشتر بدانید و آن حمل زمین و بهشت بجای طالس آنهم برای مدتی آن هم با کمترین خستگی است که شاهکاری بسیار عظیم و بزرگ است. با یانحال ما برنده و اینکه کدام یک قدرتمندتر است را تعیین نمی کنیم و نتیجه گیری را به شما می سپاریم.


و متاسفانه هرکول معروف تر است:

بله، متاسفانه هرکول بسیار معروف تر از رستم است و فیلم ها، انیمیشن ها و مستند های بسیاری از این قهرمان یونانی ساخته شده است و حتی در کمیک کمپانی های معروف نیز حضور دارد. اما دریغ از یک مستند خوب و یا فیلمی کوتاه از رستم دستان، این یگانه ابرقهرمان ایران زمین. البته در این چند سال انیمیشن های خوبی همچون رستم و برزو درباره رستم و حوادث زندگی او ساخته شده است، اما این نباید پایان کار باشد و به همین اکتفا کنیم. ما باید نام قهرمانان کشورمان چه آنهایی که هزاران سال پیش برای ایران جنگیده اند و بزرگ مردانی که امروز برای آرامش و آسایش مردم جان فشانی می کنند را زنده نگه داریم و این عزیزان را به بهترین نحو به جهانیان معرفی کنیم.

The post رستم در برابر هرکول، کدام شخصیت افسانه ای برنده خواهد شد؟ first appeared on ایرونی سنتر.]]>
https://irunisenter.com/2021/08/%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d9%87%d8%b1%da%a9%d9%88%d9%84%d8%8c-%da%a9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87/feed/ 81
۱۰ بار که ایران بیشترین وسعت خود را تجربه کرد https://irunisenter.com/2021/02/%db%b1%db%b0-%d8%a8%d8%a7%d8%b1-%da%a9%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%db%8c%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%b3%d8%b9%d8%aa-%d8%ae%d9%88%d8%af-%d8%b1%d8%a7-%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8/ https://irunisenter.com/2021/02/%db%b1%db%b0-%d8%a8%d8%a7%d8%b1-%da%a9%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%db%8c%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%b3%d8%b9%d8%aa-%d8%ae%d9%88%d8%af-%d8%b1%d8%a7-%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8/#comments Tue, 23 Feb 2021 16:03:36 +0000 http://irunisenter.com/?p=11531

کشور ما ایران یکی از قدیمی ترین تمدن های جهان بوده است و از شوکت، قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار بوده است. اولین آثار های تمدن در ایران در استان کرمان و شهر جیرفت میباشد که متعلق به ٧٠٠٠ سال پیش بوده است. اما این تمدن ها به مرور زمان گسترش یافتند و بزرگ شدند […]

The post ۱۰ بار که ایران بیشترین وسعت خود را تجربه کرد first appeared on ایرونی سنتر.]]>

کشور ما ایران یکی از قدیمی ترین تمدن های جهان بوده است و از شوکت، قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار بوده است. اولین آثار های تمدن در ایران در استان کرمان و شهر جیرفت میباشد که متعلق به ٧٠٠٠ سال پیش بوده است. اما این تمدن ها به مرور زمان گسترش یافتند و بزرگ شدند با سایت ما ایرونی سنتر همراه باشید تا ده بار که ایران بیشترین وسعت خود را تجربه کرد را بشناسید.


۱. هخامنشیان:

احتمالا همه ما در مورد قدرت و شوکت و نفوذ امپراطوری قدرتمند هخامنشیان شنیده ایم و می‌دانیم که آنها حدود ۴۴ درصد جمعیت آن دوران را درون خود داشته اند. امپراطوری هخامنشی توسط کورش کبیر در سال ۵۵٠ ق.م تاسیس شد و تا سال ٣٣٠ در منطقه وجود داشته است. کوروش کبیر پسر کمبوجیه اول پادشاه پارس بود و همچنین مادرش ماندانا دختر ایشتیوگ آخرین پادشاه ماد بوده است و در رگ های او خون سلطنتی ماد و پارس وجود داشت.

بعد از مرگ پدرش کمبوجیه اول کوروش شاه پارس شد. کوروش از بچگی رویای شاهی بر کل آسیا را داشت پس در اولین قدم ارتشی پیشرفته و مجهز تشکیل داده و در جنگ با ماد پیروز شد. بعد از گذشت چند سال او بابل ( عراق کنونی) و لیدی ( ترکیه کنونی) را فتح کرد همچنین در شرق قلمرو خود را توسعه داد و هم مرز هندوستان شد. پس از مرگ کوروش کمبوجیه دوم شاه شد و او نیز با ترفند هایی فراعنه را شکست داد و مصر را نیز فتح کرد اما این اوج قدرت این امپراطوری نبود داریوش بزرگ داماد و یکی از عمو زادگان کوروش، شاه شد و مناطقی از یونان را فتح کرد که این سبب ترس یونانیان شد و آنان تا مرگ داریوش صبر کردند و بعد از مرگ او سارد را به آتش کشیدند.

خشایارشا (پسر داریوش و نوه کوروش) سپاهی عظیم را به سمت یونان روانه کرد و آتن زیبا ترین شهر آنان را نابود کرد و به آتش کشید. در سال ٣٣٠ ق.م اسکندر مقدونی به عمر این امپراطوری پایان داد. از معروف ترین شاهان هخامنشی می‌توان به کوروش کبیر، داریوش بزرگ، خشایارشا و داریوش سوم اشاره کرد.


۲. اشکانیان:

امپراطوری اشکانی یا پارت ها یکی از سه قدرت نظامی برتر دنیای باستان در ایران زمین بود که به مدت ۴۷۱ سال بر قسمت هایی از غرب آسیا و دیگر قسمت هایی از آن حکمرانی می‌کردند. شاهنشاهی اشکانی توسط اَرَشک یا اشک اول در سه قرن پیش از میلاد مسیح بنا نهاده شد. اَرَشک با متحد کردن تمامی قبایل پارت و بعد از آن کمک پارس ها و ماد ها توانست علیه حکومت بیگانه سلوکیان شورشی راه بیاندازد و قسمت هایی از ایران را پس بگیرد.

مهرداد اول راه نیاکان خود را در پیش گرفت و قلمرو اشکانیان را تا حد زیادی وسعت بخشید اما اوج قدرت اشکانیان در زمان مهرداد دوم بود.
اشکانیان به صورت طبیعی از رود فرات تا هندوکش و کوه های قفقاز تا خلیج فارس گسترش داشت. اشکانیان بار ها جلوی امپراطوری قدرتمند روم ایستادند اگر آنها نبودند مطمئنا رومی ها تا هند را فتح می‌کردند زیرا مردم آن مناطق روحیه جنگاوری نداشتند.

با وجود جاده ابریشم که از چین تا امپراطوری روم وسعت داشت شاهنشاهی اشکانی به مرکز تجارت جهان تبدیل شد. این سلسله بعد از گذشت حدود ۵ قرن توسط اردشیر بابکان حاکم پارس نابود شد. از معروف ترین شاهان اشکان می‌توان به ارشک، تیرداد یکم، مهرداد یکم، مهرداد دوم، اُرُد، فرهاد چهارم، تیرداد دوم و اردوان پنجم اشاره کرد.


۳. ساسانیان:

شاهنشاهی ساسانیان آخرین حکومت ایران باستان قبل از حمله اعراب مسلمان بوده است و از سال های ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی حکومت میکرده اند.
این شاهنشاهی قدرتمند را اردشیر بابکان ساتراپ پارس ( فارس) با شکست دادن اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی، تأسیس کرده است. اردشیر نوه ساسان (یکی دیگر از ساتراپان پارس در زمان شاهنشاهی اشکانی) بوده است که طبق ادعای ساسان تبارش به هخامنشیان می‌رسد.

شاهنشاهی ساسانی در کنار امپراطوری بیزانس (روم) در غرب و چین در شرق جزو سه ابر قدرت برتر دوران خود بوده است. از معروف ترین شاهان این سلسله می‌توان به اردشیر بابکان، شاپور اول، شاپور ذوالاکتاف (دوم)، بهرام گور، انوشیروان عادل، خسرو پرویز و یزدگرد سوم دانست. اوج قدرت ساسانیان در زمان خسرو پرویز بوده است.


۴. سلجوقیان:

سلجوقیان یا سلاجقه حکومتی که در سده های پنج تا ششم میلادی بر بخش های پهناور آسیا و بخشی از اروپا حکمرانی میکرده است. ایل سلاجقه از طرف ماوراء النهر (آسیا میانه که در آن زمانی قسمتی از ایران بوده است) به طرف خراسان ایران مهاجرت کرده اند. بعد از گذشت چندین سال ماندن در خراسان طغرل بیگ رئیس ایل سلاجقه با شکست دادن سلطان مسعود غزنوی بر تخت حکومت تکیه زد.

سلجوقیان با ایجاد چیرگی بر خفلای عباسی رهبری جهان اسلام را بر عهده گرفتند (در زمان آلپ ارسلان بیشتر از گذشته). سلجوقیان به زبان فارسی و آداب و رسوم ایرانیان اهمیت زیادی می‌دادند و ایرانیان همیشه به آنان یاری می‌رساندند. از معروف ترین شاهان سلجوقی می‌توان به طغرل بیگ، آلپ ارسلان و ملکشاه اشاره کرد. همچنان عثمان اول بنیان گذار امپراطوری عثمانی نوه دختری آخرین شاه سلجوق روم ( یکی از زیر سلسله های سلجوق کبیر که بعد از نابودی آن به وجود آمده است) بوده است.


۵. غزنویان:

غزنویان سلسله بزرگ و قدرتمندی بود که از سال های ۹۶۳ الی ۱۱۸۷ میلادی حکومت کردند و همچنین مورد تایید خلافت عباسی بودند. شهرت این سلسله بخاطر فتوحات آنان در هندوستان است. بنیان گذار این سلسله سلطان محمود غزنوی بود که فتوحات او هنوز هم زبان زد خاص و عام است او همچنین بدلیل یک انسان جنگاور و استراتژیک هم معروف بوده است.

سلطان محمود پس از مرگ پدرش به جنگ با برادرش اسماعیل رفت و حکومت را در دست گرفت همچنین با غارت هندوستان خزانه او بسیار انباشته از طلا و جواهر شده بود.اما پس از مرگ او تنها سلطان مسعود بود که امپراطوری را سر پا نگه داشت اما او هم چندین با از طغرل بیگ (سرسلسله سلجوقیان) شکست خود و مناطقی را به او واگذار کرد. بعد از مرگ مسعود سلاجقه بیشتر قلمرو غزنویان را گرفتند و فقط قسمت های کوچکی برای آنان باقی ماند. معروف ترین سلاطین این سلسله سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند


۶. خوارزمشاهیان:

شاهنشاهی بزرگ و پهناور ترکی_ایرانی نژاد بود که از طرف امپراطوری بزرگ سلجوقی به عنوان حاکم برای مناطق خوارزم انتخاب شدند اما بعد ها حکومت سلجوقی را از بین بردند.

سر سلسله آنان قطب الدین محمد پسر انوشتکین که بعد از مرگ پدرش به فرمانروایی خوارزم رسید ( البته به دستور شاه سلجوقی) و بدین ترتیب سلجوقیان یک حکومت دست نشانده اما قدرتمند ساختند. چندین سال بعد علاالدین محمد خوارزمشاه به سلطنت رسید اما بعد از مرگ پدرش تکش کشور دچار بحران شده بود اما او به کشور سر و سامان داد و حکومت غوریان را درهم شکست و کشور بسیار وسعت داشت همچنین او پدر جلال الدین محمد خوارزمشاه است.

جلال الدین محمد خوارزمشاه آخرین شاه سلسله خوارزمشاهیان بوده است که از چنگیز خان مغول شکست خورد و حکومت آنان پایان یافت اما این امر تقصیر خود خوارزمشاهیان بود زیرا در خواست های خان قدرتمند مغول که اکنون چین را تسخیر کرده بود رد کردند اما در خواست چنگیز فقط تحویل دادن آن حاکم بود که دستور داده بود بازرگانان مغول را بکشند اما خوارزمشاهیان با نامه های تندی جواب چنگیز را دادند و خشم چنگیز را برانگیختند و چنگیز به حکومت آنان پایان داد. از معروف ترین شاهان این سلسله می‌توان به قطب الدین، تکش، علاالدین و جلال الدین اشاره کرد.


۷. ایلخانان:

ایلخانیان یا ایلخانان یا ایلخاقان سلسله ای قدرتمند از مغول ها که از سال های ۱۲۵۶ الی ۱۳۳۵ میلادی بر قسمت هایی از آسیا حکمرانی می‌کردند و از فرزندان چنگیز خان مغول بودند. در سال ۱۲۵۱ میلادی منگو، خاقان امپراطوری بزرگ مغول به دو برادر کوچک خود یعنی  هولاکو دستور داد تا به ایران و قوبیلای به چین حرکت کنند و برای خود سلسله ای بسازند هولاکو ایلخانان را در ایران ساخت و قوبیلای سلسله ایوان را در چین بنا نهاد.

هولاکو مثل چنگیز به حکومت های اسماعیلیان و خلافت عباسی رحم نکرد و آنان را نابود ساخت. هرچند اسماعیلیان بسیار مقاومت کردند اما خلفای عباسی به جنگ توجه ای نداشتند و به راحتی نابود شدند. اما بعد از گذشت چندین دهه ابوسعید بهادر خان با حماقت های خود باعث شد امپراطوری رو به نابودی برود و سرانجام در سال ۱۳۳۵ میلادی نابود شود. از معروف ترین خانات این سلسله می‌توان به هولاکو، احمد تگودار ، محمد خدابنده و ابوسعید بهادر خان اشاره کرد.


۸. تیموریان:

تیموریان یا گورکانیان دودمانی ترکی / مغولی با فرهنگ ایرانی بود که در سال های ۱۳۷۰ الی ۱۵۰۶ میلادی بر بخش هایی از آسیا حکم می‌راندند. سرسلسله ی آنها تیمور لنگ بود که ادعا داشت نسبش به چنگیز خان مغول می‌رسد و در قبیله ی بزرگ ترکی / مغولی برلاس به دنیا آمد و سرزمینی ساخت که از شمال در ماوراء النهر، جنوب در خلیج فارس، شرق در قسمت هایی از هند و غرب در عراق وسعت داشت. تیمور بیشتر به صورت یورش های ناگهانی متصرفات خود را می‌گرفت.

اما بزرگ ترین جنگ او با سلطان عثمانی ، بایزید بود ؛ بایزید یکی از سلاطین قدرتمند عثمانی بود که اعتقاد داشت می‌تواند جلوی فتوحات افسانه ای تیمور را بگیرد و نامه های تندی را برای تیمور می‌نوشت. هرچند در نبرد بایزید با ارتش ینی چری خود توانست قلب سپاه تیمور را بکند اما تیمور ناگهان با تمام قوای ذخیره خود بر او تازید و بایزید را اسیر کرد و دو سوم از سپاه او را کشت. او بایزید را در قفس شیر کرد و شیر ها اورا دریدند.
بعد از اینکه ایرانیان خود حکومت را در دست گرفتند نوادگان تیمور در هند امپراطوری گورکانیان را ساختند. از معروف ترین شاهان این سلسله می‌توان به تیمور لنگ، شاهرخ، جلال الدین میران و خلیل سلطان اشاره کرد


۹. صفویان:

صفویان یا صوفیان حکومتی ایرانی و شیعه مذهب بودند که در سال های ۱۵۰۱ الی ۱۷۳۶ به مدت ۲۳۵ سال بر بخش های بزرگی از آسیا غربی حکمرانی کردند. دوران صفویان یک دوران مهم برای ایران بود زیرا با گذشت بیش از ۴ قرن یک حکومت ایرانی روی کار آمده بود. موسس سلسله آنان شاه اسماعیل صفوی بود او در زمان ۱۰ سال قسمت های زیادی را فتح کرد و ایران را یکپارچه ساخت.

اوج قدرت صفویان در زمان شاه عباس اول ( شاه عباس کیبر) بود وقتی او پس از پدرش شاه شد غرب و شمال غربی ایران در تصرف امپراطوری عثمانی بود و خراسان هم به طور نسبی در تصرف ازبک ها بود در دربار نیز اختلافات فراوانی وجود داشت اما این شاه جوان با اولویت بندی به همه این مشکلات پایان داد. او صلحی تاکتیکی با عثمانی ها کرد ( البته مناطقی را به آنها داد) همچنین اختلافات دربار را پایان بخشید و سپاهی عظیم و مجهز به سوی ازبک ها فرستاد و آنان را نابود کرد.

با تکنیک توپ ریزی که الله وردی خان ( حاکم فارس) از اروپایی ها یاد گرفته بود شاه عباس توپ خانه ساخت و ارتش را به سلاح های آتشین مجهز ساخت و لشکر های عثمانی را یکی پس از دیگری نابود کرد و مناطقی به علاوه آنان که از دست داده بود به دست آورد. در زمان شاه سلطان حسین تا اصفهان ( پایتخت) را فتح کردند اما مقاومت های نادر قلی ( نادرشاه افشار) و ایل بختیاری باعث شد ایران سقوط نکند. بعد از شکست شکست افغان ها نادرشاه سلسله افشاریان را تاسیس کرد. از معروف ترین شاهان این سلسله می‌توان به شاه اسماعیل، شاه تهماسب، شاه عباس کبیر و شاه سلطان حسین اشاره کرد.


۱۰. افشاریان:

سلسله افشاریان یک سلسله بزرگ و قدرتمند ایرانی بود که به دست نادر شاه افشار در سال ۱۷۳۶ میلادی ( ۱۱۱۴ شمسی) با خلع آخرین شاه صفوی تأسیس شد. نادرشاه افشار قلمرو ای ساخت که بعد از شاهنشاهی پر قدرت ساسانی بود. نادر شاه در آن زمان بسیاری از کشور ها را فتح کرده بود که شامل : ایران، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، بحرین، ترکمنستان، افغانستان، ازبکستان و پاکستان بود همچنین بخش هایی از عراق عرب، ترکیه قفقاز، امرات و عمان را تحت کنترل داشته است.

نادر شاه دو جنگ با امپراطوری عثمانی داشته که در جنگ اول با سعی و تلاش های سرداران بزرگ عثمانی احمد پاشا و توپال پاشا عقب نشینی کرد. اما در جنگ دوم نادر شاه ارتش عثمانی را نابود کرد و تا ایروان را به تصرف خود در آورد ( البته روس ها به ایران کمک می‌کردند).

اما پیروزی های نادر شاه فقط برای غرب نبود او در شرق نیز کارهای بزرگی کرد. او قندهار، کابل، بلخ و دیگر شهر های افغانستان را وادار به اطاعت کرد اما بزرگ ترین شاهکار او فتح هندوستان و غارت ثروت عظیم هند بود. اما بعد از مرگ نادر شاه طولی نکشید که سلسله او نابود شد و آغا محمد خان قاجار به عمر این امپراطور پایان داد. سلاطین افشاری به ترتیب چهار نفر بودند که عبارت اند از : نادر شاه، عادل شاه، ابراهیم شاه و شاهرخ میرزا.


نویسنده: امیررضا حسینی


 

The post ۱۰ بار که ایران بیشترین وسعت خود را تجربه کرد first appeared on ایرونی سنتر.]]>
https://irunisenter.com/2021/02/%db%b1%db%b0-%d8%a8%d8%a7%d8%b1-%da%a9%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%db%8c%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%b3%d8%b9%d8%aa-%d8%ae%d9%88%d8%af-%d8%b1%d8%a7-%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8/feed/ 17
جنگ امواج؛ آسیب های امواج ۵G https://irunisenter.com/2020/10/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac%d8%9b-%d8%a2%d8%b3%db%8c%d8%a8-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac-5g/ https://irunisenter.com/2020/10/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac%d8%9b-%d8%a2%d8%b3%db%8c%d8%a8-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac-5g/#comments Sun, 18 Oct 2020 22:06:19 +0000 http://irunisenter.com/?p=10532

دربارۀ آسیب‌هایی که امواج فایوجی به بدن انسان می‌رسونه و ارتباطش با بیماری‌هایی بر بستر کرونا، حتماً شنیدید اما دیدگاهی دربارۀ شیوۀ آسیب‌رسانیش ندارید. آسیب دیدن انسان به وسیلۀ این ویروس به سبب حمله چندجانبه به کالبدهاش هست. مراحلش رو به ترتیب دنبال می‌کنیم. در ابتدا می‌خواهیم به تأثیر امواج بپردازیم و برای شناخت تأثیر […]

The post جنگ امواج؛ آسیب های امواج ۵G first appeared on ایرونی سنتر.]]>

دربارۀ آسیب‌هایی که امواج فایوجی به بدن انسان می‌رسونه و ارتباطش با بیماری‌هایی بر بستر کرونا، حتماً شنیدید اما دیدگاهی دربارۀ شیوۀ آسیب‌رسانیش ندارید. آسیب دیدن انسان به وسیلۀ این ویروس به سبب حمله چندجانبه به کالبدهاش هست. مراحلش رو به ترتیب دنبال می‌کنیم. در ابتدا می‌خواهیم به تأثیر امواج بپردازیم و برای شناخت تأثیر امواج بر بدن و باروری بیماری، نیاز به شناخت مختصری از کالبدهای انسان و محدودۀ امواج هست که بعد از اون به مبحث بیماری و کرونا می‌رسیم.

کالبدها:

بدن ما دارای کالبدهای زیادی هست که برای مراحل مختلف زندگیش، تعبیه شده.

کالبد اول: کالبد مادی هست که از سلول، کدگذاری‌های برنامه‌ای برای دی‌اِن‌اِی و در نهایت از اتم، الکترون و پروتون و … مثل سایر ماده‌های این فرکانس تشکیل شده.

کالبد دوم: کالبد اتری است که دقیقاً اندازۀ کالبد اول ماست و به بدن و حس‌های مادی، شکل می‌ده؛ یعنی حفظ شکل آناتومی بدنِ اول و واکنش‌های حس فیزیکی رو کنترل می‌کنه. کالبد اتری با بخشی از انرژی‌ای که از طریق تبادل چاکراها به دست میاره، با هالۀ اول، از بدن محافظت می‌کنه. این کالبد به همراه بدن فیزیکی از بین می‌ره. رنگش خاکستری هست و با جرقه‌های آبی رنگش قابل دیدن می‌شه.

کالبد سوم: کالبد روان است. احساسات ما به وسیلۀ تشعشعات دریافتی، ابتدا روی کالبد روان ارزیابی و به وسیلۀ مغز، پردازش می‌شه و بعد آثارش روی بدن فیزیکی بروز پیدا می‌کنه. مثلاً اگر تشعشعاتی به سمت انسان ساطع بشه که ترجمۀ اون، خطر باشه، کالبد روان شروع به ارزیابی برای واکنش ترس می‌کنه و بعد مغز به اعصاب پاراسمپاتیک پالس بحرانی رو می‌فرسته که حواسش رو به خطر، خوب جمع کنه؛ مردمک چشم برای دیدنِ بهتر، گشاد می‌شه، قلب برای رسوندن خون به همۀ بدن، تندتر می‌زنه، به سبب اینکه ممکنه نیاز به تحرک بیشتر و فرار باشه.

کالبد چهارم: کالبد اختری است. این کالبد تقریباً به اندازه فضای بدن فیزیکی ما (به اندازۀ خیلی کمی بزرگ‌تر از بدن فیزیکی) و به حالت ابر هست. هالۀ اصلی بدن ما به وسیلۀ این کالبد تشکیل می‌شه. این کالبد، میدان مغناطیسی بدن رو برای سلامتی، با اطراف و اکوسیستم تنظیم می‌کنه و جلوی بسیاری از تشعشعات منفی رو می‌گیره، که در نهایت بدن فیزیکی رو سلامت نگه می‌داره. تا زمانی که طناب این کالبد به بدن وصل هست، حتی اگر فرد دچار مرگ مغزی بشه، بدنش زنده هست. مرگِ قطعی با جدا شدن و مرگ این کالبد صورت می‌گیره که کالبدهای بالاتر به مرحلۀ بعدی با فرکانس بالاتر میرن. یعنی کالبد اختری، ظرف کالبد ذهنی و بدن‌های بالاتر، در بدن فیزیکی ماست.

کالبد پنجم: بدن ذهنی است که فرکانس بالاتر و هالۀ گسترده تری نسبت به چهار کالبد قبلی داره. این بدن محل عملکردهای منطقی ماست و کارش مدیریت اطلاعات و حافظه و در نهایت مدیریت سلول هست. مغز انسان مثل یک دستگاه کامپیوتر هست و هر دستگاه کامپیوتر به اپراتوری برای مدیریت اطلاعات نیاز داره. بنابراین مدیریت مغز رو، کالبد ذهنی انجام می‌ده. این کالبد اطلاعات کالبدهای دیگر رو هم دریافت می‌کنه و بعد بر اساس منطقی که از آگاهی‌ها به دست میاره، برای مغز دستور ارسال پیام‌های عصبی رو می‌فرسته. وقتی می‌خوایم بیتی از یک شعر رو به یاد بیاریم، در اصل این کالبد هست که اون رو جایی محفوظ کرده و تو طبقۀ مورد نظر می‌گرده و اون بیت شعر رو در میاره و به صورت پیام عصبی برای مغز می‌فرسته تا اون رو با دهان بیان کنه.

کالبد ششم: بدن روحانی است. این کالبد، فرکانس بسیار بالاتری از کالبدهای قبل داره و هاله‌اش به شکل دایره‌ای کامل هست و گستردگیِ زیادش، به هزاران کیلومتر می‌رسه. این بدن، ما رو به هستی وصل می‌کنه. زمانی که کسی وحدت وجودش رو حس می‌کنه، می‌تونه به این کالبد دسترسی پیدا کنه. برای دسترسی به این کالبد باید به بی‌ذهنی کامل رسید و اینجاست که خودشیفتگی، زمان، مکان یا حتی بعضی از تضادها از بین می‌رن و با وصل شدن به هستی، اطلاعات جاری در هستی دریافت می‌شه؛ به عبارتی طرف به سیر و سلوک میره.

کالبد هفتم: ‌بدن کیهانی هست که به اندازۀ کل هستی گستردگی داره و چون همۀ انسان‌ها دارای این کالبد هستیم و هستی هم مشخصه، پس بدن کیهانی همۀ انسان‌ها روی هم منطبق می‌شه و اونجاست که همه انسان‌ها با هم وحدت دارن. تا جایی که هستی هست، این بدن گستردگی داره و برای رفتن به فراهستی باید با بدن بعدی رفت.

کالبد هشتم: بدن نیروانی است. نیراوانا به معنای آرامش مطلق هست؛ جایی که با دسترسی به این کالبد، از مجازها و هولوگراف‌بازی‌ها می‌گذریم و به حقیقتِ اصل می‌رسیم. در این صورت انسان به سرچشمه اصلی آفرینش و فنا دست خواهد یافت.

بیشترِ توضیحات در کتاب‌های مختلف، کالبدها رو به صورت متفاوت یکی حساب می کنن مثل کالبد دوم و سوم به سبب تحلیل احساسات و یا کالبد دوم و چهارم به سبب مدیریت سلول‌های بدن فیزیکی و… اما اینجا جدا در نظر گرفتیم. برای اینکه کالبد اتری به اندازۀ کالبد فیزیکی هست و برای هدایت رشد سلولی، قرینۀ سلول فیزیکی رو در خودش داره و مثل یک ظرف، بدن رو به رشد سلامت شکل میده. کالبد اختری ظرف روح هست و آخرین لایه‌ای هست که اگر بمیره، کالبد ذهنی به مراحل بعدی می‌ره، پس اگر کالبد اتری به سبب شکل‌دهی به بدن فیزیکی بخشی از کالبد ذهنی باشه، نمی تونه پیش از کالبد اختری قرار بگیره و در عین حال هم‌اندازۀ بدن فیزیکی باشه. بنابراین از کالبد ذهنی جدا در نظر گرفته میشه.

از سوی دیگر، کالبد اتری و روان رو با هم در نظر می‌گیرن به سبب اینکه کالبد روان اصلاً در خیلی از کتاب‌ها در نظر گرفته نشده! اما روان پیش از کالبد اثیری قرار داره و زمانی کالبد اثیری می‌تونه به پرواز در بیاد که شخص بر کالبد روانش فایق بیاد و از کالبد روان و احساساتش بگذره. دیدن کالبدهای دیگر ما نیازمند تغییر فرکانس دید ماست.

برای دونستن ضرر امواج روی بدن، باید دامنۀ امواج رو هم بشناسیم. اشعه‌های طول موج کوتاه یعنی گاما، ایکس و فرابنفش که تکلیفشون مشخصه. انرژی زیاد پرتوی گاما به سبب موج کوتاه بودنش، توانایی جدا کردن الکترون رو از اتم داره و باعث واپاشی بدن فیزیکی می‌شه. وقتی انرژی با شدت گاما به اتم که در نهایت سازندۀ سلول بدن ماست برخورد کنه، الکترون جدا می‌شه و ساختار بدن در ابتدا کمی تغییر می‌کنه و بعد از بین می‌ره. بیشتر مردم هم از خطرش آگاه هستن.

این توانایی در اشعه ایکس، کمتر از گاماست که تعداد دفعات قرارگیری جلوی پرتوی ایکس، خطر واپاشی رو بالا می‌بره. در فرابنفش خیلی کمتر می‌شه اما باز هم برای بدن فیزیکی آسیب‌رسان هست. بعد نوبت محدودۀ نورهای مرئی فرکانسِ ماست که برامون خطری نداره و نورمال هست. محدودۀ بعدی، محدودۀ مادون قرمز (فروسرخ) هست که با وجود کاربردهای درمانی و نظامی، به سبب حرارت تولیدیش، برای چشم و بافت به مرور زمان آسیب‌رسان هست. اما از خطراتش می‌شه چشم پوشی کرد و طول موجش هم نزدیک به طول موج نورهای مرئی هست.

کم کم وارد طول موج رادیویی می‌شیم. همیشه از خطرات امواج رادیویی اطلاع داشتیم اما از شیوۀ درست آسیب‌رسانیش آگاه نبودیم. امواج گاما به سبب کوتاه بودن موج‌هاش قدرت آسیب زدن و جداسازی یونی (یون‌سازی) رو در بدن فیزیکی و در نهایت واپاشیش داره. اثرات گاما در بدن فیزیکی کاملاً مشهوده اما به سبب دیده نشدن کالبدهای بالاتر که دلیل مفصلی داره کسی به آسیب دیدن اون‌ها توجهی نمی‌کنه.

خیلی وارد تعاریف جزییات موج‌ها نمی‌شیم چون مطالب بسیار طولانی‌ تر خواهد شد اما باید بگیم که همۀ اجزای هستی، دارای امواج الکترومغناطیس مخصوص به خودشون هستند و موج‌های الکترومغناطیسی، قابلیت تطبیق روی هم رو هم دارن.

حالا می‌رسیم به طول موج امواج فایوجی. بسامد این امواج مافوق بالا (ریزموج) حدود ۳۰ تا ۳۰۰ گیگاهرتزه که البته توی محدودۀ موج‌های رادیویی و آستانۀ ماکروویو حساب می‌شه و حتی از محدودۀ فروسرخ پایینتر هست و از امواج رادیویی‌ای که تا حالا داشتیم طول موج کوتاه‌تری داره اما قسمت خطرناکش بسامد بالا و طول موج بلند و هم ترازی تقریبی با امواج الکترومغناطیس بدن ماست و هر چه بسامد بالاتر بره، خطر آسیب‌رسانی بیشتر می‌شه.

در چند دهۀ اخیر درباره خودکشیِ دست جمعی نهنگ‌ ها شنیدید یا مسیرِ جدید و اشتباهِ پرنده‌های مهاجر. این اتفاقات به خاطر تغییر جریان‌های الکترومغناطیس طبیعت به وسیلۀ امواج تولید شده به دست انسان و به وسیلۀ آنتن‌هاست. حالا ما هم انرژی الکترومغناطیسی داریم و مسئولیت حفظ و تنظیمش با اکوسیستم بر عهدۀ کالبد اختری ماست.

صد البته بدن انسان در حالت عادی توانایی مقابله با هر چیزی رو داره و قطعاً می‌تونه امواج رو از هم تمیز کنه و به حالت عادیش برگرده اما الان در حالت عادی نیستیم که چراییش رو جلوتر توضیح میدیم.

وقتی این امواج در امواج طبیعت پخش می‌شه، کالبد ما مثل سیستم گیرندۀ امواج الکترومغناطیس نهنگ‌ها دچار اشتباه میشه و تنظیم اشتباهش، باعث سردرگمی تطبیق امواج الکترومغناطیس ما با طبیعت میشه. به این ترتیب این تداخل فرکانس، به سیستم الکترومغناطیسی کالبداختری و در نهایت کالبد فیزیکی آسیب می‌رسونه. به این سبب که کالبد اختری ضعیف می‌شه و فرکانسش در این همراستایی میاد پایین و حالت کالبدی با الکترومغناطیس ضعیف یا نزدیک به مرگ رو به خودش می‌گیره. بنابراین حفاظ تشعشعاتی دور بدن از بین می‌ره، تشعشعات آسیب‌رسان به بدن فیزیکی می‌رسن (کالبد اختری دیگه با هاله‌اش نمی‌تونه مثل قبل از بدن فیزیکی در برابر تشعشعات محافظت کنه) و اجازه رشد به ویروس‌ها داده می‌شه.

زمانی که بدن شخص فوت کرده رو در محفظۀ تابوت قرار می‌دن، بعد از مدتی بدن، خودش شروع به کرم زدن می‌کنه. این سیستم دفاعی اکوسیستم هست که توی موجودات تعبیه شده تا بعد از پایان کار و به اصطلاح فوت موجود، بدنش از بین بره و آسیب به طبیعت نزنه و در عین حال، جا برای زندگی افراد جدید باز باشه. این سیستم‌های دفاعی مراحل و برای هر مرحله، انواعی از میکروارگانیزم‌ های پاک‌کننده رو دارن. در حالت آسیب به سیستم الکترومغناطیس بدن که به مفهوم ضربه زده شدن به طبیعته (چون اگر سیستم الکترومغناطیس اکوسیستم درست کار می‌کرد بدن نباید به مشکل الکترومغناطیسی می‌خورد اما با دستکاری انسانی تغییر کرده)، و از طرفی هم بدن نمی‌تونه در مقابل تشعشعات ایستادگی کنه، میکروارگانیزم‌هایی از جنس کرونا که از بدو به وجود اومدن انسان در بدنش بوده، بارور می‌شه.

آنفولانزاها با پخش امواج شیوع پیدا کردن و هر بار که نسل جدیدی از امواج مورد استفادۀ گسترده در بین مردم قرار می‌گیره، آنفولانزاهایی بر پایۀ کرونا مثل سارس، مرس و همین کوید نوزده شیوع پیدا می‌کنه. یعنی یا دستکاری امواج در طبیعت که نزدیک به بدن هستن، سیستم الکترومغناطیس بدن تغییر می‌کنه و کالبد اختری ناتوان می‌شه و توانایی دفاع کامل رو نداره، بنابراین میکروارگانیزم‌های بدن بارور می‌شن (بعضی‌ها از هاگشون میان بیرون و بعضی هم به سبب تضعیف سیستم دفاعی بدن، جلوش می‌ایستن) که بدن فیزیکی رو از بین ببرن. یعنی مکانیزم تجزیۀ اکوسیستم هست. اما وقتی این میکروارگانیزم بارور می‌شه، با قرار گرفتن در محیط بدن، در مواجهه با سیستم دفاعی بدن فیزیکی قرار می‌گیره و شروع به فعالیت و مبارزه با بدن زنده می‌کنه. این اتفاق در حالی هست که زمانی این میکروارگانیزم باید بارور می‌شد که بدن مرده باشه اما سیستم دفاعی بدن که زنده هست داره باهاش مقابله می‌کنه! بنابراین اگر سیستم دفاعی از یک حدی ضعیف‌تر باشه، شخص فوت می‌کنه و اگر بتونه به مبارزه ادامه بده زنده می‌مونه.

حالا شخصی که فرکانس ضعیف و بهم‌ریخته‌ای داره، با قرار گرفتن در کنار فردی که میکروارگانیزمش رو آمده، اگر سیستم الکترومغناطیس بدن فرد هم مثل اون شخص ضعیف باشه، حالا این بیماری بارور شده در معرض یک بدن ضعیف دیگه قرار می‌گیره و همون روشش رو در پیش می‌گیره؛ مبارزه می‌کنه چون کارش همینه و در مقابل سیستم دفاعی بدن جدید، باز هم بارور شده و با توجه به بالا آمدن میکروارگانیزم خود بدن شخص هم، قابلیت‌های جدیدی رو از خودش بروز می‌ده. به علاوۀ اینکه سیستم الکترومغناطیس بدن ضعیف، روی بدن ضعیف فرد دیگر تأثیر می‌گذاره.

اما چرا بعضی‌ها نمی‌گیرن؟ اشخاصی که سیستم الکترومغناطیس بدنشون درست کار می‌کنه کالبد اختری ازشون محافظت می‌کنه، بیماری هم خودش رو مبارزه کرده با اون‌ها تلقی می‌کنه و میکروارگانیزم بدن شخص، توان مقابله با سیستم دفاعی بدنش رو نداره.

البته یک نکتۀ مهم دیگر هم وجود داره و اون این هست که بدنی با کالبد اختری سالم، قطعاً همچنان از شخص در مقابل میکروارگانیزم‌های بدن خودش، بدن دیگران و طبیعت محافظت می‌کنه. ساختار بدن انسان، برای زندگی، بهترین ساختاره اما با سموم مختلف ما رو از قابلیت‌هاش ناآگاه کردن.

اینجا یک نکتۀ مهم دیگری هم وجود داره که در متن گفته بودیم! اینکه بدن در «حالت طبیعی» قابلیت مبارزه با هر چیزی رو داره. چرا بدن انسان اونقدری ضعیف شده که تغییر امواج می‌تونه باعث بشه یک میکروارگانیزم دفاعی رو بارور کنه؟! مدتی هست که برای این وقایع برنامه‌ریزی شده! به بهانۀ کنترل آب و هوا، در آمریکا گاز کمتریل در هوا و روی سر مردم اسپری می‌شه. انسان ها مخصوصا در کشور های اورپایی و آمریکا مداوم آلومینیوم و باریوم تنفس می‌کنند و گلودرد و انواع دردهای بدون سبب رو بروز میدن! فلزات بدن رو سنگین می‌کنن و فرکانس رو میارن پایین که در نهایت باز هم آسیب به کالبد اختری و به این ترتیب به کالبد فیزیکی آسیب می‌زنن. اگر دقت کرده باشید زمان‌ های وارونگی دما که دود ماشین‌ها در جو حفظ می‌شه، میزان آنفولانزا و حس سرماخوردگی و آلرژی در مردم افزایش پیدا می‌کنه. به این سبب که فلزات باعث سنگینی بدن، فرکانس پایین و کارنکردن درست چاکرا می‌شه که باعثش همین رونده. یعنی ما از قبل‌تر ضعیف شده بودیم و پذیرای آسیب‌های امواج فایوجی بودیم و زمانی که این امواج ریلیز شد، بیماری جدید کرونا اومد. چرا دقیقاً همزمان با حضور صورت فلکی کرونا (تاج) در اوج آسمون؟!

در ضمن فلزات باعث اختلال حافظه می‌شن. سموم وارده از هوایی که تنفس می‌کنیم: سرب، آلومینیوم، باریوم و سایر فلزات …

سموم وارده از آب: فلوراید (رسوب اطراف چشم سوم)، کلر (پیرکنندۀ سلول)، نیترات (نیترات تو آب آشامیدنی چیکار می‌کنه آخه؟!) و سایر مواد به اصطلاح معدنی …

سموم وارده از غذا: گوشت، برنج، آرد سپید، شکر و…

البته دامنۀ این بیماری‌ها بیشتر از آنفولانزاست و شامل سرطان و بیماری‌های خودایمنی دیگر هم می‌شه. امیدوارم زودتر همه بیدار شیم و لااقل سرمون رو برای کمی تنفس، از این لجنزار بیرون بیاریم. خود این امواج به تنهایی اونقدرها ترسناک نیست؛ زمانی ترسناکیش کامل مشخص می‌شه که بحث واکسن اجباری و نانوچیپ‌ها به میان میاد. کرونا مثل یک کده. همه جیز نیست، ولی داره خیلی چیزا رو نشون میده.

منبع: نور مطلق

The post جنگ امواج؛ آسیب های امواج ۵G first appeared on ایرونی سنتر.]]>
https://irunisenter.com/2020/10/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac%d8%9b-%d8%a2%d8%b3%db%8c%d8%a8-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%ac-5g/feed/ 5