با سلام خدمت کاربران باسواد و متین ایرونی سنتر، در مقاله امروز می‌خواهیم به مقایسه دو نفر بپردازیم، دو نفر که از ابرقدرت های ورس و جهان خودشون هستن. دو تا از قدرتمنتدرین شخصیت های تاریخ کمیک. یکی فرزند خدا. یکی دیگر هم مخلوقی که فقط خالقش میتونه اون رو شکست بده. این شما و این: لوسیفر سمائل مورنینگ استار بیاندر پری رتکن. خب حالا این دونفر چه کسانی هستن و ماهیتشون چی هست

بیاندر پری رتیکان یا بیاندر ماقبل رتکان قدرتمند ترین نهاد مارول هست و از قلمرو بیاند هست او قدرت های خیلی گسترده ایی داره که حتی دکتر استرنج کلاسیک از نیروی زیاد بیاندر سر درد و سرگیجه گرفت و در جواب به بیاندر گفت: ” قدرت تو از مفهوم قدرت فراتره” لازمه بدونید بیاندر پری رتیکان حتی دث که خودش نهاد مرگ ماروله و نامیرا بود رو کشت! و جالب تر از همه اینه که بیاندر پری رتیکان بزرگتر از خلقت مارول هستش⁦.

بعد از معرفی اجمالی بیاندر میریم سراغ لوسیفر، فرزند خدا. لوسیفر شخصیت قدرتمندی بود که همراه با برادراش یعنی گابریل و میکاییل دیمورگوس خلق شد.
پرزنس پس از خلق سینر و طرد اون، این سه برادر رو خلق کرد و این سه باهمدیگه خلقت رو بوبجود آوردن که هم اکنون مالتیورس ها درون این خلقت قرار دارن. اینطور بود که میکاییل، انفجاری ایجاد کرد که توان بوجود آوردن خلقت رو داشت، لوسیفر به این انفجار شکل داد و خلقت رو بوجود آورد و باقی کار ها روی دوش گابریل بود. لوسیفر شاهکار های زیادی از جمله شکست دو تایتانی که انرژی پرزنس رو جذب کرده بودن!! ایجاد مالتیورسی جدیدو حتی ایجاد خورشید با فکر کردن داشته⁦
حالا بریم با ادامه این مقایسه جذاب.

بیاندر (شاهکارها و فیترینگ):

1. میلیون ها بار از مالتیورس بزرگتره.
2. میتونه فقط با حضورش مالتیورس رو دستکاری‌ کنه.
3. مرگ رو توی کل مالتیورس کشت و بجای اون فرد دیگری را کشت و اورا تبدیل بگیره مرگ کرد.
4. از لاشه سیاره های دیگر بتل ورلد رو ساخت.
5. کل چهار شگفت انگیز رو با یه اشاره انگشت شکست داد.
6. قویترین کل نهادها ماروله.
7. و با کل بیاندر رلم (خیلی بزرگتر مالتیورس ) یکیه.
8. او حتی میلیون ها قویتر از مالتیورسه که اگه بخواین بهش بپردازیم از مالتیورس مارول میلیون ها برابر برتره.
9. عصبانیتش مالتیورس رو خورد کرد که بعدش مولکول من اونو آروم کرد.
10. یه یونیورس خلق کرد و وقتی که دووم قدرتاشو با دستگاهی گرفت دوباره قدرتاشو پس گرفت.
11. کوار که کل ازگاردو شکست داده بود و فرمانده ارشد لشکر ملکیث ملعون بود رو با یه بشکن از مالتیورس مارول حذف کرد و استرنج کلاسیک که خب قدرتمند هست وقتی با چشم اگاموتو بیاندر رو اسکن کرد سرش درد گرفت و گفت قدرت های تو فراتر از مفهومه قدرته.
12. جالب تر از همه اینه که بیاندر تو فراتر از زمان و مکان میگه همگی نهاد های مارول برام مثل میکروب هستن

لوسیفر (شاهکار ها و فیترینگ):

1. سیتوفس موجودی بجا مانده از خلقت پیشین بود که گفته شد توانایی نابودی تمامی خلقت هم اکنون رو داراست اما در نبرد با لوسیفر به گونه از اون ترسید.
2. گفته شده که قدرت آتشی که لوسیفر از اون استفاده میکنه (آتش هل فایر نه یه آتش دیگس این) برابر با تمامی خورشید ها و ستارگان خلقته.
3. اون مالتیورسی رو خلق کرد و در داخل اون مالتیورس، آدم و حوا رو خلق کرد.
4. مرد ابریشمی که موجودی جاودان و یکی از قدرتمندان خلقت بود و کنترل کامل بر روی مرگ داشت و امکان مرگش نبود، بر دور لوسیفر، هفت لایه مختلف مرگ پیچید و لوسیفر تنها با نگاه کردن به مرد ابریشمی، اون رو از بین برد.
5. دث او اندلس (مرگ) کنترل کاملی بر روی مرگ تمامی افراد خلقت را داراست، اما گفته است که برای کشتن لوسیفر، ادعایی ندارد (اشاره به جاودانگی لوسیفر)
6. پس از قیام لوسیفر به بهشت، یهوه، لوسیفر رو به چائوپلازم تبعید کرد، اما لوسیفر با قدرت خودش، چائوپلازم رو تغییر داد و به دوزخ تبدیل کرد

برنده بیاندر (در بخش شاهکار و فیترینگ)

تجربه:

از لحاظ تجربه بیاندر سرتر از لوسیفر هست حالا چرا؟ خب بیاندر جایی به سنش اشاره نشده و فقط میدونیم اون برای خلقت های خیلی خیلی قبل تره و زمان براش بی مفهومه ما از لحاظ تجربه بیاندرو برنده این بخش میکنیم. البته این رو هم بگیم که بطور کامل نمیشه این عنوان رو به اون داد چون سابقه خلقت لوسیفر در کمیک ها هم به میلیارد ها سال قبل بر میگرده ولی زمان خلق بیاندر عملا در حاله ای از ابهام هستش و تاریخ مشحصی نداره که احتمال میره بیشتر از هر چیزی باشه که فکرش رو میکنیم.

جنگاوری:

از اونجایی که لوسیفر یک فرشته بوده و آموزش دیده است از لحاظ جنگ آوری از بیاندر سر تره. چون سبک مبارزه خداگونه رو بلده و در مبارزه از این توانایی خودش بسیار استفاده می کند. بیاندر هم بیشتر یک فرد کنجکاو و گیج نشون داده شده اما خب نمیشه اونو در جنگ دست کم گرفت چون تا قدرتشو نداشته باشی مهارت جنگ چندان کارآمد نیست ولی در کل در این بخش لوسیفر سرتر هست.

سرعت:
بیاندر این بخش رو برای خودش میکنه بیاندر از مفهوم زمان بالا تره و اینکه زمان برای اون هیچ معنایی نداره، بیاندر سرعتش رو می‌تونه خیلی خیلی سریع تر از زمان برسونه، و لوسیفر هم همین گونه هستش و البته میتونه همه جا همزمان حضور داشته باشه، بخاطر ابهاماتی که در این بخش هست ما این بخش رو برابر میگیریم

سلاح:
خب این بخش به لوسیفر تعلق میگیره چون تیغه ماه (که میتونه واقعیت رو ببره)، شمشیر محافظ عدن و شمشیر تاریکی رو داره. تیغه ماه میتونه در هر سطح و هر مقیاسی برش در واقعیت ایجاد کنه و به وسیله شمشیر محافظ عدن و شمشیر تاریکی هم تا بحال با شخصیت های تاکهیکو و پرزنس جنگیده.

انرژی و قدرت درونی:

این بخش مهم ترین بخش هستش و ما برنده این بخشو بیاندر اعلام میکنیم بیاندر انرژی و قدرت درونی زیادی داره برای مثال: (به نابود کردن چندین سلسیتال با آزاد کردن انرژی_پرت کردن اونجرز، چهار شگفت انگیز، ایکس من و چندین شرور دیگه که بر روی سر او حجوم اوردن با ازاد کردن انرژی و مهم ترین بخش اون اینه که بیاندر وقتی فانی شد و دوباره قدرتاشو پس میگرفت گفت قدرتش میلیون ها برابر قویتر از مالتیورسه). لوسیفرم حرف برای گفتن داره برای مثال زدن دو تایتان که انرژی پرزنسو داشت (به حد اکثر قدرت خود نرسیده بودند)، نورانی کردن کل قلمرو هادس و ساخت زمان اما به هرحال این بخش بیاندر تعلق داره.

برنده بیاندر (در بخش قدرت و انرژی):

جمع بندی کلی این است با توجه به این معیار های ذکر شده اگر نبردی بین این دو ابر قدرت اتفاق بیافتد، برنده بیاندر پری رتیکان خواهد بود اما خودتون بهتر میدونید که باز همچی بر میگرده به نویسنده. مسلما این دو شخصیت شباهت های بسیاری از نظر قدرت دارند و اگر نویسنده بخواهد، امکان رخ دادن هر اتفاقی وجود داره.بنظر شما اگه فایتی بین این دو شخصیت قدرتمند صورت بگیره کدوم پیروز خواهد شد؟

منابع:

کمیک لوسیفر ۲۰۰۰

کمیک لوسیفر ۲۰۰۴

کمیک لوسیفر ۲۰۱۸ و ۲۰۱۶

سکرت وارز

نوسندگان:

امیرحسین تیموریان

محمد حسین طهماسبی

ابوالفضل حسینی

مسابقه گروهی مرحله اول با صعود تانوس و کاپیتان آمریکا به پایان رسید

تعداد کل آرا: ۲۵۴ رای

تانوس: ۱۴۷ رای یعنی ۳۶٫۱۲ درصد

کاپیتان آمریکا: ۱۳۸ رای یعنی ۳۳٫۹۱ درصد

خب بالاخره طرحی که ازش حرف زده بودم شروع شد . و از ادمین محترم ممنونم که این طرح رو در سایت خوبشون اجرا کردن و از همینجا از کمک های ایشون تشکر ویژه میکنم. طرحی که گروه بندی ان با قرعه کشی مشخص شد و نحوه اجرای ان در مقاله قبلی اورده شده است:

خب امروز نظر سنجی گروه A برکزار میشه گروهی که نسبت به سایر گروه های طرح ساده تر هست . و در ان دو شخصیت از دیسی و دو شخصیت از مارول حضور دارند.

اعضای گروه A:

کاپیتان آمریکا

من به یک معنا اعتقاد دارم، معنایی که اگر یک فرد قلب و ذهن راسخی داشته باشه، قطعا در جنگ پیروزه و با همین اعتقاد می توان جهان رو تغییر داد.

استیو راجرز کسی میتوان او را نماد فداکاری و ایثار دانست. کسی که و همواره حاضر به فداکاری و مبارزه با هر کسی هست که امنیت جامعه را تهدید کند. ویژگی برجسته او قدرت رهبری بالا به همراه ویژگی های یک استراژیست عالی است که میتواند با نقشه های عالی خود گروه را به بهترین شکل ممکن رهبری کند. کاپیتان امریکا دومین شخصیت محبوب در بین قهرمان های مارول و ششمین شخصیت محبوب در بین تمام قهرمانان  کمیک است. کاپیتان از اعضای اصلی اونجرز به شما میرود و محبوبیت او حتی در بین شخصیت های حاظر در MCU نیز قابل توجه است. به علاوه کاپیتان امریکا محبوب ترین قهرمان در امریکا به شمار میرود به طوری که هیچ قهرمانی حتی توان رقابت با محبوبیت او را در امریکا ندارد.

آکوامن

من فرمانروای آتلانتیس هستم. من پادشاه دریاها هستم.

اکوامن یکی از اعضای لیگ عدالت و پادشاه اتلانتیس. کسی که هفتمین شخصیت محبوب در بین ابر قهرمانان کمیک به شمار میرود و همچنین چهارمین عضو محبوب در بین اعضای لیگ عدالت است. اکوامن توانایی حرف زدن با حیوانات دریایی و به علاوه استفاده از نیروی اب را دارد. همچنین  توانایی های او در فاصله زیاد از دریا کاهش پیدا میکند و حتی یکی از نقاط ضعف او هست ولی با این حال او قدرت بدنی قابل توجهی دارد. اکوامن از شخصیت هایی است که فیلم اول او با موفقیت روبهرو شد و وارنر را مجاب کرد که قسمت دوم از فیلم های این شخصیت را بسازند.

تانوس

سخت ترین انتخاب ها قوی ترین اراده ها رو میطلبه.

تانوس یا تایتان دیوانه کسی که با اختلاف واقعا زیاد محبوب ترین ویلین در بین ویلین های مارول و حتی ویلین های کمیک هست و این محبوبیت تا حد زیادی به خاطر حضور عالی او در فیلم های مارول هست که علت اصلی محبوبیت او است و قطعا این محبوبیت تا سال ها حفظ میشود چون که این محبوبیت با سال ها برنامه ریزی به وجود امده  است. تانوس  حتی این محبوبیت را در کمیک برای خود دارد و حضور او قابل احترام هست و حتی میتوان شخصیت او را از یکی از بهترین شخصیت پردازی ها دانست.

 لوسیفر 

به گونه ای لبخند بزن که گویا هیچکسی گوش نمیدهد و به گونه ای برقص که گویا روی جسد دشمنانت قرار گرفته ای.

لوسیفر مورنینگ استار پسر پرزنس از قویترین شخصیت های دیسی و حتی کمیک است و حتی دانای مطلق نیز هست اگر چه این ویژگی را در اوایل حضورش در کمیک نداشت ولی در ادامه به تدریج این توانایی را بدست اورد و به این حد از دانایی رسید. محبوبیت او هم  تا حد زیادی مدیون سریالش است که در چندین فصل ادامه یافته است. اگر چه این محبوبیت باعث نشده که او در بین محبوب ترین شخصیت های کمیک قرار بگیرد و اصلا به اندازه انها نیست.

خب هر چهار شخصیت این گروه رو با توضیحات مختصری در این مقاله معرفی کردیم  چون که هرچهار شخصیت این گروه خودشان معروف هستند و نیازی به معرفی زیاد ندارند. پس از این توضیحات میرسیم به طرح سایت که نظرسنجی ان در زیر قرار میگیرد و کاربران سایت میتوانند از این چهار شخصیت به دو نفر رای بدهند و با رای شما است که مشخص میشود کدام دو شخصیت باید به مرحله بعد صعود کنند. این نظر سنجی تا ساعت دوازده نیمه شب فردا فعال است و دقیقا با رسیدن ساعت دوازده بسته میشود پس هرچه سریعتر رای بدهید و در این نظر سنجی جذاب شرکت کنید. البته این نظر سنجی بر اساس محبوبیت است پس به شخصیت مورد علاقه خود رای بدهید. همچنین می توانید اخبار و اطلاعات تمامی نظرسنحی ها رو از «این مقاله» دنبال کنید.

ما در طول تاریخ بار ها شاهد فیلم های کمیک بوکی بوده ایم و با انها خاطره داریم. خاطره هایی که قسمتی از انها را ویلین ها تشکیل داده اند. بعضی از این فیلم ها هم مثل شوالیه تاریکی شاهکار بوده اند و برخی هم مثل اینفینیتی وار و اندگیم ما را به اوج هیجان رسانده اند. اما مهمترین قسمت هر فیلم کمیک بوکی شخصیت های ان هستند که قسمتی متعلق به ابرقهرمانان و قسمتی متعلق به ویلین ها هست. ما در این لیست می پردازیم به رتبه بندی برترین ویلین های کمیک بوکی این فیلم ها. لیستی که شاهکار ان در دست دیسی ولی اغلب ان در دست مارول است:

۱۷. پیتر استورمار: ساتان  

فیلم کنستانتین که در سال ۲۰۰۵ به اکران در امد. این فیلم را به معنای واقعی و سنتی نمی توان  یک فیلم ابر قهرمانی دانست اما تا حدودی در ارائه  بار کمیکی خود مناسب نشان داد. در طول فیلم در حالی که ساتان با بازی پیتر استورمر برای مدت زمان کوتاهی در فیلم حاضر شد ولی در همین مدت کوتاه هم استورمر با بازی خوب خود به خوبی شیطان را به نمایش گذاشت و زشتی و پلیدی او را به طور ملموسی به تماشاگران منتقل کرد. بازی در نقش شیطان متفاوت از هر ویلین دیگری است و نیاز به سبک خاصی از بازی دارد که به خوبی هم به ان پرداخته شد .

۱۶. جف بریج: اوبادیا استن

این شخصیت ویلین فیلم ایرون من بود فیلمی که پایه گذاری مارول برای یک فرنچایز شگفت انگیز و بی نظیر بود و مارول هم می دانست که به عنوان شروع کار خود باید یک ویلین خوب را تدارک ببیند. او این فیلم را به طوری قابل قبول ساخت که تا حد تقریبا خوبی به کمیک وفادار بود. اوبادیا استن ویلینی که به خوبی تونی استارک را در ابتدا فریب داد و وانمود کرد که همراه و پشتیبان او است ولی در طول داستان به تدریج هدف های جاه طلبانه خود را اشکار کرد. می توان گفت که جف بریج در ایفای این نقش نمره قابل قبولی را گرفت و توانست نقش یک فرد جاه طلب را که هدف هایی مخالف با تونی استارک داشت و اتفاقا از جایگاه خود هم راضی نیست اجرا کند .

۱۵. جیمز اسپیدر: الترون

در خور بودن صدای این بازیگر با شخصیتش  نکته ای است که باعث می شود بازی او در این نقش به خوبی نشان داده شود. اما عملکرد خوب او فقط به صدایش محدود نمی شود. هر بار که الترون در فیلم عالی ظاهر می شد این جیمز اسپیدر بود که در حال انجام موکاپ بود و به خوبی ان را به نمایش می گذاشت اما اینکه او در حال بازی در این نقش است به کلی پنهان بود که این نشانه بازی خوب او است که یک ربات با تفکراتی سرسختانه را بازی میکرد و در هر لحظه به خوبی حال و شرایط الترون را به ما منتقل می کرد و از یک حس به حس دیگر میپرید. در یک صحنه او به شدت عصبانی است و بازوی کلاو را قطع می کند و فورا مودب می شود و از او عذر خواهی میکند. کاملا در هم امیخته.

۱۴. ویلیام دفو: گرین گابلین

سه گانه سم ریمی را همه می شناسند که در نوع خود شاهکار بود و به خوبی ساخته شده بود. چیزی که مطمئنا سم ریمی به هنگام ساخت اولین لایو اکشن خود از اسپایدرمن به ان فکر کرده بود انتخاب بازیگری مناسب برای گرین گابلین/ نورمن ازبورن است. انتخاب او ویلیام دفو بود کسی که توانست بدترین ویلین اسپایدرمن در کمیک را به خوبی به ما نشان دهد. ویلیام دفو به خوبی تصورات خود از گرین گابلین را در این نقش پیاده کرد. او طیف گسترده ای از احساسات و جنون را بدون ان که شخصیت را بیش از حد در یکی از این ابعاد نمایش دهد در حد واسط و متعادل با کمیک به نمایش گذاشت.

۱۳. مایکل بی جوردن: بلک پنتر

اولین ورود میکل بی جوردن به دنیای کمیک همانطور که انتظار داشت پیش نرفت و او نتوانست در نقش جانی استورم در فیلم فنتستیک فور  که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد بدرخشد ولی دلیل بد بازی کردن او نبود بلکه فیلم در نوع خود یک فاجعه بود. اما او این بار در فیلم بلک پنتر در نقش اریک کیلمانگر / بلک پنتر ظاهر شد. بازی او در نقش این ویلین به حدی خوب بود که توانست هواداران رو به این وادار کند که هم از اریک کیلمانگر بدشان بیاید و در عین حال به او به خاطر انجام این کار ها حق دهند. او نقش یک فرد را بازی کرد که از سرزمینش جدا شده و در حال تلاش است به چیزی بیشتر از پذیرفته شدن در سرزمینش برسد .

۱۲. آرون اک ها رت: دو چهره

هاروی دنت کسی که نماد امید برای مردم گاتهام به شمار می رفت تا قبل از اینکه جوکر با روان او بازی کند و او را به چنین روزی بیندازد و به قول خود جوکر تا این حد پایین بکشد. او توانست به خوبی با چهره زشت گاتهام مبارزه کند. ارون اک هارت واقعا در این نقش خود دو چهره بود. بازی او چه به عنوان قهرمان بدون نقاب گاتهام چه به عنوان ویلین داستان عالی بود و در واقع همان دو روی سکه ی خودش بود .

۱۱. مایکل کیتون: والچر

مایکل کیتون کسی که قبلا سابقه بازی در یکی از بزرگترین شخصیت های کمیک یعنی بتمن را داشته است. بازی او در نقش والچر یکی از دشمنان اسپایدرمن نیز قابل تحسین بوده است. او به خوبی نقش یک ویلین را با بازی خود توصیف کرد که منطقش این است که هدف وسیله را توجیه می کند و به دنبال فراهم کردن اسایش و ارامش خانواده خود به هر روش است حتی دزدیدن تجهیزات تونی استارک و انتقام جویان.

۱۰. وینسنت دی افریو: ویلسون فیسک

مارول علاوه بر زمینه سینما در سریال هم عالی ظاهر شده و سریال های خوب زیادی را به ما هواداران ارائه کرده است. دردویل یکی از این سریال ها است که در زمینه سریال های کمیک بوکی برترین شاهکار است. اما علاوه بر داستان و شخصیت پردازی خوب شخصیت ها این وینسنت دی افریو است که در قامت ویلسون فیسک بسیار عالی ظاهر شد و یک ویلین تمام عیار را به ما نشان داد. جایی که با در ماشین سر فردی را به خاک و خون می کشد فقط به خاطر اینکه قرار ملاقت او با ونسا را خراب کرده است. یکی از نکته های مثبت بازی او پایبند بود به اصول کمیک است. او به راحتی حال و هوای یک کینگ پین واقعی رو با ما منتقل کرد. ترکیبی از احساسات در مقابل همسرش / خشم در برابر دشمنانش و در عین حال نگرانی از ازدست دادن هر انچه با تلاش به ان رسیده است.

۹. لیام نسون: راس الغول

اولین بار که او در فیلم ظاهر شد نشان داد که معلم و استادی ویژه برای بتمن است ولی در ادامه متوجه شدیم که او در واقع همان راس الغول معروف است. و این از هنر نسون است که به خوبی توانست ما و همچنین بتمن را به اشتباه بیندازد و هدف واقعی خود را حتی از بتمن پنهان کند. او این شخصیت را در دنباله دوم فیلم هم دنبال کرد و نشان داد در واقع نقطه پارادوکس شخصیت بروس وین است. اگر چه او راس الغولی متفاوت نسبت به کمیک را اجرا کرد ولی باز هم این شخصیت شایسته قرار گیری در این رتبه را داشت.

۸. جک نیکولسون: جوکر

تا الان اغلب افرادی که برای نقش جوکر انتخاب شده اند به خوبی این نقش را بازی کرده اند و حضور بیشتر انها در این لیست نشان دهنده کیفیت بازی انها است. جک نیکولسون در فیلم بتمن که در سال ۱۹۸۹ اکران شد حضور داشت و به عنوان جوکر حضور یافت. او به خوبی خنده ها و حرکات جوکر را نشان داد شخصیت پردازی خوبی برای نقش او در فیلم انجام شده بود و توانست یک جوکر تقریبا متوسط را به نمایش بگذارد.

۷. کیت بلانشیت: هلا

قبل از اکران فیلم ثور رگناروک تریلر ان تمام نشانه های داشتن یک ویلین تمام عیار را به ما تحویل داد. هلا که اتفاقا در کمیک هم می توان او را جز یکی از ترسانک ترین و قویترین ویلین های ثور دانست که دختر لوکی است. ولی مارول با تغییراتی در اوریجین او او را به دختر بزرگتر اودین تبدیل کرد. هلا هم در فیلم طوفانی شروع کرد و با خرد کردن میولنیر به سادگی تمام و نشان دادن قدرتش ما را واقعا شگفت زده کرد. او به خوبی این را به ما نشان داد که پس از این همه سال زندانی بودن پس از مردن اودین با یک حس انتقام و نفرت برگشته تا حق خود یعنی پادشاهی ازگارد را بدست اورد. کیت بلانشیت واقعا به خوبی حس انتقام و نفرت هلا را نشان داد و تقریبا تمام  ویژگی های یک ویلین عالی را داشت.

۶. واکین فنیکس: جوکر

مسلما فیلم جوکر یک فیلم پایبند به کمیک نبود ولی میتوان تصور فیلم از جوکر را مثبت ارزیابی کرد و در این بین بازی واکین فنیکس هم به چشم می امد و بی دلیل نبود که به خاطر عملکرد خود نامزد دریافت اسکار شد. او به خوبی یک ذهن اشفته و پر از افسردگی و افکار دیوانه وار را در یک دلقک به نمایش گذاشت. از لحاظ روانشناسی نیز این جوکر در سطح بالایی از مفهوم و محتوا بود. در کل ما شاهد یک دیوانه تمام عیار بودیم.

۵. الفرد مولینا: دکتر اکتاویوس

الفرد مولینا ثابت کرد که توانایی عجیبی در بازی در نقش یک ویلین را دارد و علارغم نداشتن ابر قدرت به خوبی اسپایدرمن را به چالش کشید. او فیلم را با حالت یک دانشمند امیدوار به نتایج ازمایشات اغاز می کند که سرانجامش اتصال به چهار بازوی غیر طبیعی و از دست دادن همسرش بود. او نشان داد که برای رسیدن به اهدافش از هرگونه علوم خود استفاده می کند تا به نتیجه برسد. اگر چه او یک ویلین با ارزش بود ولی فیلم را با مرگ خود در حالی که به راه اصلی خود بازگشته بود به اتمام رساند .

۴. مایکل فاسبندر: مگنتو

مگنتو ویلینی است که بازی در ان به اسانی نیست و توانایی بالایی را خواهان است به دلیل اینکه او یک ویلین با شرایط و ویژگی های اخلاقی خاص است. علارغم اینکه فاسبندر نوعی انسانیت را به این شخصیت تزریق کرد ولی همچنان یک ویلین ویژه بود و همانند بازی هیو جکمن در نقش ولورین به چشم میامد. او به خوبی تمام تحولات اخلاقی و شخصیتی مگنتو را در فیلم ها به نمایش داد.

۳. جاش برولین: تانوس

تانوس یک ویلین با تمام تجهیزات و قدرت که در بین تمام ویلین های این لیست تا قل از مردنش بزرگترین موفقیت را کسب کرد و توانست نیمی از اهالی جهان را نابود کند. جاش برولین واقعا عالی بود هم به عنوان یک ویلین بی رحم و هم به عنوان یک پدر. تانوس به معنای واقعی نشان داد که حاظر است برای بدست اوردن شش سنگ ابدیت حتی عزیز ترین داشته خود را هم فدا کند. تانوس با تمام بی رحمی اش نشان داد که روی هدف خود مطمئن است و با هوشمندی تمام شروع به اجرای نقشه خود کرد. واقعا تانوس از هر لحاظ شخصیت پردازی / داستان / بازیگری عالی بود و این تا حد زیادی مدیون بازی خوب جاش برولین است.

۲. تام هیدلستون: لوکی

لوکی واقعا یک شخصیت باحال بود. کسی که به عنوان ویلین شروع کرد ولی به یک برادر فداکار تبدیل شد و در پایان به عنوان یک قهرمان کشته شد و احتمالا به عنوان یک ویلین هم باز خواهد گشت. علاوه بر شخصیت پردازی خوب این شخصیت که باعث موفقیتش شد این بازی بی نظیر تام هید لستون بود که تاثیر به سزایی در این شخصیت داشت چه زمانی که در نقش برادری کینه توزانه بود و چه زمانی که برادری بود که حاظر شد برای برادرش فداکاری کند. او تمام شرایط و قوانین را برای یک برادر فریبکار و ویلین رعایت کرد و یک لوکی با ترکیبی از هزاران حالت متناقض به ما تحویل داد .

۱. هیث لجر: جوکر

هیث لیجر فقید کسی که بازی اش در نقش جوکر هنوز هم در نوع خودش بین تمام ویلین ها یک شاهکار تمام عیار به معنای واقعی است. کسی که حال و هوای یک جوکر واقعی را با ما به اشتراک گذاشت. هیث لیجر بیش از هر کسی در دنیای واقعی جوکر بودن را بلد بود. کسی که خنده هایش در نوع خود به معنای واقعی جوکرانه بود و حتی بهتر از قهرمان فیلم یعنی بتمن ظاهر شد و این حقیقتی تلخ است که این ویلین نمادین ترین و اخرین بازی هیث لیجر است. جوکر او در عین دیوانگی یک عاقل تمام عیارهم بود.

نویسنده: امیررضا قاسمی

بسیاری از مردم هستند که فکر می‌کنن اعداد تکراری پیامی از ورای این دنیاست و با دیدنش می‌تونن برای اهدافشون تصمیم‌گیری کنن. ما آدم‌ها همیشه به دنبال داستان‌های هیجانی هستیم تا آشفتگی‌ای که ظاهر روزمرگی در دنیامون به خودش گرفته و حاصل جدا بودنمون از سرچشمه هست رو بهم بزنیم بلکه درش آرامشی پیدا کنیم. از این رو به هر مطلبی چنگ می‌زنیم تا با موتیف «من در رسیدن به کمالم، از بقیه جلوترم»، چیزی از لابه‌لاش نصیبمون بشه.

یکی از این هم‌زدن‌ها و چنگ‌زدن‌ها، اعداد تکراری هست. اعداد تکراری مثل: ۱۱:۱۱، ۰۳:۱۳، ۲۰:۲۰، ۰۴:۴۰ و…… فیزیک ما محصور در این ابعاد هست و ذهنمون (کالبد ذهن یا محل عملکردهای منطقی ما و مدیریت اطلاعات و حافظه) ورای این فیزیک تعریف می‌شه و همۀ این هستی که می‌بینیم از فرکانسه.

میل به دیدن یک نشانه، یک راهنمایی، و زیبایی چیدمان این اعداد در کنار هم، یا حتی گفته شدن اینکه راهنما و نشانه‌ای برای ما هستن، باعث خواسته شدن مرتب این اعداد و بازتابش در ذهن ما می‌شه. اعداد هم مثل حروف، بار فرکانسی روی دوش دارن و هر یک، معنا و فرکانس و در نتیجه، استفادۀ خودشون رو دارن اما بحث دیدن اعداد، متفاوت از استفادۀ اون هست.

این میل به دیدن اعداد جور، در کالبد ذهن ما خواهد نشست، به عنوان یک درخواست از سمت ما. بنابراین کالبد ذهن به دنبال محقق کردن اون درخواست، اون مطالبه رو برای بدن، مهیا و برآورده می‌کنه و اطلاعاتش برای بدن ارسال می‌شه.

پس کالبد ذهن اطلاعات رو برای بدن می‌فرسته و در اصطلاح ساعت بیولوژیکی بدن، شرطی می‌شه. در اصل اپراتور یا همون مدیر بدن یا همون کالبد ذهن یک دفتر جلوی خودش داره که برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنه. زمانی که به دنبال یک نشانه می‌گردیم، در این شرایط بیشتر قرار می‌گیریم. فرکانسِ اون شرایطی که درش از خودمون ایجاد می‌کنیم، طبق شرطی شدن، پاسخ مطلوب رو‌ از ذهن دریافت می‌کنه. ذهن می‌گه در این شرایط و فرکانس، این رو می‌فرستم.

من در کودکی استرس داشتم که صبح‌ها خواب بمونم. بنابراین در روزهای مهم امتحان، به بالشم می‌گفتم به طور مثال: «بالش عزیزم، من رو ساعت ۵ صبح، سرحال بیدار کن» و همیشه هم طبق اون خواسته بلند می‌شدم. اون زمان چیزی از ذهن نمی‌دونستم؛ فقط این رو برای خودم گذاشته بودم که اگر ذهن، روان و جسم با هم یکی بشن، می‌تونم فقط با اراده کردن به خواسته‌هام برسم. با اینکه خوانده بودم چیزی به نام ساعت بیولوژیکی بدن وجود داره، اما با خودم می‌گفتم این، کارِ ذهن هست. پس سعی می‌کردم شرطیش کنم.

همون موقع‌ها هم بود به سبب اینکه از دیدن اعدادِ جور، خوشمون میومد، بسیار هم زیاد می‌دیدیم. بزرگ‌تر که شدیم، با مطالبی دربارۀ کد بودن این اعداد مواجه شدیم. به طور مثال: «اگر این ساعت رو دیدی یعنی این هست و باید فلان کار رو ادامه بدی»!

شبیه فالگیری نیست؟ چطوری می‌شه که یک عدد تصمیم می‌گیره من باید چه کنم؟ که البته بعدها گفته شد که پیغامی از سوی کائناته و موجودات دیگر اون رو بهت نشون میدن و و و ….! چقدر از این موجودات بیکار وجود داره که منتظره عدد نشونمون بده؟ یعنی واقعاً بین این همه کار در بیداری، این هم نوعی حرکت حساب می‌شه؟ خب چرا این همه داستان‌سرایی؟ چرا پاسخ‌های ساده رو دور می‌اندازیم و به دنبال هیجانی ناشی از ناشناخته‌های غیرواقعی می‌گردیم؟ چرا اینقدر قدرت ذهن ما مظلوم واقع می‌شه؟

ذهن، اپراتور مغز و در نتیجه بدن ما، درخواست رو دریافت می‌کنه و سعی در انجام داره. ذهن درخواست رو می‌شنوه، بررسی می‌کنه، مطلوبات مورد نظر درخواست رو فراهم می‌کنه، .. و اجرا می‌کنه!  و ما این اعداد رو بیشتر می‌بینیم به سبب اینکه بیشتر می‌خوایم که ببینیم!

ما در روز چند بار به ساعت نگاه می‌کنیم؟ ساعت‌های دیگری هم می‌بینیم اما یک‌بارش هم ممکن هست که اعداد خاص ردیف شده باشن اما به اون اعداد توجه می‌کنیم و در ذهن ما می‌مونن. پس از چند مدت هم که تکرار بشه، فقط همون در ذهن ما می‌مونه و فکر می‌کنیم که این‌ها پیام هستن.
این اعداد رو همه جا هم می‌بینیم و ناخودآگاه روی ذهن تأثیر داره؛ از تبلیغات فیلم‌ها بگیرید تا مطالب فضای مجازی و …

لطفاً عنان زندگیتون رو از اعداد و تعداد تفالۀ چای روی سطح و عطسه و … بگیرید. بعضی از ما سعی می‌کنیم به زور از موارد این چنینی، چیزی در بیاریم که متأسفانه هیچ و هیچ نداره. شناختی که مغفول مونده، مغز ما نیست بلکه ذهن ماست.

منبع: نور مطلق

یکی از شفابخش ترین ارتعاشاتی که می توانید به زندگی خود وارد کنید، انرژی خویشتن بالاتر خودتان است. هر یک از ما یک خویشتن بالاتر دارد که خرد و هدایتی ورای محدوده های شخصیت ایگو، فراهم می کند. خویشتن بالاتر شما انرژی اصیل شما است. و به اطلاعات و پاسخ های خودتان، دسترسی فراهم می کند، و با این حال به شما فضا می دهد تا با احساسات خودتان واقعیت داشته باشید.

پذیرش اینکه بدن فیزیکی تان ظرفی برای خویشتن بالاترتان شود هم امن است و هم شفابخش و ترمیم کننده است. اگر علاقه مند هستید که بیشتر در رابطه با این پدیده آگاهی کسب کنید، شروع کنید به نظاره کردن افرادی که انرژی اصیل و واقعی خودشان را جریان می دهند.

در این اوقات ارتباط برقرار کردن با آنها دشوار است، و رفتاری بروز می دهند که هماهنگ با شخصیتشان نیست، و یا از ضمیر «ما» بیش از حد استفاده می کنند. بهترین راه برای توسعه هوشیاری و آگاهی نسبت به انرژی خودتان، اورا aura، مدیتیشن، هیلینگ و خوانش انرژی ها است. همینطور که بیشتر نسبت به خودتان آگاه می شوید، می توانید انتخاب کنید که دائما خودتان را با ارتعاشات شفابخش هماهنگ و میزان کنید… مثل انرژی خویشتن بالاتر خودتان.

هنگامی با خویشتن های بالاتر همدیگر ارتباط برقرار می کنیم که اجازه می دهیم قلب هایمان متصل شوند، و اتصال انرژی قلب یکی از قدرتمندترین ابزارها برای تسلط بر انرژی و ایجاد اتصال قوی با خویشتن بالاتر است.

۱_ نشانه های درون خواب و رویا: طبق نظریه روانشناسان، رویاها راهی هستند که ناخودآگاه ما با ما ارتباط برقرار کند، اما در فرهنگ های باستانی مانند مصر و یونان، رویاها پیام های روح، خدا و خود برتر دانسته می شود. آنها رویاها را به عنوان دریچه ای به آگاهی برتر می دانستند. به رویاهایتان، تصاویر، نمادها و سناریوهایی که در رویا می بینید توجه کنید. سعی کنید درک کنید که چه مفهومی دارند. اما به کتاب های تعبیر خواب رجوع نکنید، چون ممکن است شما را به اشتباه بیندازند.

۲_ رویا بینی شفاف: رویا بینی شفاف یعنی زمانی که شما در حال خواب دیدن هستید، و همزمان می دانید که دارید خواب می بینید و از رویایتان آگاه هستید. آگاه شدن از قلمروی رویاها نه تنها یک نماد معنوی از “بیداری” است، بلکه فرصتی است که قلمرو ناخودآگاه را کاوش کنید. اگر از جمله افرادی هستید که می توانید رویای شفاف داشته باشید، آن را یک موهبت بدانید.

۳_ کلمات یا اعداد تکراری: تا به حال چند بار شده که به ساعت نگاه کنید و این ساعت ها را ببینید؟ “۱۱:۱۱”، “۱۲:۱۲”، “۱۳:۱۳”؟ علیرغم اینکه بسیاری به این علائم توجه نمی کنند، اما ارقام و کلمات تکراری نشان دهنده ارتباط خود برترتان با شماست.

۴_ حیوانات و تعبیر شما از آنها: بسیاری از ما در طول روز با حیوانات متعددی رو به رو می شویم، اما گاهی متوجه می شوید که هر یک از این حیوانات ناقل پیامی یا آموزه ای هستند. به هر حال پیام یا مفهومی که از دیدن یک حیوان به ذهنتان می رسد را به خاطر داشته باشید. آنها چه چیزی را دارند برایتان آشکار می کنند؟ برای مثال، ممکن است دائما کلاغ ها را ببینید، و به این فکر کنید که صدایشان خیلی بلند است یا آشفته هستند. این می تواند پیامی برای شما باشد تا بیشتر به احساساتی که سرکوب کرده اید توجه کنید تا بتوانید آنها را آزاد کنید.

۵_ همزمانی ها: آیا تا به حال شده رشته ای از اتفاقات برایتان رخ دهد که ترتیب و نظم خاصی داشته باشند؟ می توان آن را همزمانی نامید. همزمانی یعنی لحظاتی که چند اتفاق معنی دار با هم مصادف می شوند، و در آن دنیای درون و بیرون ما هماهنگ می شوند. اغلب همزمانی ها راه خوبی هستند تا به شما بگویند راه درستی را پیش گرفته اید، زیرا به نظر می رسد همه چیز بدون تلاش شما در حال آشکار شدن هستند. شاید احساس کنید خداوند در زندگی تان دارد برایتان نقش فعالی ایفا می کند و همه شرایط را طوری کنار هم قرار می دهد که رویایتان واقعی شود. چون هیچ چیزی شانسی و اتفاقی نیست و در سطح روح و خود برتر، همه چیز به هم پیوسته اند.

۶_ احساساتی در دلتان: این احساسات درونی گاهی می خواهند به شما بگویند کاری را انجام دهید یا ندهید. یک هم معنی برای این عبارت شهود است. همه می دانیم شهود چیست، اما گاهی در گوش کردن به آن دچار مشکل می شویم. شهود از صدای درونی متفاوت است، زیرا ظریف تر، آرام تر و متمرکز تر است.

۷_ بینش در حین مدیتیشن: مدیتیشن راه دیگری است تا خود برترتان با شما ارتباط برقرار کنید. این فضای آرام، و بیکران از عشق که شما حتما تا به حال وارد آن شدید. که قلمرو روح و عوالم بالاتر است.

مدیتیشن طولانی مدت (۳۰ دقیقه یا بیشتر) می تواند تجربیات مرموزی به شما بدهد. یکی از این تجربیات فوق العاده می تواند همسو شدن با بینش ها در حین مراقبه باشد. آنها می توانند پیام مستقیم خود برترتان باشند. پیشنهاد می کنم یک دفتر داشته باشید و هر بار که مدیتیشن می کنید، علائم، تصویر یا صداهایی که تجربه می کنید را یادداشت کنید.

منبع: خود برتر

همه انسان ها پتانسیل تاثیرگذاری روی سایر افراد را به شکلی که می خواهند دارا هستند. بدیهی ست که همه ما خصوصیات و توانایی های منحصر به فردی نیز داریم که بایستی شناسایی شده و مورد استفاده قرار گیرند. استعداد شفابخشی یکی از این توانایی هاست.

شفاگران از دیرباز در هر تمدن و فرهنگی وجود داشته اند. با این وجود، بسیاری از آنان شناخته شده نیستند و ما معمولا زمانی آنها را می یابیم که در نیاز هستیم. این اغلب زمانی ست که از معالجات پزشکی و درمان های مکرر دارویی ناامید شده ایم و راه دیگری جز روی آوردن به این گونه افراد نداریم. امروزه نیاز به درمان های تکمیلی و سنتی در اغلب جوامع به خوبی احساس شده و باور و اعتمادی که طی خرافات انگاشتن هر حوزه غیر علمی در سالیان گذشته بین مردم از دست رفته بود، در حال برگشت و قوت گرفتن است.

در ادامه به ذکر خصوصیات مشترک موجود در شفاگران می پردازیم تا بتوانید آنها را بهتر شناسایی کنید و نیز درون خود به جستجوی این مشخصات بپردازید تا شاید شما نیز به جمع آنان بپیوندید.

نشانه های قدرت شفابخشی:

1. مردم می گویند چقدر بودن در کنار شما تسکین دهنده و آرامش بخش است.
2. افرادی که در کنار شما زندگی می کنند، به ندرت بیمار می شوند.
3. شما همیشه به این فکر می کنید که چطور زندگی دیگران و شرایط زیست محیطی را بهبود بخشید.
4. شما فرد درونگرایی هستید و معمولا وقتی در فضای عمومی هستید، عصبی و مضطرب می شوید و یا احساس خفگی می کنید
5. شما می توانید به خوبی احساسات، ارتعاشات و مشکلات دیگران را احساس کنید. برای مثال وارد اتاقی می شوید و به سرعت متوجه یک دعوا، تنش و عدم توافق در آن قبل از ورود خود می شوید.
6. در شجره نامه خانوادگی شما افراد شفا دهنده وجود داشته اند.
   
7. هنگامی که در طبیعت هستید احساس بودن در خانه را دارید.
8. شما ارتباط عمیقی با حیوانات و کودکان دارید. آنها به شما جذب می شوند و از بودن در کنار شما احساس شادی می کنند.
   
9. افراد غریبه به شما اعتماد کرده و داستان زندگی خود را بدون آنکه درخواست کنید، برای شما تعریف می کنند. بطور کل افراد برای حل مشکلات خود و آرام شدن به شما روی می آورند.
10. شما به علوم معنوی و درمان های سنتی مانند انرژی درمانی، گیاه درمانی، طب سنتی، شمنیزم، طب سوزنی، ماساژ و غیره علاقه دارید. حتی ممکن است یک پزشک، دامپزشک و یا مشاور سلامتی باشید.
11. شما دارای قدرت های روحی هستید. ممکن است شهود هایی از شفا بخشی داشته باشید و احساس کنید که می توانید انسان ها و حیوانات را با دست یا از راه تله پاتی شفا دهید.
12. شما به کریستال ها و خصوصیات متافیزیکی آنها علاقمندید.
13. شما در ماساژ دادن استعداد دارید و حتی اگر آموزشی ندیده باشید، به خوبی آنرا انجام می دهید.
    
14. شما فرد حساسی هستید و بطور کل، حواس شش گانه قوی دارید.
    
15. گاهی اوقات بصورت اتفاقی مرکز بدن شما لرز گرفته یا داغ می شود. کف دستهایتان نیز خارش، احساس سوزن سوزن شدن و ضربان دار شدن می گیرد.
16. شما همیشه احساس می کنید که به هیچ کجا تعلق ندارید، بویژه در دنیای مدرن، زیرا که یک واسطه و مجرا هستید.
17. در انتهای روز، بخصوص روزهایی که فعالیت های اجتماعی زیادی داشته اید، از انرژی خالی می شوید.
18. اغلب اوقات در ناحیه گردن، شانه ها، سر و دستگاه گوارش احساس درد و مشکل دارید.

تمرین برای فعال کردن چاکراهای کف دست در انرژی درمانی:

کف دست های خود را روی هم قرار داده و برای چند دقیقه به سرعت و قوی آنها را به هم مالش دهید. بعد از اینکه دست ها داغ شدند، آنها را به آرامی به اندازه حدودا ۲۰ سانت از هم دور و بهم نزدیک کنید. این کار را چندین بار تکرار کنید تا جایی که احساس کنید یک توپ مغناطیسی بین آنهاست و گرما و انرژی ای که بین دو دستتان کشیده می شود را احساس کنید. این تمرین را با فاصله در دفعات زیاد می توانید انجام بدهید تا چاکراهای فرعی در کف دستان شما فعال شوند.  پس از این که این توانایی را در خود یافتید، اولین گام برای تقویت این توانایی و استفاده از آن ، شناخت دقیق و بازکردن چاکراهای بدن می باشد. در حقیقت بازکردن و متعادل ساختن چاکراها در سلامتی و برخورداری از یک زندگی سالم و موفق برای هر فرد ضروری است.

وقتی صحبت از معنویات می شود نظیر: واقعیت بُعد سوم، صعود به بُعد پنجم و بالا بردن ارتعاش، بنظر می رسد که درحال تعریف کردن یک داستان علمی تخیلی هستیم زیرا تجربیات معنوی در قالب کلمات توصیف پذیر نیستند، مخصوصا اگر بخواهید آنها را برای فردی که هیچ شناختی از مباحث معنوی و روحانی ندارد بازگو کنید. برای درک بهتر از چگونگی ساز و کار ابعاد مختلف و معنای زندگی در بُعد سوم و چهارم و پنجم، باید درحال حاضر به آن ابعاد به عنوان سطوحی از آگاهی بنگریم که درحال زندگی در آن هستیم.

افراد، واقعیت زندگی را با سطحی از آگاهی که در وجود شان طنین انداز است درک می کنند. بسته به سیستم های اعتقادی هر جامعه یا هر خانواده می توان بُعد ارتعاشی و یا آگاهی آنها را درک کرد. اگرچه ممکن است خانواده ی شما در بُعد سوم و حتی چهارم به دام افتاده باشند، اما شما به تنهایی می توانید با تمرینات معنوی و بالا بردن ارتعاش و آگاهی خود، ابعاد بالاترِ آگاهی را درک کنید. باید در نظر داشته باشید که کسی برتر از دیگری نیست؛ هر روح در زمان مناسب خود سفر معنوی اش را آغاز و تجربه خواهد کرد. تا زمانی که شخصی ارتعاش خود را بالا نبرده است و از درون در پی آگاهی نیست، تلاش برای آگاه کردن او نیز بی فایده است و عملی نخواهد بود. در واقع کلید رشد و ورود به درک ابعاد بالاتر، آگاهی است.

در بُعد سوم، شما خود را به عنوان موجودی جداگانه در مقایسه با سایر افراد جهان می پندارید. شما هنوز در دنیای فیزیکی و جسمانی ریشه دارید و دیگران را بر اساس رنگ پوست، نژاد، سن، جنسیت، وضعیت مالی و غیره قضاوت می کنید. شما باور دارید که من یک نفر هستم. این افکار من است. این زندگی من است. من سعادت را بیرون از خودم می جویم. بنظر می رسد مواردی مانند پول، دارایی های مادی، روابط و ویژگی های جسمانی، حقیقتِ من است. برای اینکه موفق شوم باید با دیگران رقابت کنم تا بتوانم برتری ام را اثبات کنم. ویژگی های زندگی در دو وجه ی متضاد هستند. تصمیمات خوب و تصمیمات بد. افکار خوب و افکار بد. افراد خوب و افراد بد. برچسب هایی که برای خود دارم مشخص می کند که من به عنوان یک شخص چه کسی هستم. کلماتی مانند والدین، همسر، فرزند، عنوان شغلی و غیره نحوه ی شناسایی من در مقایسه با دیگران است. در بعد سوم، بصورت پیشفرض ، منیت و نفس در اولویت قرار دارد. ما پشت نقاب هایمان پنهان شده ایم و در خوابی عمیق به سر می بریم.

واقعیت بُعد چهارمی ، راهرویی برای ورود به هشیاری بُعد پنجم است. تغییر در دیدگاه تان باعث می شود ذرات موجود در جهان ، همگام با آگاهی شما برقصند. از آنجایی که نور آگاهی از درون ، شما را بیدار می کند، سیستم اعتقادی شما در واقعیتِ بُعد سومی پوچ بنظر می رسد! حتی ممکن است ما با مغزی توخالی و جَو زده، در حال عصبانی شدن از مردم بخاطر عدم آگاهی و در خواب بودن شان باشیم! ما فقط چند واژه یا چند مقاله در مورد بیداری و معنویات خوانده ایم اما خود را بیدار و بقیه را در خواب می پنداریم! در بُعد چهارم ، مقایسه و قضاوت هنوز وجود دارد اما این بار با برچسب معنویات! توجه از دنیای مادی برداشته شده و به سمت درک ابعاد تغییر کرده است. ما جَو زده و عصبانی هستیم و خود را موظف می دانیم به دیگران در مورد دولتهای تاریک، نژاد های فرازمینی منفی (Reptilians)، مواد شیمیایی، موجودات میان بُعدی شرور، ایلومیناتی و غیره… هشدار دهیم! اما با این حال باز هم احساس برتری بر دیگران داریم! زیرا احساس می کنیم تنها فرد آگاه در اطراف مان فقط خود ما هستیم! من دیگران را که گوشت می خورند قضاوت می کنم در حالی که هر روز با ماشین خود در حال آلوده کردن هوا هستم. من از کنترل ذهن و تحمیل عقاید خسته شده ام اما خود درحال تلاش برای تحمیل اعتقادات معنوی و دستاورد های جدیدم به دیگران هستم تا ذهن آنها را شبیه به خودم کنم. در واقع من یک ساختار نفسانی را برای انتقال مفاهیم معنوی در پیش گرفته ام! و این نشان دهنده ی آن است که من هنوز حتی خود را نشناخته ام! بنظر می رسد این بار، من حقیقت خودم را دانش و درک بهتر نسبت به بقیه می دانم! دشمن اصلی، خودِ “من” هستم که باید این بار از شر ایگو ، نفس یا منیّت خود رها شوم! همان چیزی که بزرگان تاریخ ما به ما گفته بودند: این جهان زندان و ما زندانیان ** حفره کن زندان و خود را وارهان‌‌.

واقعیت بُعد پنجمی بر این اصل بنا نهاده شده است که همه یکی هستند و یکی همه! جزء از کل جدا نیست و کل تشکیل شده از اجزاست. به بدن خود نگاه کنید؛ آن از سلول ها (جزء) تشکیل شده است و هر سلول آگاهی ای دارد و جمع تمام آن سلول ها بدن شما (کل) را تشکیل می دهد که بصورت پیشفرض توسط مغز به بهترین شکل ممکن و در سلامت کامل اداره می شود. از آنجا که هرچه آگاهی بیشتر می شود شخص نیز بیدار تر می شود ، نفس و ایگو فرو می ریزد و احکام و قضاوت ها شروع به محو شدن می کنند. شما می فهمید که تاریکی جهان، بازتاب مستقیمی از سایه ای است که هنوز در درون شما وجود دارد. دیگر سعی نمی کنید جهان را تغییر دهید بلکه شروع به تغییر خود می کنید. عشقی که در درون تان رشد می کند باعث درک جهانِ خارج می شود. عشق ، پایه و اساس این بُعد است. من دیگر به برچسب هایم وابسته نیستم و خودم را به عنوان ” کیفیتی از یک آگاهیِ همیشه در حال تغییر ” می یابم. من در نهایت در می یابم که قدرت و اختیار دارم تا درک خود را از واقعیت ایجاد کنم. هیچ چیز ذاتا خوب یا بد نیست. هیچ چیز بر من و واقعیت من قدرت ندارد ، مگر آنکه من در یک سطح با آن ارتعاش کنم. داوری و قضاوت اکنون به اختیار تبدیل شده است. اگرچه من دیگر از دیدگاه اخلاقی درباره ی مردم قضاوت نمی کنم اما در آنچه که وقت و انرژی خود را صرف می کنم از اختیار استفاده می کنم. من در تمام چیز ها خالق را می بینم. این طبیعت بُعد پنجم است که جایگاه عشق بی قید و شرط است.

 آبان و آذر اوج کروناست و احتمالاً واکسیناسیون زودتر انجام خواهد شد، ارایۀ مطالبی که به درد الانمون بخوره بسیار مهمه. اما چرا هیدروکسی‌ کلروکین و آنتی‌ بیوتیک‌ها محدود شدند؟!  پیش از ظهور کوید۱۹، ما در بیماری‌های متفاوت عفونی از ضدالتهاب‌ها و آنتی‌بیوتیک‌ها استفاده می‌کردیم اما با شیوع کوید، هر دو‌ نوع دارو بی‌اثر عنوان شدند و استفاده از اون‌ها رو محدود کردن.

اینطور که پیداست خود سازمان‌های بهداشتی پیش‌دستی کردن و پیش از شیوع این بیماری، روی تأثیرات ضدالتهاب‌ها و آنتی‌بیوتیک‌ها نسبت به کوید تحقیقات جامعی انجام دادن، و نتیجه رو بدون توضیح چگونگی روند بررسی، اعلام و اجرا کردن. بریم یک سری به سایت medlineplus.gov بزنیم و دربارۀ آزماییششون بر روی هیدروکسی‌ کلروکین بخونیم:

آدرس پیج:
https://medlineplus.gov/druginfo/meds/a601240.html

“Hy’drox’ychloro’quine has been studied for the treatment and prevention of coronavirus disease 2019 (COVID-19).
هیدرو، کسی‌کلر و کین برای درمان و پیشگیری از بیماری ویروس کرونا ۲۰۱۹ (COVID-19) مورد بررسی قرار گرفته است.

The clinical study information available at this time does not support the use of h’ydro’xychl’oroqui’ne for the treatment or prevention of COVID-19.
اطلاعات مطالعۀ بالینی موجود در این زمان، استفاده از هیدروکسی‌ کلروکین را برای درمان یا پیشگیری از COVID-19 را پشتیبانی نمی‌کند.

Several hyd’roxy’chlo’roqui’ne clinical studies were unable to find improvements in the treatment of COVID-19, such as to shorten the hospital stay, to lessen the length or severity of the illness, or to reduce the number of deaths.
چندین مطالعۀ بالینی هیدروکسی‌ کلروکین قادر به یافتن پیشرفت بهبودی در درمان COVID-19 نبودند؛ مانند کوتاه شدن مدت بستری در بیمارستان، کاهش طول یا شدت بیماری یا کاهش تعداد مرگ‌و‌میرها.

There also are concerns about the possible side effects, such as an irregular heartbeat, and drug interactions that may occur from taking hyd’roxych’loro’quine.
همچنین نگرانی‌هایی در مورد عوارض جانبی احتمالی مانند ضربان قلب نامنظم و تداخلات دارویی که ممکن است در اثر مصرف هید،رو،کسی‌کلرو،کین رخ دهد وجود دارد.

Of note, the FDA had approved an Emergency Use Authorization (EUA) on March 28, 2020 to allow hyd’roxych’loro’quine to treat adults and adolescents who weigh at least 110 pounds (50 kg) and who are hospitalized with COVID-19, but who are unable to participate in a clinical study.
توجه داشته باشید، FDA (دستورالعمل‌های سازمان غذا و داروی آمریکا) مجوز استفاده اضطراری (EUA؛ طبق بررسی توزیع فراوانی نتایج) را در تاریخ ۲۸ مارس ۲۰۲۰ تصویب کرده است که به هیدروکسی‌ کلروکین اجازه می‌دهد تا بزرگسالان و نوجوانانی را که حداقل ۱۱۰ پوند (۵۰ کیلوگرم) وزن دارند و با COVID-19 در بیمارستان بستری هستند، اما قادر به شرکت در یک مطالعه بالینی نیستند، درمان کند.

However, this recommendation was canceled on June 15, 2020 because clinical studies have not found that the use of hyd’roxych’loro’quine has shown substantial benefits for treatment of COVID-19 compared to the risk of potential side effects.
بهرحال، این توصیه در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۰ لغو شد؛ زیرا مطالعات بالینی نشان نداده که استفاده از هیدروکسی‌ کلروکین مزایای قابل توجهی در درمان COVID-19 در مقایسه با خطر (پتانسیل) عوارض جانبی بالقوه نشان داده است.

hyd’roxych’loro’quine should ONLY be taken under the direction of a doctor in a clinical study. Do not buy this medication online without a prescription. If you experience irregular heartbeats, dizziness, or fainting while taking hyd’rox’ych’loro’quine, call 911 for emergency medical treatment. If you have other side effects, be sure to tell your doctor.
هیدروکسی‌ کلروکین فقط باید تحت نظر پزشک در یک مطالعۀ بالینی مصرف شود. این دارو را به صورت آنلاین، بدون نسخه خریداری نکنید. اگر هنگام مصرف هیدروکسی‌کلروکین دچار ضربان قلب نامنظم، سرگیجه یا غش شدید، برای درمان به فوریت‌های پزشکی با شماره ۹۱۱ تماس بگیرید. اگر عوارض جانبی دیگری دارید، حتماً به پزشک خود بگویید.”

حالا بریم ببینیم اصلاً هیدروکسی‌ کلروکین چیه؟ هیدروکسی‌ کلروکین دارویی هست که برای درمان بیماری‌های التهابی آرتریت روماتوئید، آرتروز جوانان و لوپوس اریتماتوس استفاده می‌شه. همۀ این بیماری‌ها خودایمنی هستند؛ یعنی سیستم ایمنی بدن، به اشتباه، به خود بدن حمله می‌کنه که باعث آسیب به بدن، به خصوص مفاصل و پوست می‌شه. هیدروکسی‌ کلروکین واکنش ایمنی بدن رو مهار می‌کنه و به کاهش آسیب‌ها کمک می‌کنه. البته از این دارو برای درمان انواع معینی از مالاریا (مالاریای حساس به کلروکین) هم استفاده می‌کنند. این دارو معمولاً به شکل قرص خوراکی موجود هست.

عوارض فوق وحشتناک هیدر،وکسی‌،کلرو،کین که تا پیش از شیوع کرونا، روی همۀ جعبه‌های قرص‌های متفاوت قابل خوندن بود:

• کاهش اشتها
• سردرد و سرگیجه
• تهوع، استفراغ و درد شکمی
• بثورات پوستی و خارش

آیا این عوارض جانبی‌ای که برای این دارو رو جعبه‌اش نوشته، متفاوت با عوارض جانبی داروهای دیگر هست؟ یعنی روی همۀ جعبه‌های قرص، همین‌ها نوشته شده! به علاوۀ اینکه با داروهای دیگر مصرف نشن! پس چرا تاکنون از این دارو استفاده می‌شده اگر اینقدر خطرناک بوده؟ مگر پیش‌تر نمی‌گفتن که ممکنه یکی از عوارض جانبی در فرد بروز کنه، یا ممکن هست هیچ‌یک هم بروز نکنه، و به بدن افراد بستگی داره؟!

حالا بریم سراغ آنتی‌بیوتیک‌ها. آنتی‌بیوتیک‌ها رو با عنوان چرک‌ خشک‌ کن می‌شناسیم. چرک، چرکه! زمانی که عفونت بدن زیاد می‌شه، چه آنفولانزا (ویروس از نظر سیستم) باشه و لنف‌ها ورم کرده باشن، چه بریدگی و شکستگی دست و پا باشه، دچار عفونت که شدیم پزشک‌ها همیشه آنتی‌بیوتیک تجویز کردن و ما از چرک‌ خشک‌ کن‌ها استفاده کردیم!

آنتی‌بیوتیک‌ها بدن رو اسیدی می‌کنن که علاوه بر عامل ایجاد عفونت، سیستم دفاعی بدن هم به طور موقت ضعیف می‌شه. بنابراین ترجیحمون اینه که از شلغم و خوراکی‌های آنتی‌بیوتیک استفاده کنیم اما زمانی که مراکز پزشکی وضع عفونت ریۀ اشخاص رو بسیار حاد و دم مرگ توصیف می‌کنن، به نظرتون استفاده از چرک‌ خشک‌ کن بدتره یا تماشا کردن مرگ مردم؟

ببینید، ترجیح این است که سیستم دفاعی بدن قوی باشه و وابسته به داروهای پر از عوارض جانبی و مقدار کمی کنترل بیماری نباشیم، اما بعضی از افراد هستن که الان در شرایط بسیار حادن! حالا پیش‌تر هر کاری کردن. چرا نباید از چرک‌ خشک‌ کن استفاده بشه؟ چرا تا الان عوارضی جانبی آنتی‌بیوتیک‌ها مد نظر نبود؟ چرا الان اصرار هست که مردم از چرک‌ خشک‌ کن‌ها استفاده نکنن؟! از ضدالتهاب‌ها استفاده نکنن؟! مگر قبلاً در مقابل آنفولانزاها تجویز نمی‌شد؟!

مگر از کو‌آموکسی‌کلاو (آنتی‌بیوتیک) در درمان بیماری‌های عفونی مجاری ریه استفاده نمی‌شد؟ در خود ویکی‌پدیای این‌ها هم نوشته شده: «موارد مصرف: درمان بیماری‌های عفونی به خصوص عفونت‌های مقاوم به آموکسی‌سیلین (با مکانیسم ترشح بتالاکتاماز (مقاومت در برابر آنتی‌بیوتیک)) مانند سینوزیت، عفونت گوش میانی، عفونت مجاری تنفسی و برونشیت‌ مزمن.» اون سپیدی‌ای که ریه رو پر کرده، آیا خود ویروس‌ها هستند که به صورت خودجوش با گچ و سیمان داخل ریه رو پر کردن؟! یا اون سپیدی عفونته؟! چرکه! چرک!

از اونجایی که بیماری کوید۱۹ (بر پایۀ کرونا) حاصل روآمدن میکروارگانیزم‌های خود بدن هست، مثل باکتری‌هایی که هر روز بدن در حال مبارزه با اون‌هاست که با تضعیف سیستم دفاعی بدن رو میاد، پس اگر کسی در حالت بسیار حادی از مشکلات ریه هست، قطعاً آنتی‌بیوتیک براش مؤثر خواهد بود.

این بیماری، ویروسی خارج از بدن نیست! باکتریه! مثل باکتری‌های روده که با مرگ ما، روده رو تجزیه می‌کنن. سیستم دفاعی بدن ما با سموم دریافتی و امواج ضعیف می‌شه، بنابراین باکتری‌ها شروع به تجزیۀ بدن می‌کنن. همۀ آنفولانزاها هم همین مکانیزم رو دارن و با تضعیف سیستم ایمنی بدن با سموم تنفسی، آشامیدنی و خوراکی و امواج، رو میان و شیوع پیدا می‌کنن.

با توجه به مواردی که توضیح دادیم پس‌فردا نرید آنتی‌بیوتیک برای هر چیزی مصرف کنید و بعد بگید تو گفتی آنتی‌بیوتیک مصرف کن‌ها! ما نمی‌گیم برای هر حالتی، از آنتی‌بیوتیک استفاده کنید اما با توجه به توضیحاتی که دربارۀ این باکتری‌ها به عنوان میکروارگانیزم گفته شد، اگر کوید در کسی زیاد اوج گرفت و ریه‌اش پر از عفونت شد، به نظر میاد کوآموکسی‌کلاو می‌تونه برای درمانش کمک‌کننده باشه. ما مصرف آنتی‌بیوتیک رو درست نمی‌دونیم اما زمانی که بیمار شدید، حداقل در زمان بسیار حاد می‌تونید داروهایی همچون موارد بالا رو برای جلوگیری از مرگ مصرف کنید. شما چه راه هایی رو برای درمان کرونت پیشنهاد میدید؟

بسیاری از مردم فکر می‌کنن بحث چیپ‌ها بحثی جدید هست و قرار هست که تازه به ما چیپ بزنن درحالیکه همۀ ما روی یک بازو، جای واکسن داریم.

بیماری‌های اپیدمی، در اصل برای به‌روزرسانی چیپ‌های داخل بدن ماست و اون‌ها با ترس از جان و جریمه و زندان و ناامنی، قرار هست تک به تکمون رو مجبور به دریافت چیپ در بسته‌بندی واکسن و با عنوان ایمنی برای خودمون کنن. نسل‌های بعد هم مثل واکسن کودکان، تا پیش از مدرسه دریافت خواهند کرد.

این چیپ‌ها برای چیست؟ برای دریافت و ارسال امواج رادیویی! امواج به حوزۀ الکترومغناطیس بدن آسیب می‌زنن. دریافت‌کننده‌های پیشین کجا و دریافت‌کننده‌های به‌روز شده کجا؟ حوزۀ الکترومغناطیس بدن، در اصل همون کالبد اختری ( این کالبد، میدان مغناطیسی بدن رو برای سلامتی، با اطراف و اکوسیستم تنظیم می‌کنه و جلوی بسیاری از تشعشعات منفی رو می‌گیره، که در نهایت بدن فیزیکی رو سلامت نگه می‌داره. ) هست. از طرفی فلزات، بدن رو سنگین و چگال‌تر، و خون رو اسیدی‌تر می‌کنن و فرکانس بدن میاد پایین. از طرف دیگر، گفتیم که کالبد اختری، ظرف کالبد ذهن هست و اطلاعات رو از کالبد ذهن به کالبدهای روان، و معنوی جسم میرسونه.

حالا ببینید که اگر این حوزه آسیب ببینیه، چه بر سر تعاملات ذهن با بدن خواهد آمد: زمانی که اطلاعات، درست تبادل نمی‌شه روی کارهای غیر ارادی و ایرادی ما تأثیرات بسیاری داره. کارهای غیر ارادی به سبب اینکه کالبد اختری مستقیم اعمال دستور از طرف کالبد ذهنی می‌کنه مختل می‌شه و کارهای ارادی به سبب نرسیدن اطلاعات به مغز. در نتیجه اختلال حافظه و اختلال رفتار عاطفی و…. خواهیم داشت.

اما تأثیرات دیگری هم داره. یکی از اون‌ها برای شرح وظیفۀ هر سلول و در نتیجه اندام هست که به وسیلۀ کالبد ذهن انجام می‌شه. زمانی که شرح وظیفه که از کالبد اختری می‌گذره و کالبد اختری هم که آسیب دیده، به سلول‌ها درست نرسه، سلول از وظیفه‌اش خارج می‌شه و دستور درستی نداره که طبق اون عمل کنه، پس طبق دستور اشتباه عمل می‌کنه. هر چه بهش برسه می‌گه چشم اما دستور، به صورت اشتباه رسیده. یعنی در ابتدا کم‌کاری یا پرکاری سلول رو سبب میشه.

کم‌ کاری سلول که بیشتر به شکل پیری دیده می‌شه اما پرکاری مثل بیماری‌های خود ایمنی هست؛ سرطان، سلول‌سازی زیادی هست که سلول از وظیفه‌اش خارج می‌شه، ام‌ اس که سیستم دفاعی بدن، سلول‌های بدن رو درست تشخیص نمیده و با ورودی‌های دیگر اشتباه می‌گیره، بنابراین شروع به حمله به سلول‌های خود بدن می‌کنه و سایر بیماری‌های خودایمنی.

حالا شما سم‌های آشامیدنی و خوراکی رو هم به این‌ها اضافه کن. آمالگام و جیوه‌های دندان‌های پر شده هم هست. به علاوۀ اینکه ما داریم سرب دریافت می‌کنیم و از طرفی اطرافمون پر از دکل‌های امواجه! آلومینیوم رو داخل مایکروفر قرار بدید. ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد؟! آب و غذامون هم که پر از سمه. به همین سبب سلول‌های بدن، درست کار نمی‌کنن و سیستم دفاعی ضعیف می‌شه.

بدن ما بیست‌وچهارساعته در جنگ با میکرو ارگانیزم‌ های مختلف اکوسیستم هست. چرا متوجه این مبارزات نمی‌شیم؟ به سبب اینکه بدن ما پیروز میشه و میتونه اون‌ ها رو کنترل کنه که رو نیان اما زمانی که بدن ضعیف شه، سربازی اونجا نباشه و مرده باشن و دژ رها باشه، دشمن سرازیر می‌شه. دشمنی که مکانیزم طبیعت هست؛ برای اینکه لاشه‌ ها تلنبار نشن و به خود طبیعت بازگرده تا طبیعت جا برای نسل جدید از موجودات داشته باشه، بدنی که زنده نیست چرا باید بمونه؟ بنابراین شروع به تجزیه می‌کنه. پس اگر بیش از حد ضعیف بشه، شروع به خوردن بدن خواهد کرد.

اگر ما زنده باشیم و سیستم دفاعی ضعیف‌تر بشه چه اتفاقی میوفته؟! بدن همچنان به تجزیه شدن ادامه خواهد شد و ما اون رو به شکل طاعون می‌بینیم! به همین سبب هم هست که در چین کرونا به شکل طاعون خیارکی دیده شده.

یعنی حتی با یک کد و ارسال امواجش به بدن، ما واکنش‌های متفاوتی خواهیم دید! تکنولوژی پیشرفت زیادی کرده. البته همیشه تکنولوژی بوده و برای ادوار پیشین هست اما کم‌کم برای ما و در عموم استفاده می‌شه و کمی هم به‌روزتر می‌شه. ایمپلنت‌های تخصصی برای بعضی‌ها کاشته شده که پیشرفته‌ تر از ایمپلنت‌های سال‌های گذشته هست. حالا فکر کنید یک کد به عنوان ویروس، مثل نرم‌افزار و سخت‌افزار به اون چیپ تخصصی دستور هم بده! فلان قدر امواج دریافت کن، تا فلان علایم بروز بشه و بدن هم‌نسبت به فلان میکروارگانیزم با توجه به مقدار، ضعیف می‌شه و فلان بیماری ایجاد می‌شه. مثل ایدز.

خب یک مطلب دیگر رو در نظر نگرفتیم که بسیار بسیار مهمه! زمانی که کالبد اختری در بدن نیست، ذهن رو هم که انرژی‌خوارها می‌برن (میتونید در «این مقاله» با انرژی خوارها و شیاطین آشنا بشید)، پس دسترسی به کالبدهای بالاتر قطع می‌شه.

هر چیزی که در درون ماست، در بیرون هم هست و نمود داره! به طور مثال، رگ‌های خونی ما طبق الگوی فراکتال هستن، رگ‌های طبیعت یعنی همون رودها هم طبق الگوی فراکتال هستن. یا حتی کوه و … درون ما از ضمیر شروع می‌شه، بعد، از کالبدهای لطیف‌تر به کالبد جسم می‌رسه. میتونید برای اطلاعات بیشتر درباره کالبد ها به «این مقاله» مراجعه کنید.

همۀ جهان هستی در وجود ماست و این کالبدها به ترتیب روی یک ضمیر اصلی گذاشته شدن. یک ضمیر اصلی وجود داره که روش کالبد گذاشته شده، روی اون کالبد، کالبد دیگری هست که به اندازۀ کل هستیه و اطلاعات ما روی هم منطبقه و در اینجا، ضمیر مشترک محسوب می‌شه و همینطور میاد تا پایین.

حالا شما این رو در نظر بگیرید که به طور مثال اگر من زبان ژاپنی، زبان مادریم باشه و برام درک شده باشه و با اون زبان حرف بزنم، یک شخص دیگری هم زبان مادریش زبان فرانسوی باشه، اطلاعاتش میاد می‌نشینه روی ضمیر اصلی، این کالبدها هم روی ضمیر اصلی هستن، کالبد من و شما هم که روی هم منطبقه، پس من هم به زبان فرانسوی شما دسترسی خواهم داشت و می‌تونم به راحتی استفاده کنم و شما هم به زبان ژاپنی من! اینی که دارم می‌گم یک قسمت بسیار بسیار کوچک از استفادۀ حضور کالبد ذهن در بدن هست. بدونید از مایی که اطلاعات آفرینش رو داریم و بیرون از این بازی عظیم اومدیم، مثل کسی که بازی کامپیوتری رو طراحی می‌کنه و کدهاش رو می‌نویسه و تمام اطلاعات رو داره، داریم!

پس با آسیب به حوزۀ الکترومغناطیس ما یعنی کالبد اختری که ظرف کالبد ذهن ماست و بیرون نگه داشتن هوشیاری ذهن از بدن و مصرف انرژی‌ای که میاد، دسترسی ما به اطلاعات بالا عملاً مختله! پس با همین یک حرکت ساده و زمان‌بر و استفاده از جهل ما، ما رو ضعیف و در قفس محدود کردن! تا الان با همین چیپ‌ها و سم‌ها به این وضع افتادیم. بیماری‌های بیشتر، قحطی، چیپ به روز شده و بهتر، در نتیجه کنترل بهتر و زامبی شدن ما بسیار نزدیکه.

ماسک‌ها برای بیمارتر کردن ماست. با تنفس مداوم دی‌اکسیدکربن و رطوبت، ریه ملتهب و خون اسیدی می‌شه و اکسیژن بیش‌ از پیش به سلول‌ها نمی‌رسه. بنابراین دچار علایم نارسایی اکسیژن می‌شیم و سرگیجه و اختلال در حرکات بدن خواهیم داشت. اگر چند دقیقه ادامه داشته باشه بیهوش خواهیم شد. با التهاب ریه هم، دچار عفونت و در نتیجه تب و حالت تهوع خواهیم شد. این‌ها همون علایم کروناست!  سیستم ایمنی بدن هم که با سم‌ها تضعیف شده و میکروارگانیزم‌ها میان رو. بنابراین مهیاترین جا برای بروزش، ریه هست که درش گردشی برای شست و شو وجود نداره. قراره ما رو با بیماری موهوم پنیک کنن تا پذیرای واکسن و چیپ‌های جدید باشیم! این است قدرت صهیونیست جهانی و اگر بیدار نشید…….

منبع: نور مطلق

زمین تخته و زیرش صفحات الکترومغناطیسی هستن و روی این زمین یک گنبد وجود داره که ستاره‌ها توپ یا دیسک الکترومغناطیسی پشت این گنبدن. گنبد ثابت نیست و آرام آرام می‌چرخه و ما چرخش صورت‌های فلکی رو می‌بینیم. حدود هر دوهزار سال و خرده‌‌ای، آسمان گنبد، یک‌دوازدهم خودش نسبت به زمین به جلو می‌چرخه. (چرخش عادیش یک طرف اما هر دوهزارسال‌و‌خرده‌ای، یک دوازدهم جلوتر از جای دوهزارسال‌وخرده‌ای پیشش خواهد بود.)

خورشید روشن هم خاموش میشه و خورشید سیاه، روشن خواهد شد. ققنوس آتش می‌گیره و از خاکستر خودش بلند خواهد شد. شروع و پایان این عصرها در هر دوره ای مقداری تفاوت داره اما من اون عصری رو می‌گذارم که از میلاد مسیح شروع شده. از میلاد مسیح تا الان صورت‌فلکی دوماهی (اسفند) روی اعتدال بهاری بوده و در پایان این چرخش یک‌دوازدهمی گنبد هستیم (حدود نوزده‌سال زمان می‌بره).

اعتدال بهاری هم در اصطلاح بهار و پاییز هست؛ یعنی خورشید، هم هنگام بهار و هم هنگام پاییز روی مدار استوا در زمین تخت قرار می‌گیره. اعتدال برای بودن خورشید روی یک مدار، برای هم بهار و هم پاییزه. در اصل این دوهزارسال‌وخرده‌ای، صورت‌فلکی دوماهی جای قوچ بود و حالا داره صورت‌ فلکی آبریز یا همون آکواریوس به صورت کامل جایگزین صورت‌فلکی دوماهی روی اعتدال بهاری یا همون اول بهار می‌شه و صورت فلکی شیر میاد ابتدای پاییز به جای دوشیزه که خود دوشیزه هم به جای میزان آمده بود. با یک دوازدهم چرخش کامل گنبد. آگاهی جدید هم پایین‌ترین قسمته که نوبت صورت‌فلکی عقرب هست. در اصل تصویر ما از بهار، تصویر حدود دوهزارسال‌وخرده‌ای پیش از میلاد مسیحه.

سیاره‌ها در لایۀ اول پشت گنبد هستن. به همین سبب تأثیرات بیشتری هم روی زمین دارن. چطوری؟! انرژی الکترومغناطیس سیاره‌ها و ستاره‌ها، با صفحات الکترومغناطیسی زمین مکانیزم اطلاعاتی و دسته‌بندی با ارتعاش‌هاشون ایجاد می‌کنن. وقتی این‌ها جابه‌جا بشن یعنی نوبت ارتعاش‌های جدید و در نتیجه مکانیزم جدید اطلاعاتی هست! پس یعنی باید دورۀ اطلاعات پیشین پایان بیابه و نوبت اطلاعات جدید هست!

اینجاست که می‌گن عصر جدید آغاز شد! عصر جدید با مکانیزم جدید اطلاعاتی هست و به سبب اینکه صورت‌فلکی آکواریوس روی اعتدال بهاری قرار می‌گیره، می‌گن عصر آکواریوس میاد. همه اینها رو گفتیم که چی بشه؟

 کرونا، صورت‌فلکی تاج هست و باروری بیماری کرونا پیش از زمان اعلام هم بود اما با اولین ستاره، علنی کردن و قرار هست با اوج پرنورترین ستاره‌اش موج بزرگ‌تری از بیماری بیاد. یعنی اواخر آبان و آذر! اما این بیماری تازه اول ماجراست!  این‌ها در کتاب‌های قدیمی و بایبل هم توضیح داده شده اما با کد، و از اون‌ جایی که موجودات بدذات به سبب شناخت کارکرد اینجا با این کدها برنامه‌ریزی‌هاشون رو جلو می‌برن، همۀ روند، طبق وعده‌های داده شده جلو خواهد رفت.

با صحت و درستی کامل بایبل کاری نداریم به سبب اینکه قطعاً بسیاری از اطلاعات خودشون رو درش گنجوندن اما برگی از تاریخ و جزیی از برنامه‌ریزی کسانی هست که با نام دست‌های پشت‌ذپرده می‌شناسیم. منظورم کسانی بالاتر از ایلومینات‌ها و فراماسون‌ هاست. البته فراماسون‌های اصلی رو میگیم فراماسون، نه این‌هایی که فکر می‌کنن جزیی از فراماسون‌هان!

اون‌ها زودیاک مادر دارن و طبق زودیاک مادر، زو‌دیاک‌های کوچک‌تر و وابسته میکشن. اون‌ها زمین و کشورها رو طبق زودیاک دسته‌ بندی میکنن و با مکانیزم اطلاعاتی گردش صورت‌های فلکی، برنامه‌ریزی می‌کنن. برنامه‌ریزی برای اهداف خودشون که همون نظم نوین جهانی هست. زمین رو قسمت‌بندی کردن و شکل ایران الان ما در اصل طبق صورت‌فلکی شیر هست (و نه گربه)! با جنگ‌های متفاوت، هم خون‌بها می‌گیرن و هم کشورها رو طبق اهداف اون دست پشت‌پرده‌ای که اون قسمت از زمین رو به دست داره و کنترلش با او هست تنظیم می‌کنن.

به طور مثال یک کشور از قبل چیده شده زمانی که قرار هست اطلاعات صورت‌فلکی شیر روش اجرا شه، کدوم سرزمین‌ها جز شیر هستن و با نامگذاری، مشخصش می‌کنن. یا ایرانی که قرار هست صورت‌فلکی خرچنگ با شش ستاره بشه، شهرهای مرزی که عددشون شش هست جز ایران باقی خواهند موند و بقیه طبق عددشون به کشور مجاور خواهند پیوست.

از بسیاری قدیم‌تر ما رو با نام تجزیه شروع به آماده‌سازی ذهنی کردن. ایران جدید قرار هست خرچنگ باشه. حتی نام ایران هم شش می‌شه اما فعلاً ما صورت‌فلکی شیر هستیم. البته به لاتین iran= 6.

حالا توجهتون رو جلب می‌کنم به بخشی از مکاشفۀ یوحنا برای عصر جدید: طومار وقایع آینده:

… پس از آن، در دست راست آن کسی که بر تخت نشسته بود، طوماری دیدم که بر هر دو طرف آن نوشته شده بود و با هفت (عدد زمان) مهر، آن را مهر و موم کرده بودند. آنگاه فرشتۀ نیرومندی را دیدم که با صدای بلند می‌پرسید: «چه کسی لیاقت دارد که این مهرها را بگشاید و طومار را بخواند؟» اما کسی در آسمان و زمین و در میان مردگان پیدا نشد که قادر باشد طومار را باز کند و بخواند.

اما یکی از آن بیست‌ و چهار رهبر به من گفت: «گریه نکن. ببین، شیر (ایران) قبیلۀ یهودا که از نسل داوود است، پیروز شده است! او لیاقت دارد طومار و هفت مهر آن را بگشاید.» نگاه کردم؛ اما به جای شیر، یک بره (منجی) دیدم که در مقابل تخت و موجودات زنده، و در میان بیست و چهار رهبر ایستاده است! بر روی بدن او، زخمهایی به چشم می‌خورد که زمانی باعث مرگش شده بود. او هفت شاخ و هفت چشم داشت که همان روح هفتگانۀ خداست که به تمام نقاط جهان فرستاده می‌شود.  وقتی طومار را گرفت، آن بیست و چهار رهبر در برابر او سجده کردند.

سوار اول: نبرد

«بره» نخستین مهر را گشود. ناگاه یکی از آن چهار موجود زنده، با صدایی همچون غرش رعد گفت: «بیا!»
نگاه کردم و اسبی سفید دیدم. سوار بر اسب، کسی را دیدم که کمانی در دست و تاجی بر سر داشت (صورت‌فلکی کماندار که قراره صورت‌فلکی عقرب به جاش بیاد). او اسب را به جلو می‌راند تا در نبردهای بسیار، پیروز شود و فاتح جنگ باشد. (توضیح مختصر: ادیان ابراهیمی حاصل مکانیزم همین صورت‌فلکی کماندار هستن. با اومدن آگاهی عقرب، کسی که به مخالفت با آگاهی جدید خواهد پرداخت، آگاهی پیش از اون یعنی آگاهی صورت‌فلکی کماندار هست.

سوار دوم: ناآرامی

سپس «بره» مهر دوم را باز کرد. آنگاه شنیدم که موجود زندۀ دوم گفت: «بیا!»
این بار اسبی سرخ پدیدار شد. به سوار آن شمشیری داده شده بود تا قادر باشد صلح و سلامتی را از زمین بردارد و بجای آن هرج و مرج ایجاد کند. در نتیجه، جنگ و خونریزی در همه جا آغاز شد. (پیرو تفکرات پیشین، در برابر تفکرات جدید).

سوار سوم: قحطی

چون «بره» مهر سوم را گشود، شنیدیم که موجود زندۀ سوم گفت: «بیا!»
آنگاه اسب سیاهی را دیدم که سوارش ترازویی ( صورت‌فلکی ترازو) در دست داشت. سپس از میان چهار موجود زنده، صدایی به گوش رسید که میگفت: «یک قرص نان گندم، یا یک کیلو آرد جو، به قیمت مزد روزانۀ یک کارگر باشد. اما به روغن زیتون و شراب آسیبی نرسان!»

سوار چهارم: مرگ
چون «بره» مهر چهارم را گشود، صدای موجود زندۀ چهارم را شنیدم که گفت: «بیا!»
ناگاه اسب رنگ پریده‌ای ظاهر شد که سوارش «مرگ» نام داشت. به دنبال او، اسب دیگری می‌آمد که نام سوارش «دنیای مردگان» بود. به آن دو، اختیار و قدرت داده شد تا یک چهارم زمین را بوسیلۀ جنگ، قحطی، بیماری و جانوران وحشی نابود کنند.

فریاد شهدا برای دادرسی:

وقتی مهر پنجم را باز کرد، قربانگاهی ظاهر شد. زیر قربانگاه، روح‌های کسانی را دیدم که برای موعظۀ کلام خدا و شهادت راستین خود شهید شده بودند. ایشان با صدایی بلند به خداوند می‌گفتند: «ای خداوند پاک و حق، تا به کی بر ساکنان زمین داوری نمی‌کنی و انتقام خون ما را از آنان نمی‌گیری؟» سپس به هر یک از ایشان، ردایی سفید دادند و گفتند که کمی دیگر نیز استراحت کنند تا همقطارانشان که باید مانند ایشان بخاطر خدمت به عیسی مسیح شهید گردند، به جمع آنان بپیوندند.

غضب خداوند:

آنگاه «بره» مهر ششم را گشود. ناگهان زلزلۀ شدیدی رخ داد و خورشید مانند پارچه‌ای سیاه، تیره و تار گشت و ماه به رنگ خون درآمد. سپس دیدم که ستارگان آسمان بر زمین می‌ریزند، درست مانند انجیرهای نارس که در اثر باد شدید، از درخت کنده شده، بر زمین میافتند.
آسمان نیز مانند یک طومار به هم پیچید و ناپدید گشت و تمام کوه‌ها و جزیره‌ها تکان خورده، از جای خود منتقل شدند. پادشاهان زمین و رهبران جهان، فرمانداران و ثروتمندان، کوچک و بزرگ، برده و آزاد، همه خود را در غارها و زیر تخته سنگ‌های کوه‌ها پنهان کردند.

حالا چرا می‌گdم سراغ آسترولوژی و متدولوژی نرید؟
به سبب اینکه این علم، دو بال اصلی داره.

۱. As above so below
۲. As within so without

اما در آسترولوژی الان، فقط بخش اول برای برنامه‌ریزی‌ها در نظر گرفته می‌شه. بخش دو به ما یادآوری می‌کنه که تمام جهان هستی و اطلاعات آفرینش در ما هست! چون ما از نوریم و بخ اون ملحق میشیم. بنابر چیدمان عناصر، ابتدای این زمان‌ها از خرچنگ شروع شده و در این دوره، همۀ عوامل الکترومغناطیسی سر جای یک گردش کامل گنبد، فیکس خواهند شد.

ایران خرچنگ هست و از بقیۀ کشورهای روی زودیاک، جلوتر خودش رو آپدیت کرده. اوضاع نابسمان کلی جهان شامل ما هم خواهد شد اما اوضاع خوب رو هم تجربه خواهیم کرد. در برنامه‌ریزی‌هایی که جز پیشگویی‌های نوسترآداموس گنجانده شده، سرزمین پرشیا به شکوه گذشتۀ خودش باز خواهد گشت (البته برای برده‌های چیپ‌دار).