اشتباه دکارت و عقب گرد بزرگ غرب

هر چه در علم و صنعت پیشرفت می کنیم، احتیاج بشر به معنویات و دین بیشتر و محسوس تر می شود.از فیزیک و فلسفه معاصر گرفته تا بیولوژی و پزشکی جدید، جستجو برای شناخت نیروی ابدی و خالق اصلی همچنان ادامه دارد. در غرب که در چند قرن اخیر به دلیل هجوم صنعتی شدن و توسعه علوم جدید، شکاف بزرگی بین مادیات و معنویات پدید آمده، نیاز به ارزشهای فکری در کنار امور مادی و جسمی، و اخلاقی در کنار امور سیاسی و فرهنگی در کنار امور اقتصادی، فزونی یافته است.

تمایز بین جسم و مغز (ماده و روح) تاریخ طولانی دارد ولی رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم بود که این تمایز و دودستگی را در غرب متداول کرد و پایه گذار بزرگ این جدایی شد. دکارت ادعا کرد که جسم از مغز جداست و بدن به صورت یک موتور و ماشین انجام وظیفه می کند. فلسفه و اندیشه دکارت تاثیر مهمی در علوم و به ویژه در علم پزشکی در غرب داشت. دکارت موسس فلسفه مدرن غرب بود و به ریاضیات و نجوم و علم پزشکی علاقه بسیار داشت. او اولین دانشمند بعد از افلاطون بود که نظریه جدایی ماده و مغز را با اظهار اینکه هر یک را می توان جداگانه مورد مطالعه قرار داد تکمیل کرد.

در دهه های اخیر، نظریات دکارت در مورد جسم و مغز و تاثیر آنها در تفکر پزشکی غرب، مورد بررسی و انتقاد قرار گرفته است. چند سال قبل پروفسور آنتونیو داماسیو، یکی از متخصصان مغز شناسی دانشگاه آیوا آمریکا در کتابی تحت عنوان «اشتباه دکارت» نظریه این فیلسوف و دانشمند فرانسوی را رد کرد و اظهار داشت که دکارت با چشم پوشی از بیولوژی مغز و رابطه آن با بیولوژی جسم، طبابت و علم پزشکی را در غرب یک بعدی کرده است. در کتابی دیگر که چند سال قبل تحت عنوان «شفای جاودانی: قدرت و بیولوژی ایمان» در آمریکا منتشر شد، پروفسور هربرت نبسن و همکار او مارج ستارک از دانشکده پزشکی هاروارد، نظریه پروفسور داماسیو و تئوری همبستگی بیولوژی جسمی و مغزی را تایید کردند و گسترش دادند. پروفسور نبسن، نویسنده اصلی این کتاب که تحقیقات او سابقه سی ساله دارد، می گوید: «تکیه بر معنویات و ایمان و اعتقاد به آیین دینی، عوامل بسیار موثری در مقابله با امراض است و در شفای کسانی که از وسایل مدرن پزشکی و داروهای جدید استفاده می کنند، نقش بزرگی دارد. پروفسور نبسن که خود یکی از پیشکسوتان پزشکی و طبابت جدید در آمریکاست، اهمیت اکتشافات و پیشرفت های جدید علم پزشکی و رشته داروسازی را انکار نمی کند بلکه تحقیقات او و همکارانش نشان می دهد که آن عده از بیماران که به دین اعتقاد و ایمان دارند و از آداب معنوی بهره مند هستند، در کسب بهبودی و شفا، بر آن عده از بیماران گه از دین و معنویات دوری می جویند، برتری دارند و جلوتر هستند.

«یادآوری های سلامتی» بر پایه معنویات و تجربیات دینی، «نسخه بیمار راضی کن» است و باعث تحرک جسمی و مغزی افراد می شود. علوم توسعه یافته در غرب با همه برجستگی های خود، همیشه بر محور وجود عینی تکیه کرده و ادعا دارند که محور ذهنی را می توان نادیده گرفت. ولی طبق نوشته پروفسور نبسن، تحقیقات مغزشناسی دهه های اخیر، تصویر کاملا متفاوتی از تاثیر عقاید و ارزشهای انسانی در بیولوژی اجسام به جا گذاشته است. زیست شناسی مغزی با زیست شناسی جسمی نه تنها رابطه دارد بلکه یک رشته کلی را تشکیل می دهد و معنویات منابع شفابخشی هستند که وقت و زمان نمی شناسند.

در آمریکا علت مراجعه شصت تا نود درصد افراد به پزشکان، عوامل و فشارهای روانی است. آمار تخمینی نشان می دهد که آمریکایی ها هر سال در حدود ۱۳ ملیارد و هفتصد میلیون دلار برای استفاده از معالجه به شیوه های سنتی پرداخت می کنند، زیرا اعتقاد دارند که روش های جدید قادر به درمان بیماری آنها نیست. تغییرات در مسیر علمی و پزشکی در نیم قرن اخیر شگفت انگیز بوده است. در حال حاضر در حدود سی هزار نشریه مختلف در رشته های پزشکی در دنیا منتشر می شود و در سال های اخیر تحقیقات و گزارش های علمی در مورد تاثیر ارزشها، اخلاق، آداب و فرهنگ در مقابله با امراض، مشروعیت بیشتری پیدا کرده است. تحقیقات اخیر چند مرکز علمی در آمریکا نشان می دهد که بیماران قلبی ای که متدین بوده و به آیینی اعتقاد داشته، در مقایسه با بیماران قلبی بی دین بیشتر عمر می کنند، توانایی بیشتری برای مقابله با مشکلات دارند و سریعتر بهبود می یابند.

بر طبق گزارش دکتر لوسیان لیپ در فصلنامه انجمن پزشکی آمریکا در دسامبر ۱۹۹۴، در حدود یکصد و هشتاد هزار نفر از بیماران بیمارستان های آمریکا به علت اشتباه پزشکی می میرند. همچنین هزینه هزینه پزشکی و دارویی در آمریکا سالیانه از یک تریلیون دلارتجاوز می کند.

پروفسور نسبن به خوبی تشخیص می دهد که نظام مصرفی و سرمایه داری در آمریکا، میلیون ها نفر از مردم این کشور را بدون احتیاج به مطب دکتر ها و مراکز پزشکی کشانده است. طبق آمار رسمی در اواخر دهه ۹۰ میلادی، تعداد پزشکان در آمریکا در حدود ششصد و هفتاد هزار نفر بوده و هر پزشک هر هفته بطور متوسط حدود ۷۴ بیمار داشت که هزینه معاینه آنها سالیانه در حدود یکصد و چهل و پنج میلیلرد دلار می شد. در صورتی که اگر از روش های مغزی _ جسمی استفاده می شد، مراجعه بیماران به پزشک ۳۷ درصد کاهش می یافت و هزینه فوق نیز پنجاه و چهار میلیارد دلار کاهش می یافت.

عبادت خدا و ایمان از جمله داروهای بزرگ برای بهبودی و شفا هستند و به نظر می رسد که در دو اجتماع مختلف با وسایل و امکانات علمی و فنی و پزشکی یکسان، برتری پزشکی با اجتماع دین داران است نه با بی دین ها. در واقع زندگی معنوی نشانه جامعه سالم است.

نکته دیگر اینکه غرب که مدعی برتری در هر زمینه ای است و با تبلیغات فراوان و مرعوب کردن عده ای خودباخته این فکر را جهانی کرده است، بر اساس اشتباه دکارت در طول چند قرن اخیر لطمات جبران ناپذیری به مردم جهان وارد کرد. غرب از این گونه نوابغ فراوان دارد که بی اعتباری نظریه هایشان ثابت شده یا بزودی خواهد شد. آیا برای خودباختگان س سپرده غربی، زمان آن نرسیده است که از لجاجت خود در دفاع کورکورانه از این ارزشها و انکار هر چه که خودی، شرقی و انسانی است، دست بردارند؟

 

همچنین بخوانید:
فروپاشی روم شرقی و روم غربی
سقوط معنویت در مدنیت غرب
بلایی که غرب بر سر نخبگان ایرانی می آورد

دیدگاه ها غیر فعال است.