اسلام اموی و اسلام آمریکایی
امروز هنگامی که نام اسلام آمریکایی مطرح میشود، عدهای آن را عنوانی جدید دانسته و شاید هم آن را نوعی توهم توطئه از سوی جمهوری اسلامی ایران بدانند. هرچند عنوان اسلام آمریکایی نامی جدید است ولی حقیقتی دیرینه دارد که در طول تاریخ همه آن را با عنوان اسلام اموی میشناختهاند. درست است که اسلام اموی روزی به پایان خویش رسید، ولی اهداف ایشان و روشهای توطئه گرانه آنها همچنان باقی است. اسلام اموی، اسلامِ حاکمانِ منافق و دنیاپرستی بود که با حذف تعالیم اسلامی از عرصة اجتماع، دین اسلام را تبدیل به مناسکی بیمحتوا میکردند و بدین گونه تسلط شیطانی خویش را بر فرهنگ، اقتصاد، استقلال و… مسلمانان کامل مینمودند.
اندک نگاهی در تاریخ اسلام بخوبی این موضوع را نشان می دهد که امروز اسلام آمریکایی نیز نه تنها در اهداف با اسلام اموی مطابقت کامل دارد، بلکه روشهای یکسانی را در این به کار میبندد. در این میان یکی از روشها و توطئههای پیچیدة اسلام اموی برای پیشبرد اهدافش، دامن زدن به اختلافات مذهبی و جنگ فرقهای در میان مسلمانان بود، روشی که هماکنون نیز توسط اسلام آمریکایی دنبال میشود.
شاید بیان نمونههای تاریخی از دوران حساس تاریخ اسلام این موضوع را برای ما روشن تر کند. به واقع باید ابوسفيان را پایهگذار اسلام اموی دانست، کسی و جریانی که پس از نامیدی از درهم کوبیدن اسلام در عرصه جنگ نظامی، با نفوذ در میان مسلمانان، اضمحلال فرهنگی و اعتقادی آنان را وسیلهای برای مقابله و شکست اسلام قرار داد. بنابر گزارشهای تاریخی او پس از رحلت پيامبر – صلی الله عليه و آله – به منظور ايجاد اختلاف در ميان مسلمانان، در خانه حضرت على عليه السلام را زد و به او گفت: «دستت را بده تا من با تو بيعت كنم و دست تو را به عنوان خليفه مسلمانان بفشارم»
آن حضرت، چون از نيت او آگاه بود، فرمود: «من فعلاً مشغول تجهيز پيامبر – صلى الله عليه و آله – هستم»
در ادامه نیز هنگامی که وى وارد خانه حضرت على علیهالسلام شد و اشعارى چند در مدح آن حضرت سرود حضرت به طور كنايه به نيت ناپاک او اشاره كرد و فرمود: «تو در پى كارى هستى كه ما اهل آن نيستيم.»
طبرى مینويسد: على او را ملامت كرد و گفت: «تو جز فتنه و آشوب هدف ديگرى ندارى. تو مدتها بدخواه اسلام بودى. مرا به نصيحت و پند و سواره و پياده تو نيازى نيست.»
ابوسفيان اختلاف مسلمانان را درباره جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله به خوبى دريافت و درباره آن چنين ارزيابى كرد: «طوفانى مىبينم كه جز خون چيز ديگرى نمىیتواند آن را خاموش سازد.»
واقعیت این که اگر هوشیاری علی (ع) به عنوان نماد اسلام علوی در مقابل این توطئة اسلام اموی نبود، در همان ابتدای اساس اسلام در مخاطرهای عظیم قرار میگرفت، چنانچه ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه ذيل خطبة ۶۵ نقل ميكند:
«يكي از فرزندان ابولهب اشعاري مبتني بر فضيلت و ذيحق بودن علي و بر ذم مخالفانش سرود، علي او را از سرودن اينگونه اشعار كه در واقع نوعي تحريک و شعار بود نهي كرد و فرمود: سلامه الدين احب الينا من غيره؛ یعنی برای ما سلامت اسلام و اينكه اساس اسلام باقي بماند از هر چيز ديگر محبوبتر و با ارج تر است.»
البته این پایان قصه دشمنی اسلام اموی در مقابل اتحاد اسلامی و پایهریزی فرقه گرایی در میان مسلمانان نبود، پس از خلافت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، نیز هنگامی که اسلام اموی خود را در معرض خطر دید، سلاحِ زهرآگین تفرقه را آشکار ساخت و پیراهنِ عثمان را برافراشت، تا به بهانه خونخواهی عثمان، فتنهای تفرقه افکن در جهان اسلام به وجود آمده و در حجاب تعصبات ناآگاهان، حقیقت اسلام علوی به عنوان تنها راه سعادت بشر پنهان بماند. در پرتوی این فتنه بود که اسلام اموی جریان فکری خاصی به نام عثمانی مذهبان به وجود آورد و مسلمانان سطحینگر فراوانی را به دور خویش جمع نموده و آنان را در برابر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام تحریک نمود.
امروز نیز همه ما شاهد توطئههای فرقهگرایان اسلام آمریکایی در میان مسلمانان هستیم. میبینیم که بعضی حکومتهای متحد و دستنشانده آمریکا، قدرت و عظمت خویش را در جنگ مذهبی در عراق و سوریه میبینند. این حاکمان دنیاپرست برای اینکه خطر انقلابهای مردمی را از خود دور کنند، بر آتش فتنههای مذهبی میدمند تا حقیقت اسلام را در گرداب این فتنهها پنهان بماند.
از این رو تاکید بر اتحاد اسلامی و التزام به آن، نوعی مبارزه با اسلام آمریکایی نیز هست، زیرا آگاهی و هوشیاری ای که در پرتوی اتحاد اسلامی برای مسلمانان ایجاد می شود، دیر یا زود، طومار اسلام آمریکایی را درهم خواهد پیچید.
دیدگاه ها غیر فعال است.