تاثیر کلیشه های مربوط به عشق بر روی روابط

کلیشه های درباره عشق را می توانیم به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کنیم. متاسفانه کلیشه های رایج در میان عوام و مردم کوچه و بازار در باره عشق، کلیشه های مثبتی نیست و اصولا کلیشه ها، کلیشه های منفی است و پرکاربرد ترین آنها شاید این باشد که «گرسنگی نکشیدی که عاشقی از یادت بره» یا «عشق که برای آدم نون و آب نمیشه» و یا «عشق فقط در فیلم هاست».

حالا آیا کلیشه های مثبتی در زمینه عشق داریم؟ در میان عوام و مردم عادی آن کلیشه ای که رایج باشد و مردم درباره اهمیت و تاثیر مثبت آن در زندگی گفتگو کنند، کلیشه خاصی موجود نمی باشد. و کلیشه های مثبت ما درباره عشق بیشتر از جانب خواص ارائه شده و در قالب ادبیات داستانی، شعر ها و در قالب انواع فیلم ها مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال «عشق بر همه چیز پیروز است» یا «دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــدجـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد»

امروزه کلیشه های منفی برجامعه ما حاکم است و روابط عاشقانه تحت تاثیر این کلیشه های منفی قرار می گیرند. کلیشه ها یا ضرب المثل های منفی روابط عاشقانه؛ یا دارد عشق را انکار می کند و یا عشق را احساساتی زودگذر می داند. وقتی گفته می شود: «گرسنگی نکشیدی که عاشقی از یادت بره»، گوینده عشق را به ظاهر قبول دارد ولی تا جایی که هیچ مشکلی پیش نیاید و در جایی که مشکلی پیش بیاید و مثال این مشکل گرسنگی می باشد، آن وقت عاشقی کردن از یاد آدم می رود.

فرض کنید زندگی مانند یک کشتی باشد و فردی که با او در یک رابطه عاطفی هستید نیز در کشتی باشد و یک ملزوماتی در آن کشتی است. و ناگهان دچار بحران و طوفان می شوید. وقتی دچار مشکل شدید اگر عشق جز ملزومات اصلی زندگی شما باشد، عشق خود کشتی زندگی شما شود. اگر کشتی هر چقدر هم سبک شود تا بتوانید به ساحل آرامش برسید و هر چه از کشتی قرار است دور انداخته بشود. هر چیزی است بجز عشق زیرا عشق جز ملزومات اصلی و اساس زندگی می دانید و اگر عشقی نباشد زندگی ای نیز نمی باشد. بنابراین ممکن است هر چیزی را دور بریزید الا عشق. اما اگر این کلیشه های منفی در ذهن شما باشد که عشق جز آپشن های اضافه و تجملاتی زندگی است؛ آنوقت انگار عشق را در این کشتی مانند پیانویی در اتاقی در این کشتی می بینید و یا کیسه شنی ای که باید بندازیدش دور تا این کشتی را سبک کنید تا بتواند این طوفان را سپری کند تا بتواند شما را به ساحل آرامش برساند. و در این صورت متاسفانه اگر خودخواهی ای در میان باشد، آن فرد دیگر را هم از کشتی بیرون خواهید انداخت تا بتوانید کشتی را حفظ کنید و فقط خود را به ساحل برسانید. بنابراین این نوع نگاه منفی کلیشه ای به عشق در ذهن افراد باعث می شود که افراد با اولین بحران در زندگی، این محبت عمیق که نامش را عشق می گذاریم، اولین چیزی که قربانی کنند همین عشق باشد. زیرا نظام ذهنی فرد به اینصورت شکل گرفته که عشق را چیزی کلیشه ای و تجملاتی بداند و وقتی دچار بحران شود دیگر جایی ندارد که به عشق بپردازد. به اینصورت در بحران ها بجای اینکه عشق ما را نگه دارد و ما از عشق به هیچ عنوان دست نکشیم، آنوقت بلافاصله روی این احساس خط می کشیم و فراموشش می کنیم.

بنابراین یه سه شیوه می توان به عشق آسیب زد.

  1. با کلیشه مثبت اگر فکر بکنیم که در هیچ صورتی نباید بین عاشق و معشوق مشکلی ایجاد بشود. و اگر این مشکل ایجاد شود، این رابطه در ابتدا اصلا عشق نبوده است.
  2. وقتی ما در ذهن خود کلیشه ای منفی داریم یا کلاً عشق را انکار می کنیم و به عشق اعتقادی نداریم. و حتی اگر کسی ما را عاشقانه دوست داشته باشد، ما نمی توانیم این عشق را باور کنیم.
  3. دیگری هم این می باشد که ما عشق را تا حدی قبول داریم، ولی تا جایی که زندگی ما دچار بحران و مشکل نشده باشد.

اما در نسل جدید، نسل جدید همه اینها را می بیند و متاسفانه چون پیوندشان با ادبیات هم قطع شده است، در عرصه جامعه تجلیات عشق را نمی بیند، در بطن خانواده تجلیات عشق را نمی بیند، زوج ها در برابر فرزندان یکدیگر را مورد تحقیر و تمسخر قرار می دهند و موارد دیگر و از طرف دیگر امروزه فیلم های سینمایی نیز بجای اشاره به روابط روحی، حالت های کلیشه ای و ساده عشق را می بیند. بنابراین می بینیم که جوان امروز ما به راحتی عاشق می شود و بعد از مدت کوتاهی این عشق بهم می خورد و جوان به سراغ گزینه دیگری می رود و وقتی این تنوع و تعدد زیاد می شود، پس نشان داده می شود که این رابطه یک رابطه عمیقی نبوده است. زیرا یک رابطه عمیق به سادگی بهم نمی خورد و به راحتی نیز جایگزین نمی شود.

بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که جوان ها به راحتی به سمت یکدیگر کشیده می شوند و به راحتی از هم جدا می شوند و بقول خودشان کات می کنند. این کات کردن مسلماً یک رابطه عمیق و پایداری نبوده است و جوان های ما بیشتر به سمت جاذبه های فیزیکی کشیده شده اند تا روحی و عاطفی یک رابطه.

به هر حال تمام اینها کلیشه هایی است که ما برای عشق در ذهن داریم و دارد رفتار های ما را کنترل می کند چه به عنوان فردی میانسال، چه بزرگسال، چه یک فرد جوان یا نوجوان. انشالله که همیشه زندگی شما پر از سعادت باشد و همیشه خودتان پر از عشق و مهربانی باشید و عشق آخرین چیزی باشد که در زندگی که از آن دست می کشید. پس عاشق باشید.

دیدگاه ها غیر فعال است.