شخصیت پردازی در رمان چگونه انجام می شود؟

شخصیت پردازی یک ابزار ادبی است که در ادبیات استفاده می شود تا جزئیات مربوط به یک شخصیت داستان را برجسته کند و توضیح دهد. در مرحله اول نویسنده، شخصیت داستان خود را به صورت محسوس معرفی می کند. بعد از معرفی شخصیت اغلب به توصیف رفتار او می پردازد و سپس با پیشرفت داستان، فرایند فکری شخصیت ارائه می شود. سپس شخصیت داستان عقاید و افکار خود را مطرح می کند و با بقیه شخصیت های داستان وارد گفتگو می شود. در مرحله آخر عکس العمل بقیه شخصیت ها نسبت به ویژگی های شخصیتی او ارائه می شود.

انواع شخصیت پردازی

نویسنده به دو روش می تواند اطلاعاتی را درباره یک شخصیت ارائه دهد و تصویری از او در ذهن خواننده بسازد. این دو روش عبارت اند از:

۱.شخصیت پردازی مستقیم یا صریح:

این نوع شخصیت پردازی رویکردی مستقیم را برای ساخت شخصیت پیش می گیرد. معمولا از یک شخصیت دیگر یا راوی یا خود شخصیت اصلی استفاده می کند تا بتواند به خوانندگان در مورد موضوع اطلاعاتی ارائه دهد. به عنوان مثال “او حیله گر و حریص بود”.

۲. شخصیت پردازی غیرمستقیم یا غیرصریح

در این روش بصورت نامحسوس تری شخصیت به خواننده معرفی می شود. خوانندگان داستان باید خود بتوانند ویژگی های شخصیت را از طریق افکار، رفتار، نوع گفتگو ظاهر و نوع ارتباط برقرار کردن با سایر شخصیت ها و همچنین عکس العمل دیگر شخصیت ها درک کنند. مثلا  به عنوان مثال “او از شلوغی مترو سواستفاده کرد و دستش را در جیب مرد کناری فرو برد و کیف پولش را دزدید”.

نمونه ای از شخصیت پردازی در ادبیات
گتسبی بزرگ از اف. اسکات فیتزجرالد

در این کتاب ایده اصلی حول وضعیت اجتماعی هر شخصیت است. شخصیت اصلی داستان، آقای گتسبی مشخصا ثروتمند است اما در عین حال به قشر بالای جامعه تعلق ندارد. و این به این معناست که نمی تواند دیزی را داشته باشد. توم عموما با ثروت و رفتار توهین آمیزی که گاه به گاه از خود نشان می دهد تعریف شده است.

شیوه دیگری که می توان برای برجسته کردن ویژگی های یک شخصیت بکار گرفت قرار دادن آن شخصیت ها در موقعیت هایی خاص است که نماد یک رده اجتماعی باشد. در این رمان گتسبی در وِست اِگ زندگی می کند که نسبت به ایست اِگ که دیزی در آن زندگی می کند پایین تر محسوب می شود. این تفاوت در محل زندگی، شکاف میان موقعیت های اجتماعی دیزی و گتسبی را نشان می دهد. از طرفی این تفاوت به شرایط آن ها در گذشته از نظر مالی نیز اشاره دارد.

شغل شخصیت ها نیز به خوبی در این رمان برای نشان دادن ویژگی های برخی از شخصیت ها بکار گرفته شده است. مثال بارز آن خود گتسبی است که با اینکه بسیار ثروتمند است، اما با شغل خود که قاچاق مشروبات الکلی است، شناخته می شود. گتسبی با شغل غیرقانونی خود ثروت بسیاری را بدست آورده است اما ثروت او باعث ورود او به طبقه بالای جامعه نشده است. در مقابل نیک کاری شرافتمندانه به عنوان یک کارگزار بورس دارد. ویلسون بیچاره اتوموبیل های ثروتمندان را تعمیر می کند و جُردن به عنوان یک گلف باز حرفه ای اما بدون شرافت ارائه شده است.

کارکرد شخصیت پردازی:

شخصیت پردازی بخش مهمی از نویسندگی است. داستان های مدرن به خصوص از این ابزار ادبی بسیار بهره برده اند. فهم اهمیت شخصیت پردازی در داستان برای هر نویسنده بسیار اهمیت دارد. بطور خلاصه شخصیت پردازی کمک می کند که به رفتار هر شخصیت در داستان با درک افکار او معنا داده شود. استفاده درست از شخصیت پردازی باعث می شود که خوانندگان داستان با وقایع داستان بهتر ارتباط برقرار کنند. مکالمات بین شخصیت ها نقش بسیاری در توسعه یک شخصیت دارد زیرا این فرصت را به ما می دهد که انگیزه ها و اعمال شخصیت ها را با دقت بیشتر بررسی کنیم.

چگونه شخصیت پردازی کنیم؟

برای شخصیت پردازی باید جزئیاتی را برای شخصیت داستان انتخاب کرد که به آن ها حسی زنده و منحصر به فرد ببخشد. برای این کار می توانید یکی از این روش ها را انتخاب کند:

مستقیم به خواننده داستان خود بگویید که ویژگی های شخصیت داستان شما چیست.

ظاهر و رفتار شخصیت داستان خود را توصیف کنید.

افکار و انگیزه های شخصیت خود را به نمایش بگذارید.

از مکالمه بین شخصیت ها استفاده کنید تا مطلب مهمی را در مورد شخصیت داستان آشکار کنید.

از اعمال شخصیت داستان خود را برای به نمایش گذاشتن ویژگی های شخصیتی او استفاده کنید.

عکس العمل و پاسخ دیگران را نسبت به آن شخصیت نشان دهید.

می توانید به شخصیت های داستان خود اسامی معنی دار بدهید و یا از اسامی مستعار مرتبط با ویژگی های شخصیتی که دیگران به او می دهند استفاده کنید.

مثلا سِوِرس اسنیپ در داستان هری پاتر: سِوِرس در لاتین به معنی سختگیر است. سِوِرس اسنیپ پروفسوری سختگیر است که هری را تحت فشار می گذارد.

سیریوس بلک در داستان هری پاتر: سیریوس پر نور ترین ستاره در صورت فلکی سگ بزرگ است. سیریوس بلک جادوگری است که به یک سگ سیاه تبدیل می شود.

چه سوال هایی می توانید از خود بپرسید:

هنگامی که می خواهید شخصیت پردازی کنید این سوالات را از خود بپرسید:

ظاهر این شخصیت چگونه است؟

این شخصیت در رابطه با دیگران چگونه رفتار می کند؟ دیگران با او چگونه رفتار می کنند؟

این شخصیت به چه چیزهایی اهمیت می دهد؟

از چه صفاتی برای توصیف ویژگی های این شخصیت می توان استفاده کرد؟

این شخصیت چه فکر می کند و چه می گوید؟

به این نکته توجه داشته باشید که شخصیت پردازی هیچ گاه متوقف نمی شود. تغییرات در شخصیت ها غالبا برای داستان حیاتی و پراهمیت هستند. بنابراین شخصیت ها در طول داستان می توانند عوض شوند و رفتار دیگران نیز با او می تواند تغییر کند.

منبع: فصل یک

3 Comments
  1. استیو راجرز کاربر می‌گوید

    با سلام .
    من یک سوال از سایت خوب شما داشتم که تقریبا ( البته کاملا ! ) بی ربط از این مقاله هست اما هیچ صفحه مناسبی را پیدا نکردم که به موضوع سوالم مربوط باشد .
    اول بزارین بپرسم که شما هیچ شناختی از سامورایی های تاریخ ژاپن ( مثلا نوبوناگا و اییاسو و … ) دارین یا خیر ؟! اگه پاسختون منفی هست که هیچی اما اگه پاسختون مثبت هست سوالمو بپرسم . لطفا به این مورد پاسخ دهید . مرسی .

    1. admin
      admin کاربر می‌گوید

      نه ندارم ولی تحقیق میکنم شاید بتونم جوابتونو بدم و افرادی ببینن و جوابتونو بدن. در ضمن یک پیج اینستاگرامی به نام cinema.fantasy وجود داره که کارش در مورد مطالب فانتزی و خدایان باستانی هستش. فک کنم ادمینش اطلاعات خوبی داشته باشه.

      1. استیو راجرز کاربر می‌گوید

        مرسی از شما .
        خوب سوالم اینکه به نظر شما از بین سامورایی های دوره سنگوکو ، کدومشون قدرتمندتر بود ؟

دیدگاه ها غیر فعال است.