غیر قابل استحال ترین شرور های دی سی

از آنجایی که دی سی اغلب برای قهرمان های نمادین و اراده ی قوی آنها مورد تحسین قرار می گیرد شرور هایی در این دنیا نیز هستند که نه تنها با همان اراده بلکه در بعضی اوقات با توانی بیشتر از قهرمان ها شانه به شانه ی آنها میجنگند این شرور ها بارها نشان داده اند که شخصیت هایی چندبعدی هستند و از سر منشا خلقت خود فاصله می گیرند و به قهرمان هایی که روزی با آنها می جنگیدند محلق می شوند در بعضی از موقعیت ها هم به طور کامل تغییر نمی کنند بلکه کارهایی انجام می دهند که دلمان برای آنها می سوزد و با آنها احساس همدردی می کنیم. اما به قول ضرب المثل خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج.

بعضی هرگز تغییر نمی کنند و شانسی برای رستگاری ندارند. در این مقاله به معرفی ۱۰ مورد از بهترین و مشهور ترین آنها می پردازیم. استحال که در عنوان مقاله نیز به کار رفته به معنای تغییر است.

نویسنده: آرین حاجی بابایی

---

۱۰. دارک ساید پادشاه ظالم اپوکالیپس است:

دارکساید یکی از برترین شروها و تجسم فساد در دنیای دی سی است.موجودات کمی هستند که به مانند دارکساید ظلمت و تاریکی را با اغوش باز پذیرفته باشند.در واقع دارکساید همانگونه که اسمش نشان می دهد در همه چیز ذاتا ظالم است و اینکار را با جان و دل انجام می دهد.

برای دارکساید تنها یک هدف وجود دارد که به آن نرسیده و طالب آن است و آن به دست آوردن معادله ی ضد زندگی است برای به کنترل در آوردن تمام موجودات زنده ی مالتیورس. دارکساید خود استحال را نمی پذیرد و هیچ چیزی در وجود او خواستار رستگاری در هیچ شرایطی نیست و خود خودش را نفرین کرده و تقریبا هیچ موجودی در مالتیورس نمی تواند با او رقابت کند.

---

۹. اکلیپسو خودش باعث نابودی خودش شد:

اکلیپسو زمانی فرشته ی غضب و خشم بود و در کار خود نیز بسیار خوب عمل میکرد. اما او پایش را فراتر گذاشت و کار خود را بیش از حد جدی گرفت. بیشتر از داشتن غرور برای انجام کاری که برای آن ساخته شده بود او از نابود کردن موجودات فانی لذت می برد و از بهشت تبعید شد.

سپس یکی از موجودات عرفانی در درگاه پرزنس او را در الماسی به نام قلب تاریکی زندانی کرد. بعد از مدتی این الماس شکست و این موجود اهریمنی آزاد شد اما دیگر برای استفاده از قدرت های خود نیاز به یک میزبان نیاز داشت تا بتواند از قدرت های خود استفاده کند.

اکلیپسو آنقدر قدرتمند است که بسیاری از موجودات عالی رتبه یارای مقابله با او را نداشته اند. او از نابودی موجودات بی گناه به صورت تمام وقت لذت می برد و هیچ عذاب روحی از این کار احساس نمی کند.

---

۸.تریگان هرگز تاریکی درون خود را روشن نکرده است:

تریگان یکی از خطرناکترین حریفان تایتان های نوجوان بوده است .او لردی شیطانی است که امیال ساده ای برای خود دارد. و هیچ کدام از آنها شامل دست کشیدن از شرارت نمی شوند. او پادشاه بلامناظر بعد جهنمی خود است و خود را با جذب کردن قدر تبیشتر و پخش کردن شرارت در ابعاد دیگر نشان می دهد. شبیه به دارکساید هیچ چیز در وجود تریگان خواستار رستگاری او نیست.

تریگان تنها برای فتح کردن وجود دارد. و در هر حالی هیچ وقت زدگی دیگری غیر از این را برای خود متصور نمی شود او تنها می خواهد سوختن جهان در اتش سوزانش را ببیند و نیروی موجودات فلاکت زده آن را برای قوی تر شدن جذب کند.

---

۷. برای بتمنی که می خندد دیگر دیر شده است:

بتمنی که می خندد با سروصدا و حواشی زیادی وارد دنیای کمیک شد. و تاثیر عمیقی بر آن گذاشت. وقتی بتمن با ویروس جوکر مسموم شد تمام مهارت ها توانایی ها و نیرو های بتمن نیز شرور شدند. بتمنی که می خندد کارهای واقعا غیرقابل بخششی انجام داد و تقریبا توانست تمام مالتیورس را با خود به خاک و خون بکشد.

او هرگز نخواسته است و نمیخواهد که شخصیت خود را عوض کند. ویروس جوکر کاملا مردی در لباس بتمن که روزی بروس وین نابود داشت را به اتش کشید و از خاکستر آن شخصیتی شیطانی و ظالم متولد شد. او در وجود خود چیزی جز سوختن همه چیز و همه کس را نمی خواهد و هر گونه تلاشی برای رستگار شدن او بی فایده است.

---

۶. فلش معکوس تنها آزار فلش را می خواهد:

از نگاهی فلش معکوس مرد بسیار ساده ای است او تنها یک آرزو و خواسته از جهان دارد و آن عذاب دیدن بری آلن است. او نمی خواهد بری را بکشد زیرا در این صورت دیگر هدفی برای زندگی ندارد. فلش معکوس از هر تاکتیک و حیله ای از هر تاکتیک شناخته شده ای برای آزار فلش استفاده می کند و از هیچ چیزی در راستای هدف خود یعنی نابودی دشمن خود دریغ نمیکند.

به دلایلی هیچ راهی برای رستگار شدن فلش معکوس وجود ندارد.هدف والای او آنقدر جلوی چشمان او را گرفته و دید او را نسبت به همه چیز کور کرده است که حتی به این پیشنهاد فکر نمی کند.اگر فلشی نباشد فلش معکوس دیگر سرگرمی ای در این دنیا ندارد.

---

۵. وندال ساوج هزاران سال برای تغییر شیوه های خود وقت داشته است:

ضرب المثلی وجود دارد که می گوید شما نمی توانید به یک سگ پیر تاکتیک های نو یاد بدهید.ممکن است این ضرب المثل در موقعیت هایی درست نباشد. اما نه در زمانی که سگ شما بیشتر از صدها هزار سال سن دارد.

وندال ساوج حتی در قبل از شروع تاریخ وجود داشته است و می توانسته از هوش توانایی ها و منابعش در راه راست استفاده کند اما او هرگز تصمیم به این کار نداشته است.تنها چیزی که او را در تمام زندگی طولانی اش هدایت و راهنمایی می کرد طمع بی حد و حصر او بود.و این تنها چیزی است که او از دنیا درک کرده است.

---

۴. دکتر سیوانا از نفرت خود برای باقی ماندن در بین شروران کمک می گیرد.

دکتر سیوانا نمونه ای بسیار خوبی از یک دانشمند دیوانه است. به دلیل دست کم گرفته شدن و تحقیر همیشگی در کودکی توسط اطرافیان سیوانا از هوش بی نظیر خود در راه انتقام از جهانی که هرگز از آن خوبی ندیده کمک می گیرد.او حتی خانواده ی سیوانا را ساخت تا با خانواده ی شزم مبارزه کنند.

نفرت دکتر سیوانا از همه چیز همیشه برای بد نگه داشتن او کافی بوده است. و همواره باعث شده رستگاری از او دور بماند زیرا او همیشه خودش آن را دور می کند. دکتر سیوانا دنیا را یک اشتباه می بیند و خودش را ناجی نجات دنیا می داند و تا ابد از کار هایش دست نخواهد کشید.

---

۳. هدف والای آپساید داون من رفع گشنگی اش است:

آپ ساید داون من یک سایه ی جادویی سیاه است. یک هیولای تاریک که همراه با دیگر اعضای گونه اش تنها برای جذب انرژی باستانی وجود دارند. برای او جهان تنها مکانی است محکوم به نابودی و تنها هدف او نابودی جادو است و هرکسی که از جادو استفاده می کند. بعد از آن چه هدفی دارد؟هدف به تخسیر در آوردن تمام جهان و تبدیل کردن آن به مکانی برای گونه ی خود است. تلاش برای نصیحت این شخصیت به مانند نصیحت یک شیر به خوردن علف و گیاهخوار شدن است.

---

۲. دومزدی تنها دیگی جوشان از خشم است و راهی برای مذاکره با او وجود ندارد:

مرگ سوپرمن نقطه ای نمادین در کامیک بوک های دی سی بود و حتی به جرعت نقطه ای عطف در کل تاریخ کامیک بوک بود. دومزدی نیز شرور پشت این داستان بود او در این داستان مثل هیولایی توصیف شده بود که هرگز متوقف نمی شد مگر حریف خود را نابود می کرد و به هرچیزی که او را نابود می کرد مقاوم می شد و بنابراین این موضوع او را تبدیل به یک ماشین کشتار غیر قابل توقف کرده بود. دومزدی چیزی برای از دست دادن ندارد او یک هیولای بی مغز است. هیچ کس نمی تواند او را نصیحت کند و جوابی از او بگیرد.

---

۱. جوکر به قدری کاری که می کند را دوست دارد که حاضر نیست از آن دست بکشد:

شرور های کمی هستند توانایی مقابله با جوکر را در نمادین بودن داشته باشند جوکر عاشق کارش است و راه دیگری در زندگی برای خود نمی بیند.او حتی مسیر های مختلفی را جلوی خود برای رستگار شدن داشته است اما هرگز این را نمیخواسته است جوکر هر روز که چشم هایش را باز می کند نقشه ی جدید خود برای اشوبی جدید را می چیند چون این کاری است که او از ان لذت می برد نمیخواهد آن را متوقف کند زیرا بدون آن دیگر تفریحی ندارد.او ادامه می دهد و ادامه می دهد و هیچ چیز این را تغییر نخواهد داد.