بختنصر که بود؟

بُختُنَصَّر (بُختُ نَصَّر) ، پادشاه بابل ، ویران کننده بیت المقدس و اسیر سازنده قوم یهود. این نام که در اصل بابلی است و در زبان عبری به صورت نَبوکَد نَصَّر درآمده ، در زبان عربی تغییر یافته و در منابع اسلامی بُخْتُالنَّصر شده است .

از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست ، اما می دانیم که در فاصله سالهای ۶۰۵ـ۵۶۲ ق م ( جودائیکا ، ذیل «نبوکد نَصّر») حکومت می کرده است . پدرش ، نَبوپْلَسَر، پس از آنکه آمئی تیدا دختر هوخشتره پادشاه ماد را به همسریِ بختنصر برگزید، با دولت ماد متحد شد و امپراتوری آشور را شکست داد و بخش غربی امپراتوری آشور، سوریه ، فلسطین و مصر سهم دولت بابل شد. پس از این شکست ، نِخائو پادشاه مصر، که مطیع دولت آشور بود، با یوشیا پادشاه یهود هم پیمان شد و به سرزمینهایی که بابل تصرف کرده بود تاخت و تا کنار فرات پیش رفت . نبوپلسر، بختنصر را مأمور مقابله با او کرد. آن دو در کَرْکَمیش (کتاب ارمیاء نبی ، ۴۶:۲-۳) ـ قسمت علیای رود فرات ـ (دورانت ، ج ۱، ص ۲۶۵) جنگیدند و بختنصر به سوریه و فلسطین دست یافت . وی پس از درگذشت پدر (۶۰۵ ق م ) بر تخت نشست (ادی شیر، ج ۱، ص ۱۳۹-۱۴۱). در آغاز فرمانروایی او، در عیلام و پارسوا شورشهایی درگرفت که با چیرگی سپاهیان ماد بر آن منطقه ، پایان یافت . پس از آن ، بختنصر بیشتر نظر خود را به مناطق غربی امپراتوری بابل معطوف داشت ، زیرا نخائو دوباره بر ضد او قیام کرده و یهویاقیم (یهویاکین ) از فرمانبرداری بختنصر سر باز زده بود. بختنصر برای سرکوب آنان سپاه فرستاد، یهویاقیم نخست فرمان برد، اما دوباره سر به شورش برداشت ، ولی اندکی بعددرگذشت و پسرش یویاحین جانشین او شد. بختنصر در یورش به اورشلیم ، یویاحین را اسیر و به بابل تبعید کرد و صدقیا را به حکومت برگزید (ادی شیر، همانجا). پس از بازگشت سپاه بابل ، یهودیان به رغم مخالفت ارمیا، دیگر بار شورش کردند و با دولت فنیقیه بر ضد بابلیان هم پیمان شدند و ارمیا را به دلیل مخالفت آزار و شکنجه دادند (کتاب ارمیاء نبی ، ۲۳:۱-۴، ۲۴:۱-۲، ۲۵:۸-۹، ۲۷:۸، ۳۲:۲، ۳۷:۲، ۳۸:۶؛ ادی شیر، ج ۱، ص ۱۴۳). این بار بختنصر، بیت المقدس را محاصره کرد و به آتش کشید. مردم بسیاری از بیماری و گرسنگی جان دادند و گروهی نیز به اسارت برده شدند و شهر ویران شد (روتن ، ص ۱۶۶؛ رجوع کنید به حمزه اصفهانی ، ص ۳۶؛ مسکویه ، ج ۱، ص ۷۹). بختنصر پس از این پیروزی ، مصر را نیز ضمیمه متصرفات خود کرد (روتن ، ص ۱۶۶) و آنگاه به بابل بازگشت و با احداث باغهای معلق و آثار دیگر در آبادانی آن کوشید. بختنصر پادشاهی جنگجو، کشورگشا و در عین حال دیندار بود و بابلیان در دوره فرمانروایی او با عصر جدیدی از رفاه آشنا شدند.

تاریخنگاران مسلمان بتفصیل از بختنصر یاد کرده اند. گزارشهای آنان برگرفته از تفاسیر قرآن کریم و نیز روایات عهد عتیق و منابع ایرانی پیش از اسلام است ؛ بختنصر در این منابع چهره ای آمیخته با افسانه پیدا کرده است . با آنکه در قرآن (سوره اسراء) آشکارا از بختنصر ذکری به میان نیامده ، در تفسیرهایی که از این سوره (آیه ۷) درباره بنی اسرائیل آمده است ، یورش بختنصر به بیت المقدس و اسارت قوم بنی اسرائیل به دست او به حاصل نافرمانی و ستمگری آنان بر پیامبرانشان تعبیر شده است (طبری ، ۱۳۶۷ ش ، ج ۴، ص ۸۹۲؛ محلی ، ج ۱، ص ۲۳۱؛ ابوالفتوح رازی ، ج ۷، ص ۱۹۷) و نیز براساس تفسیر سوره بقره (جزء سوم ) و سوره شوری ‘ حمله بختنصر در زمان عُزَیز پیامبر انجام گرفته که ویرانی بیت المقدس را در پی داشته است . یهودیان که از وحشت بختنصر به مصر گریخته بودند، از آنجا به مدینه مهاجرت کردند و گرد آن حصارهای خیبر، فَدَک ، وادی القُری و بنی قُرَیظه را کشیدند که جایگاه این قوم شد (طبری ، ۱۳۶۷ ش ، ج ۱، ص ۱۶۴، ج ۵، ص ۱۶۴۶؛ رجوع کنید به بلعمی ، ص ۷۱). مورخان اسلامی بختنصر را در زمره عجمان (طبری ، ج ۱، ص ۵۴۱؛ رجوع کنید به دینکرت ، فصل اول ، بند پنجم ، کتاب پنجم ، ص ۱۲۱) و با لهراسب یکی شمرده اند ( مینوی خرد ، ص ۴۶۸). در خداینامک ، او را انتقام خداوند از جم ، پادشاه اساطیری که متمرد شده بود، گفته اند (کریستن سن ، ص ۴۰۰). همچنین به قول طبری ، بختنصر همان ضحاک است (همان ، ص ۴۰۱). بختنصر، کارگزار لهراسب و اسپهبد اهواز تا روم در باختر دجله بود (طبری ، ۱۳۸۲-۱۳۸۷، ج ۱، ص ۵۴۱؛ مسکویه ، ج ۱، ص ۷۸) که به دستور او با دمشقیان سازش کرد و یکی از سرداران خود را به بیت المقدس فرستاد و با آنان از در صلح درآمد. اما به سبب کشته شدن پادشاه اسرائیلیان مجدداً به آنان یورش برد و گروه بیشماری را به قتل رسانید (مسکویه ، ج ۱، ص ۷۸-۷۹). بختنصر را مرزبانِ عراق و مغرب نیز گفته اند که به معنی کاردار یک چهارم مملکت ایران ، سردار سپاه و حاکم یک ناحیه است (مسعودی ، ج ۱، ص ۲۲۳؛ ثعالبی ، ص ۲۴۴).

بهمن ] پادشاه پیشدادی [ او را مأمور حمله به بیت المقدس کرد، زیرا مردم آن دیار بر فرستادگان وی تاخته بودند (طبری ، ۱۳۸۲-۱۳۸۷، ج ۱، ص ۵۴۱؛ مسکویه ، ج ۱، ص ۷۹). بختنصر پس از سرکوب اسرائیلیان متنیا (صدقیا) را به پادشاهی بیت المقدس برگمارد و خود به بابل بازگشت . اندکی بعد، متنیا از فرمان بختنصر سرپیچی کرد و او دیگر بار برای جنگ با متنیا به بیت المقدس تاخت (طبری ، ۱۳۸۲-۱۳۸۷، ج ۱، ص ۵۴۲؛ مسکویه ، ج ۱، ص ۸۰). به روایتی دیگر، او برای خونخواهی یحیی و زکریا، علیهماالسلام ، که بنی اسرائیل آنان را کشتند، به همراه سیستانیان ( تاریخ سیستان ، ص ۳۴-۳۵)، به کینخواهی پیامبران یهود به آن سرزمین لشکر کشید (گردیزی ، ص ۴۷۹؛ بیرونی ، ص ۴۱۰؛ حمدالله مستوفی ، ص ۱۷).

دیدگاه ها غیر فعال است.