جن از نظر فلاسفه

اسم و مشتقات جن، ۵۰ بار در قران آمده است. ۲۳ بار کلمه «الجن»، ۷ بار کلمه «جان» و ۶ بار کلمه «الجنه» و ۹ بار کلمه «المجنون» ذکر شده است. و در لفظ نیز جن به معنای موجود پنهانی و نامرئی آمده است. استاد مطهری می گوید: جن به معنای شی نامرئی و پوشیده است که بهمین دلیل از چشم انسان پنهان است. جن در مقابل انس است و واحد آن جنی است. وجه تسمیه آن به این لفظ این است که پنهان است و دیده نمی شود. بعضی گمان کرده اند جن، عبارت از ارواح مجردی است که بین خدا و انسان قرار دارد و دیگران گفته اند: جن عبارت از ارواح نازل تر از فرشتگان است، البته جسم جنیان مانند فرشتگان لطیف و برزخی است.

ابن سینا در رساله حدود آورده است: «جن حیوانی است هوایی، ناطق، دارای جسم و دارای قدرت شکل یابی به اشکال مختلف.» سپس گفته است: «این تعریف شرح الاسم است.» صدرالمتالهین شیرازی معروف به ملاصدرا می نویسد: «جن را وجودی در این جهان حس و وجودی در جهان غیب و تمثیل(عالم مثال) است، اما وجودشان در این جهان همانگونه که بیان شده هیچ جسمی که آن را نوعی از لطافت و اعتدال باشد، نیست، جز آنکه آن را روحی در خور آن و نفسی که از مبدا فعال بر آن اضافه شده است، می باشد و ممکن است که علت ظهور صورت پنهانی در برخی اوقات، آن باشد که آنان بدن های لطیفی دارند و پذیرای جدایی هستند. چون جدا گشت، قوامش نازک و جسمش لطیف گشته و از دیدگان پنهان می گردد، مانند هوا.

علامه مجلسی نیز نوشته است: بین مسلمانان اختلافی در اینباره نیست که شیطان و جن از اجسام لطیف و شفافی هستند که در بعضی جاها دیده می شوند و دارای حرکات سریعی هستند و حتی در مجاری خون آدم نیز می توانند حرکت کنند. علمای اسلام می گویند که عقیده به وجود جن و فرشته از فرایض است و اگر قران، بشر را به این معارف دلالت و راهنمایی نمی کرد، بشر با عقل و خرد خود به این حقیقت نمی رسید. فلاسفه عقیده دراند که بعضی از جن ها خیرخواه و خیر اندیش و بعضی دیگر شرور و آفت هستند و نیز گفته اند: عاقلان سه گروه اند: فرشتگان، جن و انسان. فرشتگان از نور آفریده شده اند، انسان از گل و جن از آتش. صاحب کتاب «انسان الکامل» جن را چهار نوع می داند: عنصری، آتشی، هوایی، خاکی; و نیز گفته است جن بردو گونه است: یکی جن تمام روحانی که از حواس پنهان است و در مقابل انس قرار دارد و بنابراین شامل فرشتگان و شیاطین می شود. دوم جنی که بخشی از آن روحانی است. علت این تقسیم بندی این است که موجودات روحانی سه گروه اند: ۱_ خوبان، یعنی فرشتگان. ۲_ بدان، یعنی شیاطین. ۳_ خوبان و بدان، یعنی جن. لفظ شیاطین در کتاب مقدس به معنای فاعل شر است، یعنی ارواح شریری که در انسان اثر بد می گذارند، یا موجب اضطراب، صرع، دیوانگی و بیماری او می شوند.

جن، ارواح سفلی:

برخی از متکلمان گفته اند: فرشتگان ارواح علوی و جنیان ارواح سفلی هستند. اما همه مفسران و ارباب مذاهب، به دلیل آیات متعدد قرآنی و احادیث معتبر نبوی، وجود جن را ثابت دانسته اند.

زاد و ولد اجنه و تعداد آنها:

در روایات اینگونه آمده است: در برابر تولد هر انسان، دو نفر جن متولد می شوند و برای هر انسانی دو نفر جن گمارده می شود تا او را گمراه کنند. در بخشی از وصیت های حضرت رسول به امیرالمومنین آمده است: یا علی در شب اول، وسط و آخر ماه آمیزش مکن. همانا جنیان در این سه شب به نزد زنان خویش برای مقاربت می روند، آیا نمی بینی که مبتلایان به مرض صرع و جنون در این سه شب به امراض گرفتار شده اند.

برتری انسان به جن:

قرآن کریم قدرت بشر را بالاتر از قدرت جنیان می داند و در آیه «و کرمنا بنی آدم و فضلنا علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» تصریح بر این دارد که بنی آدم از سایر انواع موجودات برترند. اجنه در فضیلت و کمال واقعی، از انسان پایین ترند. یعنی دون انسان هستند و چیزهایی که از انسان بیشتر دارند کمال شمرده نمی شود. آنها در مراحل ایمانی و معنوی از انسان ها پایین تر بوده و مراتبی را که مخصوص افراد بشر است، طی نمی کنند. مثلا به سالت نمی رسند. تمامی پیامبران الهی از انسان برگزیده شده اند و جنیان به پیامبر اسلام که از نوع بشر است، ایمان آوردند و از او تبعیت کردند. همچنین واجب شدن سجده در برابر آدم بر شیطان که بنابر تصریح قرآن ان روز شیطان از بزرگان طایفه جن بود، دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جن می باشد.

دیدگاه ها غیر فعال است.