تمدن های باستانی و میراث ما

برای ما آسان است که با ناراحتی ها و رنجهای خودمان انس بگیریم و عادت کنیم. این کار برای هر کس مفید است و ممکن است نرمش و آرامشی هم به شخص ببخشد. اما فکر رنجهای دیگران که برای ما عزیز هستند خیلی آسان و راحت بخش نیست مخصوصا وقتی که هیچ کاری هم نتوانیم برای آنها انجام دهیم. می خواهیم شما را به گذشته برگردانیم. بیایید فعلا زمان حال را فراموش کنیم و به دو سه هزار سال قبل برگردیم.

بر می گردیم به مصر باستان، به بین النهرین، به چین و هند و ایران. همچنین یونان که تمدن را دیرتر از بقیه شروع کرد. این تمدن های باستانی چه شدند؟

تمدن «کنوسوس» که در جزیره کرت بود دیگر وجود ندارد.  در حدود سه هزار سال است که آن تمدن نابود شده است. مردمانی که یونان را پایه گذاری کردند، آن تمدن را نابود کردند.

تمدن باستانی مصر هم بعد از یک دوران عظمت که چند هزار سال طول کشید محو شد و جز خرابه های اهرام بزرگ و چند معبد و مومیایی و مجسمه ابوالهول، هیچ اثری از خود بر جای نگذاشت. البته کشور مصر هنوز وجود دارد و رود نیل هم مثل زمان های سابق از آن می گذرد و کشوری مستقل در آنجا وجود دارد. اما دیگر ارتباطی میان مردمان جدید و تمدن باستانی مصر وجود ندارد.

در عراق و ایران هم امپراطوریها و سلطنت های پهناور و متعدد بوجود آمد  و توسعه یافتند و بعد هر یک به دنبال دیگری به آغوش فراموشی رفته اند. برای اینکه از قدیمی‌ترین آنها یاد کرده باشیم باید از امپراطوری های بابل و آشور و کلده نام برد. کتاب تورات از سرگذشت این مردم پر است.

بعد ها در این دو سرزمین های تاریخی امپراطوری های دیگری توسعه یافت و بعد رو به انحطاط رفتند. در اینجا بود که بغداد، شهر سحر آمیز و افسانه ای داستان های هزار و یک شب به وجود آمد. در عراق نیز تمدن های قدیمی مانند تمدن قدیمی مصر به کلی از میان رفت.

یونان در دوران های باستانی تمدن بزرگی داشت و حتی امروزه مطالعه آثار افتخارآمیز آن تمدن کهنسال همه کس را به حیرت و تحسین وا می دارد. ما در برابر زیبایی مجسمه های مرمری یونان قدیم با احترام و تحسین به تماشا می ایستیم و آثار ادبیاتی آنها را که تا به امروز مانده و مهمترین آنها ایلیاد و اودیسه هومر می باشند، با علاقه می خوانیم.

گفته شده است که اروپای جدید از بعضی جهات فرزند یونان قدیم است. این حرف تا اندازه ای هم صحیح است زیرا اروپا تحت تاثیر شدید افکار یونان و روشهای یونان قدیم قرار گرفته است. اما آن تمدن بزرگ و پرافتخار یونان باستان اکنون کجاست و چه شده است؟ از قرنها پیش آن تمدن پرشکوه از میان رفته است و یونان امروز جز کشور کوچک و حقیری در گوشه جنوب شرقی اروپا چیزی نیست.

مصر، کنوسوس، عراق و یونان قدیم همه بر باد رفته اند. شهر های رویایی آنها مثل بابل و نینوا نیز دیگر وجود ندارد. اکنون ببینیم بر سر دو تمدن بزرگ و کهنسال دیگر که همردیف این تمدن ها بوده اند یعنی چین و هند  چه آمده است.

در این دو کشور هم مانند جاهای دیگر امپراطوری هایی به دنبال یکدیگر آمده‌اند و نابود شدند. در این دو کشور نیز هجومها، ویرانیها، غارتها و چپاولهای فراوان روی داده است. سلسله های متعدد هر کدام چند صد سالی حکومت کرده اند و بعد دیگران به جای آنها آمده اند. تمام این حوادث در هند و چین هم مثل جاهای دیگر روی داده است. اما در هیچ جای دیگر جز این دو کشور تمدن های باستانی ادامه و دوام واقعی نداشته است.

با وجود تمام تغییرات و تحولات، تمام جنگها و هجومها، رشته تمدن های قدیمی در این دو کشور ادامه یافته است. زبان، لباس، و حتی طرز ساختمان سازی این دو کشور نسبت به هزاران سال قبل هیچ تغییر و تحولی نداشته. امروزه همان تمدن های قدیمی این دو کشور اساس زندگی این مردم می باشند.

امروزه در دنیا شرایط و اوضاع تازه ای بوجود آمده است. پیدا شدن علوم جدید، پیشرفت تکنولوژی، شهر سازی مدرن و… چهره جهان را تغییر داده است. ممکن است و حتی مسلم است که این چیزها همانطور که تاکنون در ایران تغییرات زیادی به وجود آورده، در آینده نیز چهره سرزمینمان را دگرگون می سازد.

ما از یک جهت در ایران وارثان این هزاران سال تمدن هستیم. ما در یک خط مستقیم دنبال آن مردمانی هستیم که از معابر کوهستان های شمال کشور وارد فلات مرکزی کشور شدند که بعد ها مادیان، پارسیان و پارتیان را تشکیل دادند.

آیا می توانید آنها را به نظر بیاورید که از معابر دشوار کوهستانی گذشته اند و به سوی فلات زاگرس سرازیر شده اند؟ آنها دلیر و لبریز از روح مقابله با ماجرا و بدون هیچگونه ترسی از عواقب آنچه فرا خواهد رسید به پیش می رفتند. آنها به مرگ اهمیتی نمی دادند و آن را باگشاده رویی و تبسم استقبال می کردند.

به آنها بیندیش! به آن اجداد سابق و گذشته خودمان که دائما به پیش می رفتند و ناگهان به سواحل بیکران دریای پارس رسیدند که غروب آن شکوه و عظمتی دارد که چشم هر بیننده ای را مجذوب و مبحوت خود می کند. آیا این منظره آنها را به وجد نیاورده است؟ و آیا جای تعجب است که آنها در برابرش سر به تعظیم فرود آورند و با زبان غنی و موزون خودشان، زیبایی و عظمت آن را بستایند؟

به راستی که بسیار عالی و لذت بخش است که فکر کنیم ما وارثان تمام این قرون هستیم اما نباید از این جهت خیلی از خودمان راضی باشیم. زیرا اگر ما وارثان آن قرون هستیم، هم خوبیها و هم بدیهای آن دوران ها را به ارث برده ایم و در میراث کنونی ما چیزهای بد و نامناسب هم بسیار است که ما را در دنیا عقب مانده نگه داشته است و کشور نجیی ما را دستخوش یک فقر نسبتا بزرگ ساخته و بصورت بازیچه ای در دست دیگران درآورده است.

اما آیا ما تصمیم نگرفته ایم که این وضع نامناسب و ناگوار نباید بیش از این ادامه پیدا کند؟

دیدگاه ها غیر فعال است.