دولت شهرهای یونان

در زندگی یونان باستان یک موضوع بسیار جالب توجه است. ظاهرا یونانیها سلطنت بزرگ و امپراطوری های وسیع را دوست نداشتند، بلکه آنها دولت های کوچکی را که امروز «دولت شهر» نامیده می شود دوست داشتند که در آنها هر شهر برای خودش یک حکومت مستقل داشت. در یونان قدیم حکومت های جمهوری کوچکی وجود داشت که شهر در مرکز آن بود و تعدادی روستاها و مزرعه ها که غذا و خوراک مردم شهر از آنها به دست می آمد جزء قلمرو آن به شمار می رفت. بیش از صد دولت شهر در یونان باستان وجود داشت که نام بعضی از آنها در ذیل آمده است:

  • آتن
  • آرتا (یونان)
  • آرتمیزیوم
  • آرگوس (یونان)
  • آنتالیا
  • آنتیب
  • آنکونا
  • آولا
  • آیتوس
  • اسپارت
  • اسکندریه
  • اسکوپیه
  • افسوس (شهر)
  • المپیا
  • انطاکیه
  • اوترانتو
  • ایسماروس
  • بالچیک
  • بودروم
  • بورسا
  • پاتراس
  • پروزا
  • پلاته
  • پوروس
  • پولا
  • پولیس (یونان)
  • پوموریه
  • پیرئاس
  • تبای
  • تراپانی
  • تیرینس
  • چرنودا
  • دراج (آلبانی)
  • دلفی (شهر)
  • دلوس
  • رودس (شهر)
  • سارانده
  • سالامیس
  • سالونا
  • ستاری گراد
  • سلوکیه
  • فئودوسیا
  • فرای (یونان)
  • کرپانتره
  • کروتون
  • کنیدوس
  • لاپیتوس
  • لامپساکوس
  • لامیا
  • لژه
  • لیکاتا
  • ماراتن (یونان)
  • ماگنزی در سیپیلوم
  • مرسین
  • مگارا (شهر)
  • منگلیا
  • موتیلنه
  • موکنای
  • مونمواسیا
  • ناپل
  • نگوتینو
  • نیش (شهر)
  • نیکوپولیس
  • وارنا
  • ولوره (آلبانی)
  • ویس، کرواسی
  • هالیکارناس
  • هیراپولیس (شهر باستانی)

همه می دانیم که در یک جمهوری پادشاه وجود ندارد. این دولت شهرهای یونان هم پادشاه نداشتند اما به وسیله اهالی ثروتمند شهر اداره می شدند. در آن دولت ها اشخاص عادی و متوسط دخالت بسیار کمی داشتند یا هیچ دخالتی نداشتند. همچنین تعداد زیادی غلامان بودند که به هیچ‌وجه حق شرکت در دولت را نداشتند. برای زنان نیز حقی وجود نداشت. بدین قرار فقط یک قسمت از اهالی این دولت شهر ها، صاحب حق شمرده می شدند و می‌توانستند درباره مسائل عمومی رای بدهند و اظهار نظر کنند. البته مشکل نبود که عده معدودی رای بدهند زیرا چون تعدادشان زیاد نبود می‌توانستند در یکجا دور هم جمع شوند و درباره مسائل مختلف اظهار نظر کنند. این چنین کاری فقط از آن جهت مقدور و ممکن بود که دولتهای شهری بسیار کوچک بودند و سرزمین وسیع و پهناور یک کشور، تحت اداره یک حکومت و دولت واحد نبود. اکنون مجسم کنید که تمام رای‌دهندگان ایران یا یک استان بزرگش مانند اصفهان یا شیراز بخواهند با هم در یکجا جمع شوند.

مسلما این کار به هیچ‌وجه ممکن نیست زیرا تعدادشان خیلی زیاد است. همین مشکل بعدها در کشور های دیگر پیدا شد و آنها راه‌حلی پیدا کردند که «دولت نمایندگان» نامیده می شد. یعنی اینکه بجای آنکه تمام رأی‌دهندگان یک کشور در یکجا جمع شوند و باهم ملاقات کنند، نمایندگانی بین خودشان انتخاب کنند و آن نمایندگان تصمیم بگیرند و قوانین وضع کنند. چنین فرض می شود که رای دهنده عادی از این راه در کارهای کشورش دخالت می کند و به طور غیر مستقیم به کارهای حکومت کشورش کمک می کند.

اما در یونان به هیچ‌وجه چنین وضعی وجود نداشت. یونان به وسیله تشکیل دادن دولت شهرها از مواجه شدن با چنین مسئله دشواری اجتناب می کرد. یونانیها در سرزمین های پهناور خارج از شهرهای اصلی خودشان در سراسر یونان و جنوب ایتالیا و سیسیل و سواحل دیگر دریای مدیترانه پراکنده گشتند ولی هرگز سعی نکردند که برای تمام این سرزمینهای که زیر نظارت ایشان قرار می گرفت یک امپراطوری وسیع یا یک دولت واحد به‌وجود آورند. آنها به هرجا که می رفتند، دولت شهری جداگانه و کوچک برای خودشان تشکیل می دادند.

در ایران نیز در آن زمانهای باستانی، جمهوری های کوچک و سلطنت های کوچکی وجود داشت که تا اندازه ای به دولت‌ های شهری یونان شبیه بود. اما ظاهرا این دولت های کوچک در ایران مدت زیادی ادامه نیافتند و جز سلطنت های بزرگتر شدند. شاید آریایی‌ های قدیمی در ابتدا به هرجا که می رفتند برای خود دولت شهرهای کوچک تشکیل می دادند اما اوضاع و احوال مختلف جغرافیایی در نواحی مختلف و تماس با تمدنهای قدیمی‌تر سبب شد که در بسیاری از کشورها که مورد سکونت آریایی ها قرار گرفت، این فکر تغییر پذیرد. مخصوصا می‌بینیم که در ایران دولتهای بزرگ و امپراطوریهای وسیع بوجود آمده و رشد پیدا کردند.

اما در یونان دولت های شهری مدت زیادی طول کشیدند و دوام یافتند تا اینکه یکی از یونانیانی که در تاریخ بسیار مشهور است بطوری که میدانیم کوشید تمام دنیا را مسخر سازد. این یونانی اسکندر کبیر بود. بدینقرار یونانیها نایل نبودند که دولت های کوچک خودشان را به یکدیگر متصل و ملحق سازند و کشورشان را بصورت یک دولت جمهوری یا پادشاهی بزرگ درآورند. آنها نه فقط حکومت های کوچک خودشان را از هم جدا نگه می داشتند بلکه تقریبا همیشه با یکدیگر می جنگیدند. در میان آنها همیشه رقابت های شدیدی وجود داشت که اغلب به جنگ می کشید.

با این وجود رشته های مشترک فراوانی هم وجود داشت که این دولت های شهری را باهم مربوط می ساخت. آنها زبان مشترک، فرهنگ مشترک و مذهب واحدی داشتند. مذهب آنها یکی از مذاهبی بود که در آن خدایان متعدد وجود داشت. داستان های مذهبی (میتولوژی) و اساطیر ایشان بسیار غنی و زیبا بوده و به اساطیر مذهبی و باستانی هندویی شباهت دارد. آنها زیبایی را ستایش می کردند، حتی اکنون مقداری از مجسمه های مرمری و سنگی آن زمانها باقیست که بسیار حیرت انگیز و فوق العاده زیبا هستند.

آنها اعتقاد داشتند که باید بدنهای نیرومند و زیبا داشته باشند و به این منظور بازیها و مسابقه های دامنه داری ترتیب می دادند. این مسابقه‌ها هر چندگاه یکبار در میدان های وسیع شهر «المپ» در یونان تشکیل می شد و مردمی از سراسر یونان برای تماشای آنها به آنجا می رفتند و گردهم می آمدند. لابد درباره مسابقه های المپیک که حتی حالا هم انجام می شود چیزی شنیده اید، این اسم از همان مسابقه ها و بازیهایی که در یونان باستان در المپیا انجام می گرفت اقتباس شده و اکنون برای مسابقه های قهرمانی میان کشورهای مختلف بکار می‌رود.

بدینقرار و به طوری که گفتیم دولت شهرهای یونان جدا از یکدیگر زندگی می کردند و در موقع مسابقه و بازیها و یا در زمان جنگ ها که زیاد اتفاق می افتاد با هم تماس حاصل می کردند. با این وجود وقتی یک خطر بزرگ از خارج آنها را تهدید می کرد همه با هم متحد می شدند تا در برابر آن مقاومت کنند. یکی از این خطر های بزرگ، هجوم ایرانیها به یونان بود.

دیدگاه ها غیر فعال است.