عرب می گوید حق با عرب مسلمان است

در تاریخ فراوان دیده ایم که مسلمین بخصوص از نوع عربشان، به صرف «عرب مسلمان» بودن، بر مسلمانان غیر عرب بخصوص مسلمانان ایرانی فخر بی جا می فروختند و کرامت ویژه ای که فقط خیالی بود، برای خود قائل بودند. برای آنان «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» مفهوم درستی نداشت، بلکه معتقد بودند (ان اکرم الناس اعراباً) به همین خاطر است که خداوند در آیه بعد آنان را نکوهش می کند و می فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا» اعراب گفتند ما ایمان آوردیم. ای پیامبر بگو ایمان نیاورده اید ولی بگویید تسلیم شده ایم. و در ادامه نیز می فرماید: «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِکُمْ» و هنوز ایمان به قلب شما داخل نشده است. باز در ادامه برای این که به آنان بفهماند چه هنگام ایمان داخل قلبشان می شود، می فرماید: «وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ…» اگر از خدا و رسول او اطاعت کامل کردید، آنگاه معلوم می شود که ایمان به دل های شما وارد شده است. این آیه بیان حال قریشی است که پس از فتح مکه، همگی تسلیم شدند و به زبان اسلام آوردند. همچنین بیان حال اکثریت اعرابی است که پس از فوت رسول خدا صلی الله علیه و آله، نه از حکم خدا اطاعت کردند و نه از دستور رسول او و شد آنچه که نباید می شد.

حکایتی که شرح آن گذشت می فهماند که عادت عهد شکنی گرچه ممکن است از سوی خدا بخشیده شود، ولی اگر با آن مبارزه جدی نشود، در ضمیر شخص ثبت می شود و رسوب می کند.

شیعه ای که در دعای عهد با امام زمان خویش عهد می بندد و بیعت می کند، باید بداند که تعهد، مسئولیت می آورد. «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا» (سوره اسراء آیه ۳۴) جوان شیعه ای که خود را به امام فروخته است، یا بهتر بگوییم «اطاعت» خود را به امام می فروشد و در قبال بهای آن هدایت دریافت می کند، داد و ستد عادلانه ای کرده است. اطاعت می دهد، هدایت می گیرد. پس چگونه چنین کسی می تواند از غیر امام هم اطاعت کند؟ شیطان، مستکبرین، زورگوها، دنیا طلب ها، و از همه مهم تر نفس اماره، همه می خواهند او را به اطاعت از خود وادارند، اما کسی که اطاعت خود را فقط با امام معامله کرده باشد، چگونه می تواند از آنان هم اطاعت داشته باشد؟ هشدار که اگر عهد شکنی ها عادت شود، به هنگام ظهور نیز مکرر در مکرر این پیمان شکنی ها تکرار خواهد شد. پس اینکه شیعه به تداوم خواندن دعای عهد دعوت شده تا مرتب تجدید بیعت کند، برای مبارزه با روحیه عهد شکنی و ثبت و حک کردن خصلت تعهد در برابر امام، در ضمیرش است. «اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا» طرف اول این عهد خداوند است که جمله خطاب به او است و با «اللهم» آغاز می شود. کسی هم که با او بیعت می شود، امام زمان علیه السلام است: خدایا من در صبح امروزم و در تمام روزهای عمرم عهد و پیمان خود را با او تجدید می کنم و همیشه (این عهد و بیعت) بر گردنم خواهد بود به گونه ای که نه تغییری در آن ها حاصل شود و آن را زایل گردانم.

دیدگاه ها غیر فعال است.