ویژگی ها و چالش های تحلیل گر سیاسی

از آنجا که بررسی مسایل سیاسی روز بدون پشتوانه مکانیسم تحلیلی و «متدولوژی تحلیل سیاسی» ناکارا می باشد و همواره در عرصه تصمیم گیری و تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی، به رفتارهای سیاسی خاصی اقدام می نماییم، ضروری است با تشخیص درست و به موقع، مواضع سیاسی صحیحی را در عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه آغاز کنیم. این امر میسر نمی شود مگر با بهره گیری از «دانش و مهارت روش تحلیل سیاسی».

از این منظر تحلیل گر سیاسی باید دارای ویژگی هایی باشد. همچنین چالش های زیادی را باید روبروی خود ببیند و درصدد حل آن مشکلات برآید. مجموعه شرایط روحی، اخلاقی، فکری، علمی و اعتقادی که در فرد تحلیل گر سیاسی باید وجود داشته باشد، عبارتند از:

استعداد:

در تحلیل سیاسی، انگیزه، علاقه، هوش و عقل از مهمات محسوب می شود. در سیاست شوق، علاقه به تحلیل، اکتسابی نیست بلکه ابتدا باید این خصوصیت در ضمیر افراد وجود داشته باشد. یکی از موارد قدرت تحلیل سیاسی این است که دانستنی ها با سرعت از ذهن به عقل منتقل شوند. این سرعت هوش از مهمترین عوامل تحلیل و تصمیم گیری سریع خواهد بود.

قدرت استدلال:

یکی دیگر از ویژگی های تحلیل گر سیاسی این است که وی همواره در طلب دلیل است که این طلب ممکن است از ذهن خود یا از طرف مقابل مطالبه شود. گام برداشتن در جرگه مسائل سیاسی منهای توانایی ارائه دلیل، امر ابتری است.

شناخت رابطه و دلالت:

تحلیل گر هنگام مواجه با هر رخدادی در خارج از ذهن بصورت طبیعی اندوخته های ذهنی را مرور می کند. تعدادی از موارد ذهنی با تحول خارجی نوعی انطباق خواهند داشت که مطابقت بین این رخداد یا تحول و امور ذهنی در واقع همان رابطه و یا نقاط اتصال است، هم گونی و هم رنگی بین این دو نیز از شرایط رابطه است.

واقع بینی و ژرف نگری:

تحلیلگر موفق کسی است که بر اساس حقایق و واقعیت اقدام به تحلیل نماید. به جز واقع گرایی، تحلیل گر باید به منظور یافتن نقاط حساس در حوادث و اتفاقات، نهایت دقت و جدیت را در یافتن مغز موضوع داشته باشد، باید رخداد ها را کالبد شکافی نموده و رگه های صحیح را از درون پدیده موشکافی نماید.

قاطعیت و قدرت پیش بینی:

ویژگی دیگر تحلیل گر سیاسی، قدرت پیش بینی آینده یک حادثه هم چنین چگونگی این پیش بینی می باشد. اساساً پیش بینی و تحلیل، احتمالی است و یکی از تفاوتهای پیش بینی با پیش گویی نیز همین است. دیگر این که پیش گویی، قطعی منحصر به پیامبران می باشد.

توانایی دوست و دشمن شناسی:

تحلیل گر سیاسی در سوژه تحلیلی خود باید تمام عوامل و جوانب حمایتی را مورد توجه و ارزیابی قرار دهد. هم چنین در شناسایی دشمن، عوام زیر را مورد ارزیابی قرار دهد:

۱_هدف و انگیزه دشمن؛ ۲_بررسی استعداد اطلاعاتی دشمن؛ ۳_بررسی واقعیت های اجتماعی استراتژیکی دشمن؛ ۴_بررسی توانایی های نظامی دشمن؛ ۵_بررسی شرایط بین المللی دشمن؛ ۶_بررسی شرایط اقتصادی دشمن؛ ۷_بررسی نقاط ضعف دشمن.

پایداری در دستاوردها:

شخصیت سیاسی با دقیق ترین اطلاعات و رعایت احتیاط و توجه به جمیع جوانب، پیرامون موضوعی اقدام به ارائه تحلیل می نماید، در این صورت تحلیل گر نباید با اندک نسیمی موضوع راسخ قبلی خود را رها کرده و دائم از این شاخه به شاخه دیگر نقل موضوع یا وضعیت نماید.

قدرت جمع بندی:

یکی از مهم ترین خصوصیت تحلیلگر سیاسی این است که مجموعه یافته ها و نتایج را در شکل خاص به مفهوم یا عبارت واحد و نهایی تنظیم کند. پس از آن فرضیه ها و اطلاعات محتوایی را تحریر و تنظیم می نماید و در پایان نیز به نتیجه گیری و جمع بندی می پردازد.

متدلوژی:

ویژگی دیگر تحلیلگر، روش و شیوه تحلیل یا متد است. در تحلیل سیاسی آنچه مورد توجه است اینکه چه مقدمات، مواد اصولی و طریقه ای باید مورد استفاده قرار گیرد. تمامی ابعاد و اشکال سیاست و تحلیل سیاسی براساس نوعی روش تحلیل یا متدلوژی ترسیم می شود.

آشنایی با مبانی علم سیاست:

سیاست را چه به مفهوم هدایت و اصلاح و چه به مفهوم قدرت و کسب امتیازات و چه نظم و نسق بخشیدن به روابط اجتماعی، همواره فعالیتهای انسان را تحت تاثیر خود قرار می دهد، از این رو شناخت علم سیاست و مبانی آن ضروری است. در علم سیاست به طور کلی سه موضوع اساسی دولت، قدرت و قدرت سیاسی را به عنوان موضوعات آن دانسته اند. اما در تجزیه و تحلیل های نوین این رشته موضوعاتی چون رفتار سیاسی، نهادهای سیاسی و پدیده های سیاسی را بر شمرده اند.

اطلاعات و ارتباطات اجتماعی:

داشتن اطلاعات و آگاهی عمومی و نیز توانایی شناخت اصول و روابط اجتماعی از دیگر خصوصیات تحلیل گر سیاسی است. یکی از ارکان اساسی در تحلیل، مجموعه ای غنی از آگاهی ها در ذهن یا محفوظات است، چرا که تحلیل بر اساس دانسته ها صورت می گیرد.

آشنایی با ابزار تحلیل:

اهم موارد و محور هایی که تحلیل گر سیاسی باید با آنها آشنایی داشته باشد، عبارتند از:

تنظیم استراتژی ساختار تحلیل؛

آشنایی با علوم مربوطه (جامعه شناسی، تاریخ و…)؛

آشنایی با سیاستمداران و رهبران سیاسی؛

آشنایی با فنون گوناگون تحلیل؛

آشنایی با روش های حکومت داری؛

آشنایی با مدارک و اسناد سیاسی؛

آشنایی با رسانه های خبری؛

آشنایی با انواع شگرد های تبلیغاتی؛

آشنایی دسترسی به مواد خام؛

آشنایی با فرهنگ جامعه و افکار عمومی؛

دسترسی به منابع (آرشیو) و متون علمی؛

شناخت انواع توطئه های سیاسی؛

شناخت اداره امور بین الملل؛

تراژدی و بحران شناسی؛

دشمن شناسی؛

شناخت تاکتیک های سیاستمداران؛

آشنایی با حقوق و معاهدات بین الملل و…

آشنایی با احزاب و گروه های سیاسی:

تحلیل گر سیاسی باید اهداف، مرام و انگیزه های تاریخچه تشکیل، منشور سیاسی، رهبران، افکار عمومی هواداران، وابستگی ها، عملکرد، نفوذ، مشکلات و … احزاب و گروه های اطراف خود یا حزب مرتبط با تحلیل خود را به خوبی مورد بررسی و شناسایی قرار دهد.

روانشناسی و انسان شناسی:

در تحلیل سیاسی، شناخت خصوصیات افراد و رهبران در موضع سازی، نقش آفرینی و تحلیل مواضع بسیار موثر است. تحلیل گر سیاسی باید به منظور تنظیم یا تغییر شخصیت سیاسی مورد نظر و یا امور اجرایی مربوط به او از خصوصیات روحی و روانی آن شخصیت نیز آگاهی داشته باشد. یک تحلیلگر می تواند از خصوصیاتی مثل سریع راه رفتن، یا سنگین گام برداشتن، یا جویدن لب ها توسط یک رهبر سیاسی به تصمیم های وی پی ببرد. امیال روحی برخی رهبران سیاسی مانند تملق، چاپلوسی، قدرت طلبی و… می تواند عامل شناخت رفتار سیاسی آنان باشد.

شناخت رهبران سیاسی:

ضرورت دارد تا تحلیل گر سیاسی در هنگام تنظیم سوژه و یا اتخاذ موضع سیاسی نسبت به خصوصیات و ویژگی های سیاسی رجال یا رهبران آن سوژه آشنایی کامل داشته باشد.

آشنایی با فرهنگ الفاظ و اصطلاحات سیاسی:

دنیای سیاست، دنیای واژه ها و اصطلاحات سیاسی است. از ابتدایی ترین دانش های مورد نیاز تحلیل گر، آشنایی با واژه ها و توانمند بودن در کاربرد هر واژه در جای خود می باشد. تعبیری مثل پاشنه آشیل به عنوان یک واژه سیاسی حکایت از بار مفهومی خاص دارد که تحلیل گر سیاسی ضمن آشنایی با معنای آن باید آن را در جای خاص خود به کار ببرد.


چالش ها و آفات پیش روی تحلیل گر سیاسی:

برای اینکه در تحلیل سیاسی دچار کجروی و گمراهی نشده و به صحیح ترین تحلیل ها دست بیابیم لازم است از چالش ها و آفات ذیل پرهیز نماییم:

ذهنگرایی:

در مسائل سیاسی نباید بی توجه به محیط و شرایط خارجی و صرفاً با ذهنیت و فکر بسته مورد تحلیل قرار داد و تحلیل گر نباید کاملاً متکی به ذهن خود و بی توجه به دیگران، جامعه، محیط و وقایع عمل کند.

مطلق نگری و کل گویی:

یک تحلیل گر نبایستی بیگانه از جزئیات مساله و بدون انعطاف در جهت رد یا قبول مطلق یک موضوع حرکت کند.

سطحی نگری:

مسائل و قضایا نبایستی بی توجه به ریشه ها، علتها و عناصر مخفی موثر در آنها فقط بر اساس ظواهر و به شکل سطحی مورد تحلیل قرار گیرد.

یک سونگری:

اگر مساله ای دارای ابعاد و زوایای مختلفی بوده نبایستی فقط به یک بعد از آن توجه نمود و مابقی رها شود.

توهین و افترا به دیگران:

تحلیلگر سیاسی در قضاوت،داوری و موضع گیری نسبت به دیگران نباید از جاده انصاف و مروت خارج شود و با توهین و افترا نسبت به دیگران، شخصیت افراد را تخریب و لکه دار نماید تا خود را صاحب نظر و موجه جلوه دهد.

جدال و مجادله با شنوندگان:

تحلیل گر سیاسی اگر به اصطلاح دیگران جر و بحث بی جا و غیرضروری و زیاده از حد بکند در نظر دیگران تحقیر می شود و جلسه بحث او با هرج و مرج و بی نظمی مواجه می شود و کنترل جلسه را از دست می دهد. لذا تحلیل گر سیاسی باید با متانت و تسلط بر خود و جلسه، بحث را ادامه دهد و از مجادله بیجا بپرهیزد.

کتمان حقایق:

تحلیل گر باید آنجه را که واقعیت تشخیص می دهد بیان نماید و اگر دیگران مطالب درستی مطرح کردند بپذیرد ولو خلاف حرف خودش باشد. کتمان حقایق موجب بیزاری و تنفر شنوندگان می شود اما اگر جایی مصلحت اسلام، انقلاب و نظام اسلامی اجازه نمی دهد نباید اسراری را فاش کرد. باید به طرز زیرکانه ای از آن گذشت.

خود را عقل کل دانستن:

عبارت نمی دانم، احتمال می دهم و امثالهم از نظر روایات ما و سیره علمی علمای اسلامی امری پسندیده و لازم است اما اگر تحلیل گر سیاسی خود را متخصص در تمام زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بین المللی و… معرفی کند و خود را عقل کل بداند ممکن است شخصیت و در انظار عمومی خدشه دار شود. بنابراین در شرایطی که با سوال و پدیده مجهولی روبرو شدید، بهتر آن است که یا ابراز نظر ننمایید و یا آن را با مطالعه دقیق تر به آینده موکول کنید.

دیدگاه ها غیر فعال است.