۱۰ اشتباه بزرگ کریتوس در سری بازی خدای جنگ

کریتوس و خدای جنگ، نام هایی که به جرأت می توان گفت در دنیا کمتر کسی این دو اسم را نشنیده باشد و سرآغاز آن هم بازی خدای جنگ در سال ۲۰۰۵ بود. این بازی بی شک و بدون اغراق یکی از ده بازی برتر دنیاست. تا به امروز از شخصیت دوست داشتنی کریتوس و بازی خدای جنگ بازی هایی تحت عنوان:

  • خدای جنگ ۱
  • خدای جنگ ۲
  • خدای جنگ: خیانت
  • خدای جنگ: زنجیر های المپ
  • خدای جنگ: معراج
  • خدای جنگ ۳
  • خدای جنگ ۴

ساخته شده است. کمتر کسی است که از کریتوس بدش بیاید، حتی با آن کشتار های بی رحمانه. ما نمی خواهیم داستان زندگی کریتوس را برای شما بازگو کنیم زیرا می دانیم همه شما که در حال خواندن این مطلب هستید کریتوس کبیر را می شناسید. اما آیا کریتوس بدون اشتباه بود؟ و یا خطایی نکرد که بعدا پشیمان شود؟ چرا، این خدای خشمگین اشتباهات بسیاری مرتکب شد. حال ندانسته یا از سر ناچاری. اما اگر این اشتباهات را مرتکب نمی شد، زندگی کریتوس و دنیای سری بازی های خدای جنگ بطور کامل تغییر می کرد. با ما همراه باشید تا ۱۰ تا از اشتباهات بزرگ کریتوس را بدانید. این مطلب جمع آوری شده از بلاگ مجله پس پرو می باشد و مجله ایرونی سنتر این مطالب را رد یا تایید نمی کند.


نجات جان فریا (Freya):

به طرز خنده داری، یک بار هم که کریتوس تصمیم می‌گیرد به جای کشتن کسی، جانش را نجات دهد، باعث به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای خودش می‌شود. در این مورد، هنگامی که بالدر (Baldur) در حال خفه کردن مادرش، فریا، بود، کریتوس می‌توانست به راحتی صحنه نبرد را ترک کند اما به جای آن، تصمیم گرفت بالدر را بکشد.

دلیل کریتوس برای این تصمیم، اعتقاد او مبنی بر کافی بودن قتل والدین توسط فرزندان بود و همچنین چون فریا در موارد زیادی به او کمک کرده بود. اما از سمت دیگر، فریا به طرز غیرمنطقی‌ای از مرگ فرزندش عصبانی بود و قسم خورد که کریتوس سزای این کار را پس دهد و ممکن است روزی قسمش را عملی کند. همه این مشکلات می‌توانست به راحتی حل شود. فقط کافی بود کریتوس اجازه می‌داد فریا بمیرد.


قربانی کردن سرباز بی‌گناه:

کریتوس در طول زندگیش جنایت‌های بیشماری انجام داده اما ما همچنان اعتقاد داشتیم که این قتل چیزی‌است که باعث شد او مرز بی‌رحمی را رد کند. در این صحنه، کریتوس بین ادامه ندادن و قربانی کردن یک فرد بی‌گناه برای ادامه مسیر حق انتخاب داشت.

به جای آن که به دنبال راه حلی جایگزین باشد (که مطمئنیم می‌توانست پیدا کند) کریتوس بدون هیچ گونه حس پشیمانی، قفس حاوی زندانی را به سمت سرنوشت شومش هل داد. بعد از آن کریتوس سرباز، و به همراه او آخرین ذرات انسانیتش را، در آتش سوزاند. دهه‌ها بعد کریتوس اقرار می‌کند که او به علت کشتن افرادی که حقشان مرگ نبود گناهکار است.


اعلام وفاداری به آرس (خدای جنگ سابق):

کریتوس همواره غرق در تلاش برای آن بود که مردم «جلال و شکوه اسپارتا» را شاهد باشند اما حقیقت آن بود که کریتوس بیش از حد تشنه قدرت گشته بود. اسپارتی‌ها به انتخاب مرگ با افتخار مشهور هستند اما کریتوس به راحتی تعلق خاطر خود را به آرس اعلام کند تا از مرگش توسط پادشاه بربرها جلوگیری کند.

به علت این قسم، کریتوس مجبور به انجام کار‌هایی غیرقابل بیان برای آرس شد. کارهایی که برای باقی عمر کریتوس او را دنبال می کنند. اگر کریتوس در همان روز، مرگ خود را قبول می‌کرد، ممکن بود بتواند به عنوان روحی در دنیای زیرین به آرامش برسد. اما سرنوشتی بسیار بدتر از مرگ را انتخاب کرد.


باز کردن جعبه پاندورا:

در تمام مدت، به نظر می‌رسید که این بهترین تصمیم ممکن است زیرا کریتوس را قدرت‌ مند کرد تا بتواند آرس را به قتل برساند. و اکنون می‌دانیم که باز کردن جعبه پاندورا همان چیزی بود که شومی و نحسی را برای تمام افراد المپیوس رقم زد.

کریتوس با باز کردن جعبه پاندورا شر را در جهان آزاد کرد که خدایان را آلوده کرد و باعث شد زئوس (پدر کریتوس) تصمیم به قتل کریتوس بگیرد. خود کریتوس به علت همین تصمیم تبدیل به یک خدا شد، چیزی که در طول زمان معلوم شد بیشتر یک نفرین توسط اهالی المپ بوده و هنوز باعث کابوس‌های کریتوس می‌شود.


اعلام وفاداری به خدایان:

اگر کریتوس می‌توانست نحوه زندگی خود در زمانی که دنباله رو آرس بود رها کند، می‌توانست یک زندگی عادی در اسپارتا داشته باشد. بعد از آن که آرس را انکار کرد، کریتوس رو به سمت باقی خدایان گرداند و خدایان تا جای ممکن از کریتوس سوءاستفاده کردند.

برای ده سال بعد، قول‌های دروغین مبنی بر حل شدن کابوس‌های کریتوس داده می‌شد و هر بار خدایان با محکوم کردن اعمالش برای همیشه زیر قول و قرار خود می‌زدند. تمام این دوران خدمت برای هیچ بود و کریتوس باید به جای اینکه برای این شکست حتمی بجنگد، بازنشستگی را انتخاب می‌کرد.


رها کردن پاندورا:

خشم کریتوس برای هیچکس خوب نبود و در زمانی که بیش از هر زمان دیگری نیاز داشت به احساسات خودش غلبه کند، کنترلش را از دست داد. با آن که می‌دانست اگر پاندورا در آتش المپیوس سقوط کند می‌میرد، باز هم فریب زئوس را خورد و پاندورا را رها کرد تا در شعله‌های آتش نابود شود.

بعد از آن که متوجه شد چه کرده است، مهم نبود که کریتوس موفق شود زئوس را بکشد زیرا این حقیقت که پاندورا به علت ماموریت بچه‌گانه کریتوس برای گرفتن انتقام کشته شده بود، تغییری نمی‌کرد. اگر پاندورا را رها نمی‌کرد، ممکن بود بتواند هم پاندورا را زنده نگه دارد و هم دخل زئوس را بیاورد.


اعتماد به سخنان گایا (مادر زمین):

حقیقتا با آن که بارها و بارها کریتوس با وجود شانس کم موفق شده است، باید قبول کنیم که کریتوس چندان باهوش نیست. کریتوس توسط هرکسی که به او پیشنهاد اسلحه یا راهی برای انتقام دهد گول می‌خورد و هیچ زمان از خودش نمی‌پرسد که چرا فردی باید به او کمک کند.

هنگامی که گایا (Gaia) در شروع بازی God of War 3 به او خیانت کرد و بعد از اقرار به این که کریتوس تنها یک مهره برای او بوده، اجازه داد در رودخانه استیکس (Styx) سقوط کند، کریتوس درس خود را از راه سختی یاد گرفت. قبل از این قضایا کریتوس خواهران سرنوشت (Sisters of Fate) را به قتل رسانده بود تا گایا و تایتان‌ها بتوانند به آینده بروند که تنها نتیجه آن دشوار‌تر شدن ماموریت کریتوس بود.


قسم خوردن برای انتقام گیری از تمام خدایان:

با آن که خود کریتوس در به وجود آوردن جنگ‌های متعدد در سراسر جهان برای تحقیر خدایان مقصر بود هنگامی که زئوس تصمیم به دخالت برای توقف این حمام خون گرفت، کریتوس احساس کرد که شخصا به او برخورده است. بعد از آن که تقریبا موفق به کشتن زئوس شد، متوجه شد که طبیعتا خدایان دیگر، سعی در متوقف کردن او دارند، پس راه حل کریتوس کشتن همه بود.

و با تجزیه شدن تمام جهان بعد از قتل تمام اهالی المپ، نتیجه این تصمیم را مشاهده کردیم. آسمان‌ها سوختند، اقیانوس‌ها زمین را غرق کردند و ارواح در عذاب دائمی قرار گرفتند و طاعون عظیمی جهان را در بر گرفت و در نهایت این تصمیم ارزش هیچ‌کدام از این نتایج را نداشت.


حمله به دهکده:

این یگانه تصمیمی است که کریتوس نمی‌تواند هیچکس به جز خود را برای آن سرزنش کند و به همین دلیل هم است که کابوس‌های کریتوس توسط این تصمیم تسخیر شده است. به دستور آرس کریتوس وارد دهکده شد تا تک تک افراد حاضر را بکشد و این کار را شخصا و با لذت به سر انجام رساند.

اما بی آن که بداند، همسر و دختر خود را نیز به قتل رساند و این موضوع باعث شد تا با نفرین شدن و چسبیدن همیشگی خاکستر‌ها به روی پوست او، تبدیل به روح اسپارتا شود. حتی نمی‌توان برای کریتوس احساس ناراحتی کرد زیرا که همسر و فرزندش دقیقا دچار سرنوشتی شدند که کریتوس با خوشحالی نصیب کودکان و زنان دیگر می‌کرد و تمام بار این تصمیم به دوش خودش است.


عاشق فی‌ (Faye) شدن:

در بازی خدای جنگ بعدی اطلاعات بیشتری در این باره خواهیم داشت اما چیزی که اکنون به نظر می‌رسد این است که فی یک مکار واقعی است که از ابتدا تصمیم به ازدواج با کریتوس داشته تا آتریوس (Atreus) را به دنیا آورد.

در پایان بازی متوجه شدیم که در سرنوشت آتریوس نوشته شده که به دنیا آمده تا انتقام قتل‌ عام غول‌های شمالی (Forest Giants) را از خدایان شمالی (Norse Gods) بگیرد. یکی از افرادی که قرار است در این داستان از بین برود کریتوس است که طبق پیشگویی خواهد مرد. بنابراین به نظر می‌رسد عاشق شدن کریتوس امضایی بر نابودی او بوده است.

منبع: pspro.ir

2 Comments
  1. ایمان کاربر می‌گوید

    اشتباه سیخی چند؟ اینا روند داستان بازی بود دیگه. یه حرفی میزنینا. اگه کریتوس از اریس کمک نمی‌خواست که می مرد و دیگه خدای جنگی ساخته نمی شد. بقیه هم همونطوری. مثل این بود که بگی جوکر چرا جوکره..واقعا که

  2. […] همانند همه خدایان هم نوع خود، مرگ به بدترین شیوه به دست خدای جنگ […]

دیدگاه ها غیر فعال است.