عجیب ترین افسانه های شهری جهان

اَفسانه که در زبان پارسی میانه به آن afsân می‌گفتند، به معنای داستانی خیالی است که ساری و رایج بوده باشد و احیاناً راست پنداشته بشود یا زمانی راست پنداشته شده باشد. این داستان‌ها ممکن است درباره‌ی یک واقعیت یا یک شخص و مکان واقعی باشند. افسانه‌ها معمولا دارای درس‌های اخلاقی هستند. به عبارت دیگر، افسانه تلاشی برای بیان واقعیت‌های پیرامونی با امور فراطبیعی است. افسانه های شهری بسیاری وجود دارند که مرز بین دروغ و حقیقت در بین آنها مشخص نیست. در ادامه ۱۰ تا از عجیب ترین افسانه های شهری در سرتاسر جهان را به شما معرفی خواهیم کرد.


۱۰. پنکه برقی کشنده:

کره جنوبی یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان است. با این وجود، این کشور یکی از خرافاتی ترین کشور های جهان نیز هست و افسانه ها و داستان های خودش را دارد. حتما با خود فکر می کنید که منظور از مرگ بوسیله پنکه این است که سر خود را در آن قرار دهید یا پنکه آتش بگیرد، اما این طور نیست. مرگ توسط پنکه یا مرگ پنکه‌ای اشاره به یک افسانه کره‌ای دارد مبنی اینکه اگر پنکه در یک محیط بسته در طول شب روشن باشد می‌تواند منجر به مرگ (با خفه‌کردن، مسموم‌کردن یا پایین بودن درجه حرارت بدن) شود.

شواهد بسیار کمی برای اثبات این افسانه وجود دارد، با این حال تولید کنندگان پنکه در کره با استناد یه این افسانه به مردم هشدار می دهند که با استفاده بهینه از پنکه، از این دست حوادث پیشگیری کنند. احتمالاً ریشه این افسانه شهری به سال ۱۹۲۷ باز می گردد. در این سال مقاله ای منتشر شد که هشدار می داد، فن هایی که هوای کهنه و گرد و خاک در آن گردش می کند، می تواند منجر به حالت تهوع و یا خفگی شود.


۹. خدای رودخانه زامبزی:

زامبزی نام رودخانه‌ای است که از نظر طول چهارمین رودخانه آفریقا به حساب می‌آید و بزرگترین رودخانه‌ای است که از آفریقا به اقیانوس هند می‌ریزد. مساحت آب‌خیز این رودخانه ۱.۳۹۰.۰۰۰ کیلومترمربع می‌باشد که کمی کمتر از رود نیل است. در سال ۱۹۵۵ یک شرکت ساختمانی ایتالیایی کار بر روی سد کاریبا در رودخانه زامبزی زیمباوه را آغاز گرد. بومیان هشدار داده بودند که خدای رودخانه زامبزی به دلیل راه اندازی سیلاب و به بردگی گرفتن بومیان، سخت خشمکین خواهد شد. گفته می شد این موجود مار مانند که به Nyaminyami معروف است، ساکن دریاچه کاریبا است و به عنوان محافظ مردم و این دریاچه عمل می کند.

مهندسان سد کاریبا هیچ مشکلی نمی دیدند، سیستم دفاعی این سازه عظیم به گونه ای طراحی شده بود که در برابر بزرگترین سیل ها مقاومت می کرد. بر خلاف تمام محاسبات مهندسان، در سال ۱۹۵۷  طی یک طوفان عظیم، خسارات زیادی به این سد وارد شده و چندین کارگر ایتالیایی کشته شدند. تنها یک سال بعد سیلی عظیم تر به راه افتاد و کارگران بیشتری در این حادثه جان خود را از دست دادند. ساخت سد سرانجام با مرگ ۸۲ کارگر به پایان رسید. عده ای معتقدند که این سد، خدای رودخانه را از همسرش جدا کرده و او تا امروز نیز درصدد نابود کردن این سد است. ظاهراً نیز در حال انجام همین کار است. زمین شناسان هشدار می دهند که سد کاریبا نیازمند تعمیرات گسترده است زیرا در حال نابودی کامل می باشد و ممکن است عواقب فاجعه باری به همراه داشته باشد.


۸. جک پاشنه دار بهاری:

لندن در دهه ۱۸۳۰ با بیش از دو میلیون نفر جمعیت، پرجمعیت ترین شهر جهان بود. این شهر که مرکز علوم نوین است، اولین مرکز نیروی پلیس خود را در سال ۱۸۲۹ راه اندازی کرد. با وجود مترقی بودن این شهر، لندن نیز همانند گاتهام کمیک، شهری پر از خلافکار و آشوب و ترس بود. در آن سالها، یک شخصیت مرموز به زنان شهر حمله می کرد و پلیس نیز از دستگیری آن عاجز شده بود.

حتی مشخص نبود که این فرد، انسان است یا یک موجود ناشناخته. شاهدان عینی او را با ظاهری اهریمنی، توانایی بیرون دادن شعله آتش از دهان و پرش در مصافت های زیاد ترسیم کرده اند. این شخصیت به جک پاشنه بهار معروف شد. اشخاص بسیاری ادعا کرده اند که جک پاشنه بهار هستند اما این افسانه تا به امروز نیز ادامه دارد و طی چند دهه گذشته، مشاهداتی از این موجود در حومه لندن گزارش شده است.


۷. پرنده سیاه چرنوبیل:

صرف ذکر اسم چرنوبیل هم ناراحت کننده است چه برسد به افسانه های ناراحت کننده پیرامون آن. فاجعهٔ چرنوبیل یک حادثهٔ هسته‌ای بود که در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ (۶ اردیبهشت ۱۳۶۵) در رآکتور هسته‌ای شمارهٔ ۴ در نیروگاه چرنوبیل، در نزدیکی شهر پریپیات در شمال اوکراین، رخ داد. فاجعهٔ چرنوبیل، هم از لحاظ هزینه و هم از لحاظ تلفات، بدترین حادثهٔ هسته‌ای در تاریخ محسوب می‌شود.

جنبه ماورا طبیعی داستان کمتر شناخته شده است. هزاران نفر از مردم تخلیه شده چرنوبیل از یک ظاهر وحشتناک صحبت می کردند که به عنوان منادی این فاجعه عظیم ظاهر شده بود. آنها می کفتند که یک موجود ترسناک انسان نما با بالهای بزرگ و چشمانی مانند زغال داغ در آسمان ظاهر شده بود. این موجود ناشناخته به پرنده سیاه چرنوبیل معروف شد. تا به امروز نیز معلوم نشده است که این افسانه ساختگی بود یا واقعی، با این وجود، افرادی که این واقعه را به چشم خود دیده بودند، بر روی حرفشان پافشاری بسیاری می کردند.


۶. خرس قطره ای مرگبار استرالیا:

استرالیا میزبان مرگبار ترین حیوانات جهان است. مارها، عنکبوت ها و هشت پاهای دریایی کشنده نمونه هایی از این موجودات مرگبار هستند. خرس قطره ای مرگبار را نیز به این حیوانات اضافه کنید. گفته می شود این موجود یک کوالا است، اما جسه آن از یک شیر نیز بزرگ تر است. این خرس ها در جنگل های بارانی و پر گیاه زندگی می کنند و با کمین کردن، طعمه خود را غافلگیر کرده و آنرا می کشند.

نگران نباشید، خرس مرگبار استرالیایی تنها یک افسانه قدیمی است که برای ترساندن گردشگران خارجی خلق شده است. با این وجود فسیل هایی از موجودات عظیم الجثه ماقبل تاریخی در نواحی مختلی از استرالیا کشف شده است.


۵. اجساد پل بندر سیدنی:

سیدنی یکی از مشهور ترین شهر های جهان است. روح این شهر با افسانه ها عجین شده است. از تونل های مخفی زیرزمینی گرفته تا مارماهی های غول پیکر و هیولای ماقبل تاریخ رودخانه سیدنی. یکی دیگر از معروف ترین افسانه های این شهر، اجساد درون پل بندر این شهر است.

این پل در سال ۱۹۳۲ افتتاح شد و شهرت جهانی دارد. متاسفانه ساخت این پل هزینه های جانی بسیاری داشته است. بر اساس آمار رسمی، ۱۶ نفر در اثر سقوط و تصادف ساختمانی، در طی احداث این پل جانشان را از دست داده اند. با این وجود بومیان و افسانه های محلی می گویند رقم کشته شده ها بسیار بیشتر از آنچیزی است که بطور رسمی اعلام شده است. از آنجایی که اعلام کشته شده ها به ضرر پیمانکار تمام می شد، این احتمال می رود که تعداد بسیاری از کارگران کشته شده در طی احداث این پل، زیر سازه های آن مدفون شده باشند.


۴. وندیگو:

وندیگو معروف ترین موجود افسانه ای آمریکای شمالی است. هر ساله در جنگل های آمریکا، گزارش مشاهده موجودی عجیب و غریب سروصدا می کند که افراد بسیاری این موجودات را همان وندیگو می دانند. وندیگو یا ویندیگو موجودی دیو مانند و ترسناک و تخیلی در افسانه‌های سرخ‌ پوستان آمریکای شمالی به‌ویژه آلگانکوئین‌ها است که در شمال شرق ایالات متحده و شرق کانادا زندگی می‌کنند. داستان‌های مربوط به وندیگو برای نخستین بار در سال ۱۶۳۶ از طریق مبلغان یسوعی که به کبک کانادا رفته‌بودند به گوش مهاجران اروپایی‌تبار آمریکا رسید.

گفته میشود وندیگو موجودی پانزده فوتی، با بوی متعفن، پوسیده و لاغر است. لبهایش پاره و خونین است و اگر انسانی ببیند، به او رحم نمی کند. بر اساس افسانه ها، این حیوان بطور مداوم در حال شکار و کشتن قربانیان است، با این وجود هرگز نمی تواند بر اشتهای بی پایانش غلبه کند. این موجود وارد علوم پزشکی نیز شده است و سندروم وندیگو (حالتی که شخص تمایل درونی به خوردن گوشت انسان داشته باشد) نیز از اسم این موجود افسانه ای گرفته شده است.


۳. پاراکیت های لندن:

افسانه های شهری بسیاری پیرامون حیوانات وجود دارد. اما این یکی داستانش مقداری عجیب تر است برای آنکه مربوط به ده ها هزار پاراکیت (نوعی طوطی) است که در پارک های لندن برای خود خانه ساخته اند. هیچ کس نمی داند پاراکیت ها از کجا آمده اند و چطور انقدر سریع تعدادشان زیاد شده است.

یک تئوری مشهور می گوید که جیمی هندریکس (گیتاریست، آوازخوان و ترانه‌نویس آمریکایی) یک جفت از این پرنده ها را در آسمان لندن رها کرده است و تمامی پاراکیت های امروزی، از نسل همان دو پاراکیت هستند. این ایده حتی توسط محققین دانشگاه کوئین مری لندن نیز بررسی شده است. بر اساس تحقیقات میدانی، این احتمال وجود دارد که هندریکس به جمعیت پاراکیت ها افزوده باشد، اما این پرندگان در تعداد و ژن های مختلف بوده و همگی از یک جفت پرنده نیستند.


۲. آکا مانتو:

یوکای یک گروه از موجودات فراطبیعی و هیولا مانند در فولکور و افسانه های ژاپنی هستند. بعضی از آنها موجوداتی پاک و خیرخواه و برخی دیگر نیز موجوداتی اهریمنی و خونخوار هستند. یکی از معروف ترین شخصیت های افسانه ای ژاپن، روحی است به نام آکا مانتو. این موجود به عنوان انسان نمایی با نقاب و روپوش قرمز ترسیم می شود و در توالت های عمومی و یا مدارس ظاهر شده و به هدف خود، دو دستمال توالت قرمز یا آبی نشان می دهد و فرد بیننده مجبور است یکی از آن دو را انتخاب کند.

انتخاب هیچ کدام از این دو رنگ، پیامد خوبی به همراه ندارد. انتخاب رنگ آبی منجر به خفه شدن و مرگ می شود، انتخاب کاغذ قرمز نیز منجر به مرگ در اثر شکستگی و پارگی بدن می شود. آکا مانتو بسیار زرنگ است. اگر کسی بخواهد او را گول بزند و یا رنگی را انخاب نکند، آکا مانتو آن فرد را با خود به اعماق جهان زیرین می برد. افسانه آکامانتو از دهه ۱۹۳۰ تا به امروز در ژاپن رایج است.


۱. قلم میلیارد دلاری ناسا:

در سال ۱۹۵۷ اتحاد جماهیر شوروی، اولین ماهواره خود را به فضا پرتاب کرد. در سال ۱۹۶۹ نیز آمریکا اولین انسان را بر روی ماه پیاده کرد (سفر دروغین به ماه). قبل از این کار چالش های زیادی پیش روی شوروی و آمریکا بود که یکی از آنها، نوشتن در فضا است. بنا بر داستانی عامیانه، ناسا که با مشکل نوشتن خودکارها در شرایط بی‌وزنی روبرو شده بود هزینهٔ گزافی را صرف تحقیق و تولید خودکاری نمود که بتواند در فضا نیز بنویسد که نتیجهٔ آن تولید قلم فضایی فیشر بود. اما اتحاد جماهیر شوروی در مقابل راه ساده‌تر و ارزانتر را که استفاده از مداد به جای خودکار بود را برگزید. اما این داستان واقعیت ندارد زیرا قلم فضایی فیشر مستقل از ناسا و با بودجهٔ شخصی تولید گردید و تنها پس از تکمیل به ناسا (و سپس به شوروی) به قیمت ۲٫۹۵ دلار فروخته شد.

منبع: toptenz.net

8 Comments
  1. Amir کاربر می‌گوید

    با سلام
    # برگام ریخت
    مقاله خوبی بود
    در ضمن کامنت اول

  2. محمد کاربر می‌گوید

    با حال بود کامنت دومممممممممممممممممممم

  3. محمد اسپایدر کاربر می‌گوید

    هورااااااااااااااا کامت دوم
    ادمین جان چرا نوشتی سفر دروغین به ماه؟

    1. محمد اسپایدر کاربر می‌گوید

      ام ببخشید سوم

    2. admin
      admin کاربر می‌گوید

      مگه به ماه رفتن؟ شما باور می کنی رئیس جمهور آمریکا ۷۰ سال پیش با تلفن سیمی آنلاین با ماه ارتباط برقرار کرده باشه؟ تازه کلی مورد دیگه هم هست.

      1. آناکوندا کاربر می‌گوید

        الان شما دارید میگید سفری به ماه واقعیت نداشته؟!!!!

      2. Goku کاربر می‌گوید

        اینکه معلومه این ها همش دروغه ولی گزینه ۴ خیلی ترسناک بود تازه یک فیلم ترسناک هم از روش الهام گرفتند😟 میگم ادمین خودت فکر میکنی کدوم از این ها به واقعیت نزدیک ترند، من که میگم هیچ کدوم.

  4. Mohammad hossein کاربر می‌گوید

    کسی اینو رد یا تائید نمیکنه ، ولی نمیشه خیلی مطمئن بگیم رفتن ب ماه . شما تاحلا در مورد تئوری های توطئه خوندی ؟؟ بنظرم در مورد عکس هایی که فضانوردان انداختن ویکی پدیا اشکال هایی ازش گرفت و بهتره برید ببینید . من که خودم اینو قبول ندارم و فقط برام گول زدن عوامه .

دیدگاه ها غیر فعال است.