راویان موسیقی ایران از عصر کهن تا دوران معاصر

از دیرباز طیف وسیعی از راویان موسیقی با نام ها و عناوین متفاوت وظیفه حفظ و انتقال موسیقی ایران را بر عهده داشته اند. ژانری که امروزه با سه عنوان کلی موسیقی بومی، موسیقی نواحی و موسیقی مقامی شناخته می شود، در حقیقت گسترده ترین و اصلی ترین بخش از موسیقی ایران محسوب می شده. از همین رو راویان این موسیقی ها در هر ناحیه یا منطقه ایران با عنوان و نامی ویژه، حافظ موسیقی خاص منطقه خود هستند. این طیف گسترده شامل موسیقی ترکی، کردی، کرمانجی، لری، گیلی، مازندرانی، کومشی، خراسانی، شیرازی، بوشهری، سیستانی، استاربادی و برخی مناطق دیگر می باشد. یا موسیقی های ایلی _ عشایری می باشد یا دین و مذهبی و یا اجتماعی اقتصادی.

این نغمات به موضوعات دامپروری، کشاورزی، مراسم جشن و سرور و عزا و مراسم دینی قابل تفکیک است. در طول تاریخ ایران افراد بسیاری میراث دار موسیقی ایران بودند. از گوسان ها تا مداحان و روضه خوان ها. در ادامه به ویژگی ها و هنر برخی از راویان موسیقی ایران (از عصر کهن تا دوران معاصر) می پردازیم.

گوسان (گوسن ها، مگوسنی):

بی شک گوسان ها نخستین عهده داران هنر شفاهی زمان های ماقبل امپراطوری های بزرگ ایرانی نبوده اند. از دوران نسبتاً طولانی اعتقادات مبتنی بر باور های ابتدایی و سپس آیین مهر تا زمانی که بر اساس اسنادی نادر، به نام گوسان برخورد می کنیم، آگاهی های ما در مورد ناقلین فرهنگ شفاهی ایران بسیار اندک است. در مورد تاریخ پیدایش و شکل گیری طبقه گوسان و نام آنها نیز مدارک از نظر تاریخ اجتماعی متاخر و بسیار ناچیز و در عین حال مبهم است. برخی زبان شناسان و محققان، فرهنگ و مبدأ واژه گوسان و هنر آنان را پارتی دانسته و اعتقاد دارند که این واژه بعد ها از سوی برخی ملت های همجوار به وام گرفته شده است، مانند «گسن» ارمنی و یا «مگوسانی _ مگسنی» گرجی که تعدادی از پژوهشگران این دو را از گوسان پهلوی دانسته اند.

قدر مسلم اینکه گوسان ها میراث خوار مجموعه سنت ها و هنر هایی شدند که ابتدا به عنوان وظیفه ای عمومی تلقی می شده و رفته رفته در اختیار افرادی خاص قرار گرفت و آنگاه گوسان ها به عنوان یک طبقه به صورتی اختصاصی وظیفه اجرای اینگونه سنت های شفاهی را عهده دار شدند.  در همین رابطه محمدرضا بیگدلی می نویسد: «این نغمه سرایان خلق که به چندین هنر چون شاعری، نوازندگی، آوازخوانی، رقاصی، داستان گویی و داستان پردازی و… آراسته بودند در بین اقوام و ملل مختلف وجود داشتند و بدیهی است که هر کدام دارای خصوصیات متمایز بوده و در فراز و نشیب تاریخ خلق خود سرنوشتی متفاوت یافته اند».

احساس می شود که تجزیه هنر گوسانی بسی پیشتر از فروپاشی امپراتوری های ایرانی آغاز گردید. اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران به کینه ورزی روحانیون زرتشتی و مسیحی نسبت به گوسان ها تاکید می ورزند و همین را دلیل انقراض این هنر می دانند. بنابراین معلوم می شود که گوسان ها علاوه بر دیگر مسئولیت ها، برخی وظایف دینی را نیز بر عهده داشتند و در تقابل با موبدان بودند. سرانجام هنر گوسان پس از تجزیه، عمدتاً در اختیار سه گروه قرار گرفت که مغان، خنیاگران (هینوازگر) و بازیگران (پتواژگو) از آن جمله اند.

خنیاگران (هنیاگران _ هنیواز):

مشخص کردن زمان دقیق دورانی که وظایف و واژه گوسان متروک و واژه خنیاگر و در نتیجه وظایف روشن و مشخص این گروه جایگزین وظایف گوسان ها گردید، دست کم در شرایط حاضر ممکن نیست. اما «اینکه خنیاگری در دوران هخامنشیان رونق بسیار داشته است، از این بیان گزنفون فهمیده می شود که گفه است کوروش تا آخرین روزهایش در (داستان و آواز)ستوده می شد…» خوشبختانه اسناد و مدارک در زمینه وظیفه خنیاگران صراحتی تمام دارند.

شعر، آواز، موسیقی، افسانه سرایی و داستان پردازی، حماسه سازی و مدح و ستایش، تاریخ خوانی و حتی در پاره ای از موارد پیشگویی از جمله هنر خنیاگران بوده است. کار آنان تنها ایجاد سرگرمی و فراهم آوردن وسایل بهجت خاطر انبیا و روستاییان به گونه ای یکسان نبود و هر وقت و هر جا که مراسم و خبری بود، حاضر می شدند، همه چیز را می دیدند، به خاطر می سپردند، ثبت و ضبط می کردند و وسیله ابراز احساسات و عواطف و اندیشه همگان بودند گاهی مداح بودند، زمانی هم طنزسرا و دلقک و سپس نقال. همگی آنها بلا استثنا زرتشتی بودند. ما نمی دانیم چه بخشی از داستان ها، افسانه ها و روایاتی که بعد ها بر اساس آنها شاعران ایرانی همچون فردوسی، دقیقی، نظامی و دیگران به خلق ادبیات اسطوره ای و تاریخی پرداختند، محصول حافظه و ابداع هنرمندانه خنیاگران بوده است اما بی تردید آنان در حفظ و اشاعه داستان های قدیمی به نسل های جدید، نقشی در خور داشته اند.

این واقعیت غیرقابل انکار است که سقوط امپراتوری هخامنشی ضربه ای مهلک بر پیکر خنیاگری وارد ساخت. اما این به معنی نابودی خنیاگری نبود و خنیاگری و خنیاگران با مجاهدت این هنر را زنده نگه داشتند تا دوباره در دوره ساسانی به اوج خود رسید. اما سقوط امپراتوری ساسانی وضعیتی بسیار بدتر برای خنیاگران به وجود آورد. خنیاگران بعد از نابودی ساسانیان، در خاموشی همیشگی فرو رفتند و زمینه هر گونه عرض اندام برای آنان سلب شد. اما در کمتر از یک صده بعد از ظهور اسلام، دگردیسی جالب توجهی در کار خنیاگران پیدا شد. به خاطر حرام شمردن هنر خنیاگران، هنر آنان تجزیه شد و گروه هایی چند با عنوان مدیحه سرایان، شاعران، مولودی خوانان، راویان  و بسیاری دیگر در جهت پاسخگویی به نیازهای درونی جامعه مسلمان شهری و تمنای ذوقی آنان ظاهر شد. اما همین چند گروه نقطه پایان این تحول نبودند.

شاهنامه خوان و جنگ نامه خوان:

به راویان منظوم و غیر منظوم اشعار و داستان های شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی شاهنامه خوانی یا شهنامه خوانی می گویند. باید متذکر شد که شعرای ایران بیش از پنجاه و پنج شاهنامه سروده اند که بخشی از مهم ترین آنها عبارتند از: شهنامه چنگیز خانی، شهنامه سلطان سلیم، شاهنامه شاه اسماعیلی، شاهنامه تیموری، شاهنامه هاتفی، شاهنامه دقیقی، هفت لشکر و… که سرآمد همه آنها شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است و در بیشتر نقاط ایران این شاهنامه مورد استفاده قرار می گیرد.

تا چند دهه پیش، شاهنامه خوانی تقریباً در میان همه اقوام فارس زبان متداول بوده است. در این میان تنها ترک زبانان و کردهای ایران شاهنامه فردوسی را به زبان خود برگردانده و به زبان های مادری خود به اجرا در می آوردند. در مقایسه شاهنامه خوانی های کردی، لکی، لری، خراسانی، فارس و بختیاری، تفاوت و تمایز آنها بر اساس عناصر فرهنگ بومی هر منطقه به ویژه موسیقی شاخص است. از همین رو نقالان شاهنامه در نواحی مختلف از مروجین برخی مقامات و نغمات موسیقی بومی و ملی به شمار می آیند.

جنگ نامه خوانی: نیز شباهت هایی با شاهنامه خوانی دارد. فرم این سازه نیز در ابتدا به صورت نظم و نثر روان و بیشتر به صورت وقایع نگاری بوده است؛ بر عکس شاهنامه که یا با نثر وزین و مسجع و یا اشعار آهنگین نگاشته می شد. رفته رفته جنگ نامه خوانی از صورت وقایع نگاری خارج و با ادبیات ذوقی عالی تری آمیخته شد. متن جگ نامه خوانی معطوف به اشعاری است که در اوصاف نبرد و مبارزات سران ایل سروده شده است. بطور نمونه جنگ نامه نصیر خان در وصف پایمردی و دلاوری سرداری از ایل بختیاری است که در راه حفظ و حراست از کیان ایل به مبارزه برخاست. جنگ نامه خوانی عموماً در لرستان و بخشی از کردستان و همچنین در میان ایلات و عشایر بختیاری و نیز در جنوب کشور رایج بوده است.

تاریخ برخوان (تاریخ خوان):

سنت شفاهی تاریخ برخوانی تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران رواج داشته و اصلی ترین شکل انتشار رویدادهای تاریخی و اخبار حوادث و وقایع سیاسی و نظامی بوده است.کار تاریخ برخوان ها بر خلاف دانش و هنر بسیاری دیگر از مجریان و راویان سنن شفاهی، کاملاً جنبه تعلیمی داشته و در این رابطه شاید بتوان آنرا نوعی آموزش طبقه بندی شده تاریخ اساطیری و حقیقی کشور و آگاهی دادن خواص و عام نسبت به سرگذشت شاهان، سلسله حکومتی و حوادث سرنوشت ساز کشور دانست. در ایران پیش از اسلام نیز شکلی از تاریخ برخوانی وجود داشت که بر اساس منابع ثبت شده تاریخی صورت می پذیرفته است.

راویان موسیقی مراسم سرورآمیز:

گروه راویان موسیقی سرورآمیز در طول تاریخ وظیفه بزم گردانی و شادمانی خواص و عوام را در مجالس و محافل شادمانی، اعم از مجالس عروسی، ختنه سوران و برخی جشن های ملی به عهده داشته اند. باید افزود در اثر مناهی دینی و مذهبی، این گروه از مجریان موسیقی پیوسته دارای موقعیت نامناسبی بوده و نسبت به سایر گروه های موسیقی از اعتبار نازل تری در سطح جامعه برخوردار بوده اند؛ تا جایی که در برخی مقاطع مورد تهدید و آزار نیز قرار داشته اند. بعد ها گروهی از این افراد به نام رامشگران به وجود آمد که همان مطربان امروزی اند. از دیگر گروه های موجود در تاریخ ایران نیز می توان به کولی ها، نظامی خوان ها، شروه خوان ها، مناسب خوان ها، فضایل خوان ها، مناقب خوان ها، نعمت خوان ها،پرده خوان ها، چاووشی خوان ها، پامنبری خوان ها، روضه خوان ها و اذان گوها نام برد که دو مورد آخر از مابقی سرتر بوده و تا به امروز نیز باقی مانده اند.

حافظان و مداحان:

حافظان (قرآن خوان): عنوان حافظی ظاهرا به خاطر از بر کردن و قرائت آهنگین قرآن به کسانی داده می شد که این دو موهبت را توأماً به ارث برده و به جامعه مسلمان عرضه می داشتند.  آنچه از منابع استنباط می شود این است که این لقب لااقل تا قرن ۱۳ نیز در ایران متداول بوده است. همین امر برای ایرانیان قرن ها وسیله مناسبی بود که پس از ورود به جرگه مسلمین، موسیقی ایران را از این راه به جلوه در آورند و با تعلیم آواز برای خواندن قرآن با نغمات طیبه در توسعه و ترقی آن بکوشند.

مداحان (مدح خوان): قطعا مدح و توصیف به عنوان بخشی از هنر خنیاگران به دوران پیش از اسلام مربوط می شده. پس از اسلام و تجزیه خنیاگری، رکود این وظیفه بیشتر از ده سال نپایید. از دوران معاویه تا همه تاریخ اموی و عباسی، مداحان و مدیحه سرایان به عنوان یک طیف فعال، گرم در کار مدح و نعت بودند، «چنانکه اسحاق موصلی نوازنده و خواننده مشهور دوره عباسی شبی در بزم محمد امین قصیده ای سرود و او را به وجد آورد. امین یک میلیون درهم به او جایزه داد و مقرر داشت چند فراش اسحاق را روی دست گرفته به خانه اش بردند. بعد از رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، مداحی دچار تغییر عظیمی شد و از آن پس تنها مداحی در مورد امامان و پیامبر و اوصیای خدا انجام می شد.

ذاکران و مناجات خوان ها:

ذاکران (ذکر، تلقین، سماع): ذکر به معنی عام نزد همه مسلمانان و فرق اسلامی یادآوری دایمی نام خداوند جهت کسب ثواب اخروی است. اما این کلمه در مفهوم خاص خود عبارت است از مراسم عبادی ای که فرق مذاهب شیعه و اهل سنت (مخصوصاً همه فرق اهل تصوف) با آداب مخصوص به خود برگزار می نموده اند. ذاکرین شیعه غالباً با استفاده از الحان ملی، آواز های ویژه ای را در توصیف عظمت خداوند، پیامبر و آل علی (ع) می خواندند و بر این اعتقادند که هم ذاکرین و هم حاضرین، به ثوابی بزرگ می رسند. اما به غیر از ذاکرین شیعه، آواز های مراسم ذکر و سماع صوفیان  و دراویش است که در تاریخ ایران بسیار پر اهمیت بوده و فراز و نشیب های بسیاری را طی کرده است.

مناجات خوان ها: طوایف آریایی که با نغمات و سروده های مذهبی به نیایش پروردگار می پرداختند این صفت بارز خود را محفوظ داشته و پس از اسلام و آمدن در جرگه مسلمین این سنت دیرین را رها نکرده و بر فراز گلدسته های مساجد و خانقاه ها و پشت بام منازل در ماه رمضان به مناجات و راز و نیاز با پروردگار می پرداختند. مناجات خوان ها زیباترین الحان را در مناجات هایشان جهت راز و نیاز با خداوند به کار برده و جنبه های استغاثه آمیز آن را در مراسم و مجالس مختلف و در زمان های گوناگون همچون اعیاد، هنگام افطار و سحر و زادروز امامان مورد استفاده قرار می دادند.

مرثیه خوان ها و تعزیه خوان ها:

مرثیه خوان ها: از آغاز نوحه سرایی و مرثیه سرایی همانند دیگر جنبه های عواطف انسانی، به عنوان بخشی از بازتاب احساسات اندوهبار بشر بروز می یافته است. عمومی ترین زمینه شکل گیری این احساس، بی تردید حاصل دلتنگی هایی است که از دست دادن عزیران و بزرگان ملی مذهبی بستر ساز آنها بوده. باید دانست پیشگامان این نوع هنر اعراب بوده اند و چه شاعران مرثیه سرایی که در اثر ارادت به خاندان امام اول شیعیان و در سوگ فرزندان امام علی (ع) به خلق این نمونه اشعار مبادرت نمودند. رفته رفته نوحه سرایی در رثای شهیدان کربلا در میان شعرای فارسی زبان از آنچنان کیفیتی برخوردار شد که استمرار آن موجب سنتی ریشه دار در ادب فارسی گردید.

تعزیه خوان ها: تعزیه خوان ها بی شک در اشعه و انتقال بسیاری از آواها و نغمات بومی و ملی نقشی به مراتب گسترده تر و حیاتی تر از سایر مجریان موسیقی مذهبی داشته اند. باید گفت قبل از پیدایش و عمومیت تعزیه در کشور به دلیل عدم ارتباطات اجتماعی و فرهنگی بین نواحی مختلف، مردم آشنایی چندانی با بسیاری از موضوعات فرهنگی و ذوقی مناطق دیگر نداشتندو با گسترش هنر تعزیه و حضور فعال و چشمگیر تعزیه خوان ها در این عرصه و همچنین پیدا شدن شرایط مساعد برای فعالیت آنان که خود از آگاه ترین افراد در زمینه موسیقی بودن، ارتباطات اجتماعی افزایش پیدا کرد. نیازی نیست به توضیح دادن تعزیه بپردازیم زیرا همه مفهم تعزیه را می دانند. از مطرح ترین تعزیه ها می توان به تعزیه شهادت امام حسین و تعزیه حضرت مسلم اشاره کرد.


همچنین بخوانید:
بازی و شادی در دوره قاجار
هنر تئاتر در ایران پیش از اسلام
رقص های محلی و آیینی ایران پس از اسلام

1 Comment
  1. صبا کاربر می‌گوید

    اینهمه تاریخ و تمدن، اینهمه داستان، اینهمه مشاهیر. اونوقت دو تا فیلم درست حسابی در مورد تاریخ باستان نداریم بعد میگن چرا اونا سیصد میسازن

دیدگاه ها غیر فعال است.