نقد فیلم بامبشل (بمب خبری) Bombshell 2019

پس از گذشت ۵ سال از افشای رسوایی های عظیم و گسترده جنسی در سازمان ها، موسسات و جوامع مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اروپا و آمریکا و سپری شدن ۳ سال از جنبش Metoo به خصوص در هالیوود و روایت ماجراهای بسیاری که رسوایی هایش دامن بسیاری از هالیوودی ها مثل هاروی واینستاین را گرفت، بالاخره یک فیلم و یک سریال از این کارخانه به اصطلاح رویا سازی بیرون آمد که البته صرفا به رسوایی تنها یکی از میان انبوه این افراد می پردازد: راجر ایلز، مدیر غول رسانه ای پفاکس نیوز.

به دنبال مینی سریال بلندترین صدا The Loudest Voice که در ۷ قسمت تابستان سال جاری از شبکه SHOWTIME پخش شد، اینک فیلم بامبشل تازه ترین ساخته جی_روچ (که او را با فیلم های کمدی مثل آستین پاورز و ملاقات با والدین می شناسیم) هم درباره رسوایی راجر ایلز در سال ۲۰۱۶ و در آستانه انتخاباتی است که طی آن دونالد ترامپ به کاخ سفید راه یافت. فیلمی که در فصل جوایز امسال هالیوود مطرح شد و علاوه بر گلدن گلوب، اینک برای دریافت ۳ جایزه نامزد مراسم اسکار شده است.

مصاحبه چالشی یکی از خبرنگاران معروف شبکه فاکس نیوز به نام مگین کلی (شارلیزترون) با دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا، سیل انتقادات را به سویش سرازیر می کند. این در حالی است که شبکه فاکس نیوز و مدیر آن راجر ایلز (جان لیتگو)، از رسانه های حامی ترامپ به شمار رفته است. از طرف دیگر نارضایتی راجر ایلز از یکی دیگر از خبرنگارانش به نام گرچن کارلسون (نیکول_کیدمن) باعث اخراج او و سپس شکایت گرچن از ایلز می شود که اخراجش را به دلیل عدم تسلیم به پیشنهادات بیشرمانه مدیر شبکه فاکس نیوز ذکر می کند.

راجر ایلز پشت صحنه برنامه ای به دلیل عدم آرایش گرچن به او توهین کرده و می گوید که هیچکس علاقه ای به تماشای یک زن میانسال که داستان های شیرین می خواند، ندارد! او عقیده گرچن را به سخره گرفته که می گوید می خواهد با ابزار بودن زن در رسانه مبارزه کند و اظهار می دارد که این یک نمایش لعنتی تلویزیونی است و باید نمایش بدهی.

در همین بین، خبرنگار تازه کار دیگری به نام کیلا (مارگوت رابی) هم مورد آزار جنسی ایلز می گیرد.

ایلز وقتی کیلا از او درخواست اجرای برنامه آب و هوا می کند به کیلا می گوید که موفقیت در برنامه های زنده تلویزیونی خیلی سخت است و رقابتی ترین صنعت در روی زمین به شمار می رود. ایلز پس از اینکه کیلا را مورد آزار جنسی قرار می دهد، به وی می گوید که تو را به بالاترین درجه می رسانم، اگر وفاداری خود را نشان دهی.

اینک مگین نیز پس از اندکی صبر و تامل، بالاخره سابقه تعرض جنسی ایلز در مورد خودش را برای رسانه ها افشاء می کند. در کنار هم قرار گرفتن این وقایع، ورق را برعلیه راجر ایلز برمی گرداند.این در حالی است که چندین زن خبرنگار دیگر هم چنین سوابقی را فاش می کند.

مگین به خاطر می آورد که در ابتدای کارش در شبکه فاکس نیوز در جلسه ای خصوصی و دربسته، راجر ایلز به او گفت: “…اصلی ترین موضوع اعتماد به نفسه! اینکه در پوست خودت راحت باشی. مطمئنا لباس های سکسی هم داری که خوشحال می شوم در آنها ببینمت!… نمی دانم اگر زنها، می توانند گزارشگرهای خوبی باشند، مردها هم خاصیت جذابیت دارند…”

مگین به گروه وکلای پرونده راجر ایلز می گوید که ایلز هرچه بیشتر اجازه می داد پیش بروم، بیشتر هم اذیتم می کرد. وقتی در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ فیلم های متعددی از سوی برخی رسانه های اروپایی از جمله برنامه Insider شبکه یورو نیوز انتشار یافت که چگونه زنان بسیاری در اروپا در محل کار خود مورد تعرض جنسی قرار گرفته (براساس آمار بنیاد حقوق اساسی FRA، بیش از نیمی از زنان اروپایی در محل کار مورد آزار و تعرض جنسی قرار می گیرند) و برای حفظ شغل و یا امنیت شغلی خود ناگزیر از سکوت هستند، بسیاری شگفت زده شدند که در اروپای مدرن امروز (ونه قرون وسطی) چگونه چنین موضوعی امکان پذیر است. و هنگامی که همین آمارهای رسمی از سوی موسسات اجتماعی نشان داد که این آزار و تعرضات جنسی در مورد زنان شاغل سطح بالا بسیار بیشتر از زنان کارگر است (۷۵ درصد در مقابل ۱۸ درصد) و کشورهایی مثل دانمارک و سوئد و فنلاند از این لحاظ در میان دیگر کشورهای اروپایی مقام نخست را دارا هستند! شگفتی یاد شده بیشتر شد!

حالا در فیلم بامبشل به یکی از موارد فوق در عرصه های رسانه های بزرگ جهان پرداخته است. در صحنه ای از فیلم که همه کارکنان شبکه فاکس نیوز از شکایت گرچن کارلسون علیه راجر ایلز، مطلع شده اند و حالا مگین هم قصد جمع آوری شواهد برعلیه راجر دارد، یکی از کارکنان شبکه می گوید: “ببین این فقط شغل تو نیست، من بچه دارم، درسته؟ الیز هم حالا دیگه یک بچه داره. جولیا ویزاش را از دست میده و باید برگرده به کانادا، تو میتونی همه جا شغل گیر بیاری ولی ما نه….”

این همان موضوعی است که در ابتدای شکایت گرچن از ایلز، حتی خود مگین هم به آن معتقد بود که اگر در شبکه فاکس به مشکل بخورد و با مدیریت آن درگیر شده و اخراجش کنند دیگر باید با کل رسانه های آمریکا خداحافظی کند! چون مسئله اخراج برروی آینده شغلی اش در همه عرصه های رسانه ای تاثیر خواهد گذاشت. براساس تحقیقات و پژوهش های انجام شده، این همان موضوعی است که عمدتا مانع شکایت و یا افشاگری زنان شاغل مورد آزار و تعرض قرار گرفته شده است.

الن دوبوست، عضو حزب سبزها در فرانسه و معاون شهردار شهر “لومان”، که به مدت پنج سال توسط یکی از هم حزبی هایش به نام دنی بوپن، مورد آزار جنسی قرار گرفت، در گفت و گو با یورو نیوز گفت می داند که چرا تعداد زیادی از قربانیان آزار جنسی در فرانسه سکوت می کنند. او در برنامه ویژه این شبکه گفت: بیش از ۹۰درصد زنان که از آزار جنسی در محل کار حود شکایت می کنند، یا اخراج می شوند یا استعفا می کنند و بعد هم برای پیدا کردن شغل جدید مشکلات زیادی خواهند داشت.

خبرنگار یورو نیوز به سراغ مارلین بادک از انجمن اروپایی مقابله با آزار جنسی زنان در محیط کار هم رفت. او هم گفت: اغلب وقتی قربانی ها در برابر دادگاه حاضر می شوند خودشان متهم می شوند. برخی زنان در دادگاه متهم شده که با فریبکاری می خواسته اند شغل رئیسشان را تصاحب کند.

در فیلم بامبشل مشاهده می کنیم که بسیاری از کارکنان شبکه فاکس نیوز به دلیل ترس از اخراج و یا بیکاری همراه رفتن راجر ایلز از شبکه، حاضرند هر برگه و ورقه ای را در حمایت از ایلز، امضاء کنند. آنها انتقاد از راجر ایلز را درِگوشی و پچ پچ کنان مطرح کرده و جرات اینکه علنی به وی اعتراض کنند را ندارند، گویی در یک جکومت دیکتاتوری قرون وسطایی گیر کرده اند.

سرانجام با انتشار اخبار و شکایت زن های دیگری از راجر ایلز، ناگزیر روپرت مرداک (مالکوم مک داول) مالک کمپانی فاکس، او را از کار برکنار کرده و زمام امور شبکه را به جانشین او بیلی شاین می سپارد که خود، بسیاری از زنان شبکه را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است.

کیلا در صحنه پایانی فیلم با خود می گوید: این همان چیزی است که اینجا درباره تعرض جنسی وجود دارد. این شما را به پرسش هایی مجکوم می کند که همش از خودت می پرسی، من چکار کردم؟ چی گفتم؟ چی پوشیدم؟ چی از دست دادم؟ آیا من به نظر ضعیف می آیم؟ آیا آنها نتیجه می گیرند که به دنبال پول هستم؟ یا دنبال توّجه؟ آیا تنهایم می گذراند؟ آیا این حوادث قرار است برای بقیه عمرم، دنبال من باشد؟ اگر بمانم باید اینها را تحمل کنم، آیا جای بعدی متفاوت خواهد بود؟

حدود ۲۴ سال پیش، نیکول کیدمن به نقش سوزان استون در فیلم مردن برای ساخته گاس ون سنت، به جای شخصیتی ظاهر شد که حاضر بود هر کاری بکند تا در تلویزیون به عنوان گزارشگر هواشناسی کار کند. او برای دستیابی به این هدف نه تنها بارها خود را در اختیار مدیران شبکه های تلویزیونی قرار داد بلکه در نهایت، همسر خودش که مخالف این حرص او به اجرای تلویزیونی بود را با کمک چند جوان به قتل رسانید.

حالا به نظر می آید فیلم بامبشل و نقشی که نیکول کیدمن و همچنین شارلیز ترون (که از تهیه کنندگان فیلم هم هست) و مارگوت رابی ایفا می کنند، درست برعکس آنچه در فیلم مردن برای گاس ون سنت برای سوزان استون اتفاق افتاد، به نظر می رسد با این تفاوت که فیلم بامبشل به هیچوجه به لحاظ ساختاری در حد فیلم یاد شده نیست. جی روچ که اساسا در فیلم های ملودرام خصوصا از نوع افشاگرانه سابقه و تجربه ای ندارد، نتوانسته در فیلم بامبشل آنچنانکه اقتضای فیلمنامه لازم داشت به فضاسازی و شخصیت پردازی بپردازد. در حالی که چازلز راندولف (نویسنده فیلمنامه) پیش از این سابقه و تجربه نوشتن فیلمنامه دشوار و پیچیده و افشاگرانه ای همچون رکود بزرگ را داشت که حتی وی را برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه هم کرد، در حالی که جی روچ حتی گذارش هم به جمع نامزدان فیلم و فیلمنامه در چنین مراسمی نرسیده است.

در واقع فیلم بامبشل در بسیاری از لحظاتی که می توانست تاثیر گذار باشد، قربانی بی تجربگی جی روچ در این زمینه شده به طوری که او حتی در سطح فیلمی مثل ترومبو هم نتواتسته صحنه هایی که راندولف نوشته بوده را تاثیر گذار از کار درآورد.

به این ترتیب پس از گذشت بیش از پنج سال، هالیوود سر و ته خیل عظیم رسوایی ها و تعرضات جنسی در آمریکا و اروپا را با یک فیلم به هم آورد و تنها یک فرد از میان حجم گسترده افشاگری و رسوایی در قاب دوربین سینما قرار گرفت، آن هم فردی به پایان رسیده از هواداران دونالد ترامپ که مورد تمسخر و مضحکه رسانه ای بوده و هست و اساسا خودش نیز به چنین موقعیتی اصرار دارد.

اما حجم عظیم رسوایی ها علیرغم سانسور وسیع، در آمارها و گزارشات و مکتوبات و اسناد موسسات و سازمان های اجتماعی به ثبت رسید. اینکه در گزارش نوردیک از دانشگاه استکهلم در سال ۲۰۱۰، کشور سوئد به دلیل تعرضات گسترده برای زنان خطرناک و کشور دانمارک بحرانی اعلام شد. اینکه در گزارش مراکز آکادمیک و دانشگاهی آمریکا خبر تعرض جنسی شصت و پنج درصدی دانشجویان ثبت شد و در موردش فیلم مستندی به نام زمین شکار هم ساخته شد و ترانه اش هم نامزد جایزه اسکار گردید و به خاطرش در اقدامی حیرت آور، جو بایدن (معاون اول ریاست جمهوری وقت آمریکا) به روی صحنه اسکار رفت تا نسبت به وضعیت بحرانی رسوایی های جنسی در دانشگاههای آمریکا هشدار دهد.

اینکه در گزارش سازمان ملل اعلام شد هفتاد درصد کارکنان زن این سازمان از سوی مردان مورد تعرض جنسی قرار گرفته اند. اینکه در پارلمان اروپا اعلام شد اکثریت قریب به اتفاق زنان کارمند مورد تعرض همکاران مرد خود قرار گرفته اند. اینکه در پارلمان فرانسه توصیه کردند دیگر هیچ زنی به تنهایی با مردی در آسانسور تنها نماند. اینکه آکادمی نوبل به دلیل رسوایی جنسی برخی وابستگان علمی خود پس از نود سال اهدای جایزه نوبل ادبیات را تعطیل کرد. اینکه فرانس بیست و چهار به تقل از منابع مطالعات دولت فرانسه اعلام کرد صد در صد زنان این کشور طی رفت و آمدهای روزانه تجربه مزاحمت جنسی را داشته اند.

اینکه زنان شرکت کننده در مراسم گلدن گلوب سال دو هزار و هجده به خاطر اعتراض به موج تعرضات جنسی در هالیوود علیه زنان، یکپارچه لباس سیاه برتن کردند. اینکه مجله تایم همان سال، برروی جلدش شخصیت سال خود را نماینده زنانی قرار داد که در مجامع مختلف آمریکا و اروپا مورد تعرض قرار گرفته بودند و اینکه …

و اینکه چرا از میان این خیل عظیم رسوایی به خصوص در هالیوود که به قول تام هنکس همه آن را در برگرفته، فقط کسانی مانند هاروی واینستاین و راجر ایلز در کادر افشاگری قرار گرفته و به اصطلاح قربانی می شوند تا طیف گسترده ای از امثال آنها نجات یابند، از آن پرسش های تا اینجا بی پاسخ به نظر می رسد. راستی چرا برای راجر ایلز پاپوش دوختند؟

1 Comment
  1. […] با بازی کامبیز دیرباز در جبهه نبرد را روایت می کند. سعید مستغاثی روزنامه‌نگار و منتقد سینمایی در صفحه شخصی خود در […]

دیدگاه ها غیر فعال است.