رتبه بندی فیلم های زک اسنایدر از بدترین تا بهترین
یکی از معروف ترین کارگردان های امروزه هالیوود کسی نیست جز زک اسنایدر معروف که کارگردان بیشتر فیبم های دنیای سینمایی دی سی بود که البته الان دیگر توسط وارنر کنار گذاشته شده است. هر کارگردان فیلم های خوب و بدی دارد و زک اسنایدر نیز از این قائده مستثنی نیست. امروز در این مقاله به رتبه بندی فیلم های زک اسنایدر از بدترین به بهترین می پردازیم. با ما همراه باشید.
۹. مشت ناگهانی:
مشت ناگهانی (Sucker Punch) عنوان فیلمی است آمریکایی با ژانر اکشن و فانتزی استیم‌پانک که در تاریخ ۲۵ مارس سال ۲۰۱۱ اکران شد. ساکر پانچ در بهترین حالت یک فیلم مزخرف فمنیستی است که فاقد هیچگونه هدف و درونمایه ای است. داستان فیلم درباره دختری جوان با نام بابی دال (امیلی بروینگ) است که بعد از مرگ مادرش، توسط ناپدری سنگ دل اش به یک آسایشگاه روانی فرستاده می شود تا در یک برنامه ریزی هدفمند، بابی دال توسط پزشکان از بین برود تا پدرش تمام اموال و ارث باقی مانده را به راحتی تصاحب کند. او در بیمارستان و همراه با دیگر دوستانش وارد یک عالم دیگر میشوند تا با موجودات خیالی بجنگند و از وضعیتی که در آن هستند رهایی پیدا کنند.
شاید موسیقی های این فیلم شاهکار باشد اما بغیر از این نقطه مثبتی در فیلم پیدا نمی کنید. از کسل کننده بودن فیلم و بحث های فمنیستی و ضد مرد و همچنین جلوه های ویژه کامپیوتری ضعیف که حالت بازی های ویدئویی به فیلم داده اند، مشکلات فیلمانمه ای بسیاری در فیلم وجود دارد که هرگز جوابی به آنها داده نمی شود. یکی از مهم ترین آنها این است که خوب مشترک چطور رخ می دهد؟
۸. ۳۰۰:
سیصد نتنها یکی از بدترین فیلم های زک اسنایدر، بلکه جز یکی از بدترین فیلم های هالیوود نیز هستو داستان این فیلم درباره ۳۰۰ اسپارتانی است که در برابر سپاه خشایارشاه مقاومت می کنند. این فیلم آنقدر بد است که شاید به یک ساعت اول نرسیده از روی مبل بلند شوید و بروید دنبال یک کار دیگر. جدا از ضعف های همیشگی زک اسنایدر در کار های خود، این فیلم سراسر دروغ است. جدا از این هدف این فیلم اصلا نبرد خشایارشاه نیست. کافی است با یک مفسر مذهبی به تماشای این فیلم بنشینید تا متوجه شوید چرا سربازان ایرانی در فیلم از عمامه سیاه و شمشیر دو لبه استفاده می کنند.
۷. افسانه محافظان، جغد های گاهول:
«سورن» جغد جوان داستان هایی از پدرش درباره نبرد لایس کیل افسانه ای و پادشاه شرور منقارآهنی می شنود و آرزو دارد روزی محافظین گاهول را که به فرماندهی لایس کیل با منقارآهنی جنگیدند پیدا کند و به آنها ملحق شود. برادر سورن، کلاد ذاتی شرور داشته و اهداف سورن را خیال پردازی می داند.
این انیمیشن از طراحی بسیار زیبا و بی همتایی برخوردار است اما همانند همه فیلم های زک اسنایدر تا به امروز از ضعف فیلمانه، کسل کننده بودن و عدم ارتباط برقرار کردن با نقش های اصلی رنج می برد. با اینهال مدت زمان کافی و جلوه های بصری آن باعث می شود تا انتها به تماشای این فیلم بپردازید.
۶. بتمن علیه سوپرمن:
بتمن علیه سوپرمن دومین فیلم دنیای سینمای دی سی است که روایت گر نبرد بتمن و سوپرمن، دو تن از بزرگترین شخصیت های تاریخ کمیک است. این فیلم تا به امروز نیز در خاطرات مانده و همه بینندگان دو دیدگاه متفاوت نسبت به آن دارند. یا آنرا بهترین فیلم دی سی می دانند یا بدترین. الیته شیاد دلیلش نیز نقاط منفی و مثبت بسیار زیاد در این فیلم باشد. جدا از نقاط مثبت، این فیلم مشکلات بسیار زیادی داشت که تم بسیار دارک، نامفهوم بودن بخش هایی از فیلم، مشکلات داستان فیلم و نبرد های اصلی، بخشی ازآن است.
۵. لیگ عدالت زک اسنایدر:
به دلایل بسیار زک اسنایدر در میانه کارگردانی فیلم لیگ عدالت از پروژه انصراف داد و کارگردان فیلم را به جاس ویدون سپردند که لیگ عدالت را به فاجعه ای تمام عیار تبدیل کد. با اینحال بعد ها کمپینی برای نشان دادن فیلم اصلی شکل گرفت و به موفقیت رسید. فیلم لیگ عدالت نسخه زک اسنایدر فیلم بسیار بهتری نسب به نسخه سال ۲۰۱۷ بود و پر بود از حوادث جالب و شوک آور و شخصیت های مثبت و منفی. با اینحال این فیلم هم ضعف هایی داشت که مهم ترین آن، طولانی بودن زمان فیلم است، به نظر شما چرا همه فیلم های زک اسنایدر انقدر طولانی هستند؟
۴. ارتش مردگان:
ارتش مردگان بر عکس بیشتر آثار زک اسنایدر که اقتباس از کمیک ها و کتاب ها هستند، تماما حاصل دست خود زک اسنایدر است و داستان آن نیز درباره یک سرقت ۲۰۰ میلون دلاری از منطقه ای در لاس وگاس زامبی زده است. این فیلم نیز همانند بیشتر آثار این کارگردان معروف فیلم بی اشتباهی نیست. داستان به خوبی روایت نمی شود. اشتباهات در فیلم نامه زیاد است . زک اسنایدر شخصیت ها را به حال خودشان ولی می کند تا از فیلم خسته شوید. با اینحال این فیلم یک اکشن خوب وسرگم کننده دارد و جالب تر اینکه زامبی های فیلم نیز عجیب و غریب تر از زامبی هایی هستند که تا به امروز دیده اید.
۳. واچمن:
واجمن نتنها یک فیلم فلسفی و کاراگاهی بسیار خوب است، بلکه باید آنرا جز فیلم های خوب کمیک بوکی بدانیم. یک فیلم درباره گروهی به همین نام در دنیای کمیک های دی سی که قدرتمندترین آنها شخصیت دکتر منهتن است که حکم خدا را دارد. این فیلم نقاط ضعف بسیار کمی دارد و پایان بندی آن نیز بسیار جذاب و تماشایی است. اگر از فیلم های فلسفی، دارک و طولانی خوشتان می آبد، شاید این فیلم را زیاد نپسندید.
۲. طلوع مردگان:
زک اسنایدر در ساخت فیلم های زامبی محور کارکشته است و طلوع مردگان را میتوان دلیلی بر این ادعا دانست. فیلم Dawn of the Dead از آن دست فیلم هایی است که سعی می کند بجای نبرد با زامبی ها، فرار از دست آنها را به بیننده نمایش دهد و باعث شد زک اسنایدر سازنده سبکی نوین از فیلم های اکشن ترسناک زامبی محور باشد. این فیلم از داستانی خوب، تیم بازیگری قوی و جلوه های ویژه عالی برخوردار است و هنوز بعد از سالها، ارزش خود را در بین فیلم های زامبی محور حفظ کرده است.
۱. مرد پولادین:
مرد پولادین نتنها برترین فیلم زک اسنایدر (بخوانید دنیای سینمایی دی سی)، بلکه یکی از بهترین و فراموش نشدنی ترین فیلم های تاریخ سینمای کمیکی است. خوب باید هم باشد. از ترکیب کارگردانی و تهیه کنندگی زک اسنایدر و کریستوفر نولان و موسیقی بی همتای هانس زیمر کمتر از نباید انتظار داشت. این فیلم داستان قوی، نبرد ها و صحنات حماسی بی شمار، جلوه های ویژه بی همتا و تیم بازیگری بسیار قدرتمندری داشت و باعث شد یکی از بهترین و به یادماندنی تری فیلم های اقتباس شده از کمیک باشد. با اینحال بسیاری از طرفداران به تم نسبتا دارک و مرگ ژنرال زاد به دست سوپرمن گله مند بودن که این موارد هیچ کدام دلیلی برای بد بودن این فیلم نیست و بر اسا سلیقه افراد، متفاوت است.
قبول دارم خدایی سوار پانچ خیلی مسخره بود اصلا داستانش تو دل برو نبود با این دلقک بازی های مزخرف توش خیلی هم حوصله سر بر بود ولی به شخصه طلوع مردگان رو خیلی میدوست
ساکر پانچ*
مقاله خوبی بود
من کلا با فیلم های زک اسنایدر حال نمیکنم ( البه این نظر شخصیمه )
فیلم ساکر پانچ که …
۳۰۰هم فاجعه و ضد ایرانی.
افسانه محافظان هم بد .
بتمن علیه سوپرمن نیز یک فیلم مزخرف
ارتش مردگان هم یک فیلم مزخرف
اسنایدر کات یک‌فیلم خوب
طلوع مردگان یک فیلم عالی
واچمن یک فیلم عالی
من اف استیل یک فیلم عالی.
من از واچمن و اسنایدرکات خیلی خوشم اومد
من که با زک مشکل دارم کلا یه طوریه
فیلم های زک اکثرا جالب نیستن.مخصوصا بخاطر ۳۰۰ میخوام گردنش رو بشکنم.
مقاله خوبی بود مرسی ادمین.
به نظر من زک معمولا دید جالبی به فیلما نداره و بیشتر ایده انگارانه از اونا استفاده میکنه تا داستان محور.
دید فلسفی داره، برا همین فیلم هاش دچار مشکل میشن.
ببین من الان مشکلات زک رو در کارگردانی میگم برات ببین چقدر درسته بگو قبول داری حرف هام رو یا نه؟
فیلم هاش تم دارک دارن
زیادی فضا رو سیاه میکنه
فیلم هاش همش طولانین
صحنات اضافی زیادی میسازه
نویسنده خوبی نیست و یا نویسنده های خوبی کنارش نداره.
همین فلسفی بودن
به شخصیت های اصلی توجهی نمیکنه اصلا
شخصیت های مثبت رو ادمای بدی نشون میده مثلا کاری که داشت با سوپرمن میکرد و نولان تا حدی جلوش رو گرفت. و یا واندر وومن که اونهمه کارگردانش شخصیتش رو طوری درست کرد تا کمتر بکشه اما تو موزه تو لیگ عدالت دزدای عادی رو قتل عام کرد.
به حرف منتقدین و فن ها اصلا توجه نمیکنه.
مضامین آرمان گرایی و آخرالزمان براش از همه چیز مهم ترن. اینها مشکلاتشن.
درسته یا نه؟
موافقم باهاتون مثلا سوپرمن اسنایدرکات ذره ای به کمیک از لحاظ شخصیتی شباهت نداشت
بله دقیقا متاسفانه اونهمه توانایی هنری کویل هم از دست رفت.
اون تصویر رو که زک اسنایدر قصد داشت واندروومن مثل اون باشه دیدید؟
همونی که مربوط به جنگ کریمه است و سر دشنمای واندروومن تو دستشه؟
این نشون میده زک اسنایدر بدترین اشتباههه دنیای سینمایی دی سی بود.
ایکاش که نولان قبول میکرد این دنیا رو رهبری کنه.
اونوقت الان دیگه اسمی از مارول نبود. 😂😂😂 (شوخی بودا این قسمت، جدی نگیرید.)
ولی به نظرم اگه الان وارنر بره دنبال کارگردان درست و حسابی ترdceu میتونه به mcu برسه واقعا منتظر بتمن رابرت پتینسون و بلک آدام هستم حقیقتش اون تصویر رو ندیدم درسته برخلاف سوپرمن واندرومن اگه مجبور شه میکشه اما ابدا به اون شدت نیست البته برای شخصیت هایی مثل دکترمنهتن اسنایدر خیلی خوب عمل میکنه شخصیت های بسیار فلسفی و پیچیده که بیرحم هم هستن
سوپرمن
فعلا با اوردن جیمز گان شروع خوبی داشته ولی خب درمورد بتمن ظاهرا پتیسون با مت روز خیلی به مشکل برخوردن که تاثیر بدی روی فیلم بزاره
ادمین
خب تا جایی که من میدونم نولان به این سبک از فیلما علاقه ای نداره کما اینکه چن وقتیه که رابطش با وارنر شکر آب شده
خداکنه فیلم خوبی شه
وخیلی ممنونم که بهم پاسخ دادین
درسته یکی از مشکلات وارنر همینی بود که خواست ره صد ساله رو یک شبه طی کنه. مارول از همون اول اومد کلی زمینه چینی کرد فیلم هاش رو منسجم چید و ما مثلا دیدیم که چقدر مقدمه چینی کردن تا سنگ های ابدیت رو یکی یکی به مخاطب معرفی کنن در صورتی که وارنر یهویی رفت مادرباکس ها رو در یه فیلم به مخاطب معرفی کرد فیلم هاش هیچ انسجام و برنامه منظمی از همون اول نداشت و مشخص بود هدف خاصی پشتش نیست وگرنه به نظر شخصی من پتانسیل این دنیا به مراتب بیشتر از مارول بود (دوستان مارول فن ناراحت نشن لطفا قصد بدی ندارم). البته مارول هم مشکلاتی رو داره متاسفانه یکم فیلماش زیادی ساده لوحانه هستن و فمنیسمی و برابری نژادی رو بیش از حد روش زوم کردن و احتمالا خواهند کرد ولی برنامه که که پیزنی داشت باید قبول کرد که خیلی منظم تر و منسجم تر بود و پشتش هدف خاصی بود.
اصلاح
در دو خط پایانی منظورم از کلمه پیزنی در اصل دیزنی بود.
استیو
اینکه بگی پتانسیل یکیشون به مراتب بیشتره اصلا درست نیست چون مارول هم میتونه دلایلی بیاره که بگه پتانسیلش از دیسی بیشتره ولی اینطور نیست این این دو غول صنعت سرگرمی پتانسیلی اندازه هم دارند
منتها این به شرکت ها بستگی داره که چطور از این پتانسیل استفاده کنن
با بخش فمنیستش و مسائل نژادی موافقم ولی نمیدونم منظورت از ساده لوحانه چیه اگه منظورت داستان نو جوان پسندانه بعضی فیلماش باشه تقریبا درسته مخصوصا فیلم های فاز یک. این روزا کارگردانای مارول ادعا دارن که میخوان فضای دارک یا احساسی بیشتری به فیلم هاشون اضافه کنن مث سم ریمی و جیمز گان و تایکا وایتیتی که اگه درست باشه میتونه کیفیت فیلم هارو بالا ببره
اترنالز میتونه یکی از اون فیلما باشه اگه اونطور که کارگردان ادعا میکنه این فیلم قراره المان جدیدی به ژانر ابرقهرمانی اضافه کنه مث دارکنایت
باید صبر کرد و دید
ادمین
اکثرا مشکل نیست مشکل اینجاست که اسنایدر ایده هارو خیلی بد پیاده میکنه یا کلا برای مضوعاتی مثل خشونت یا س*س یا دارک کردن فضا یا گاها صحنه های اکشن خیلی زیاده روی میکنه
مشکل این نیست که فیلماش رو دارک میکنه مشکل اینجاست که بیش از حد دارک میکنه به طوری که فیلم برای مخاطب خسته کننده میشه مثال بارز دارکنایت نولان که توش به میزان مشخصی فیلمش رو دارک میکنه ولی همزمان داستان فیلم رو طوری جلو میبره که مخاطب تا پایان فیلم به داستان توجه کنه بدون اینکه براش خسته کننده باشه
یا همونطور که خودتون گفتین دلش میخواد یسری مفاهیم فلسفی رو به زور تو فیلماش جا کنه بعضی از این موضوعات فلسفی باید تو جای درستش بیان بشه نه هرجایی که واچمن از این موضوع برخوردار بود ولی مثلا bvs کاملا غیر ضروری بود مثلا تو جاهای مختلف فیلم لکس لوتر یه مشت چرت و پرت مثلا فلسفی میگه که کاملا اضافین و هیچ تاثیری تو کل فیلم ندارن
ولی خب نمیشه از این مورد گذشت که زک هرچقدر توی داستان و فیلمنامه ضعیف توی اجرای صحنه های اکشن کارش عالیه حتی تو بدترین فیلماش البته اگه زیاد روی نکنه مثل نبرد اخر با دومزدی تو bvs
با این حال زک کسیه که خودش گفته « به کمیک بوک ها زیاد علاقه نداشته چون به اندازه کافی توشون س#س و قتل و خشونت وجود نداره😐😐» پس میشه تصور کرد که چی تو ذهن این بشر میگذره!!!!!!
یه نکته که میخواستم بگم و ترجیح دادم اینجا بحثش رو باز نکنم که شما گفتین راجب تمایل زک به صحنه های خشن و س** هست این موضوع به حدیه که حتی شایعاتی شنیده میشد یه بار داره برای ساخت یه فیلم بر پایه موضوع سادیسمی مذاکره میکنه.! من خودم همه فیلماش رو ندیدم ولی چیزی که شنیدم مثل همین گفته های شماست.
استیو
سینما و کلا مدیا ها پر است از ادمای عجیب غریبه شما نگاه کن کوئنتین تارانتینو کارگردانیه که بخاطر تمایل یا فتیشیسم به پای خانم ها شناخته میشه و اکثرا ما تو فیلماش به طور افراط گونه صحنه هایی از پای برهنه زنان رو میبینیم«بابت گفتن این مسائل شرمنده» و کای مورد دیگه زک هم تو فیلماش تمایل عجیبی به گنجاندن صحنه های +۱۸ واضح و همچنین خشونت بیش از حد داره بزرگترین نمونش واچمنه که همه اینا رو داره
من موندم وارنر چی با خودش فک کرده که همچین ادمی رو کرده کارگردان فیلماش؟؟!!؟
با مواردی که عرض کردین موافقم.
دارک که هست فضا سازی سیاه هم تقریبا همونه و معمولا طولانی میشن جالب اینکه به قول شما خیلی از این زمان رو خودشم نمیدونه دقیقا میخواد باهاش چکار کنه به همین دلیل صحنه های کاملا بی هدف هم در فیلم هاش کم به چشم نمیخوره. داستان پرداز خوبی نیست از هم گسیختگی عموما در فیلمهاش مشهوده و خب به قول شما ظاهرا نویسنده های خوبی هم کنارش نیستند. البته فلسفی بودن به خودی خود ویژگی منفی ای نیست نوع پیاده کردن یک فلسفه در یک روایت خاص هست که اونو ملموس و عامه پسند یا برعکسش میکنه و زک در دقیق کنار هم قرار دادن این عناصر معمولا ناکام بوده اینم بگم که فیلم های فلسفی اکثرا مخاطب های خاص خودشون رو دارند.
ویژگی دیگش هم در رابطه با اولویت قرار دادن مضامین آرمان گرایانه و آخرالزمانی کاملا در فیلم هاش مشهوده.
اینکه شخصیت های مثبت رو تبدیل به شخصیت های خاکستری و بعضا تیره میکنه دلیلش تا حدی همین اصرار بر فضاسازی آرمان گرایانه و تیره و تاری هست که اشاره دارین در چنین فضای کاملا ناامیدانه ای شخصیت های مثبت و سفید خیلی وقتا تبدیل به شخصیت های خاکستری میشن حداقل برای مدتی و زک هم خیلی دوست داره اینو در داستان هاش القا کنه که همه میتونن در چنین فضای تاریکی به اصطلاح بد باشن.
در کل بله ظاهرا که شما خیلی کامل و ریز بینانه فیلم هاش رو انالیز کردین و نسبت به من شناخت کاملتری ازش دارین.
باهاتون موافقم جناب راجرز
زک اسنایدر کارگردان فوق العاده هنرمندیه اما احمقه و به نکات ریز و علمی و یا روان شناخی چندان توجهی نداره
و البته به درد کارگردانی فیلم های ابر قهرمانی که درش سوپرمن و بتمن حضور داره نمیخوره چون اولا خودش طرفدار سرسخت سوپرمنه و در فیلمی که درش سوپرمن حضور داشته باشه (البته در کنار دیگر قهرمانا) کلا تمرکزش رو روی سوپرمن متمرکز میکنه مثل فیلم لیگ عدالتش که کلا لیگ عدالت معنایی نداشت و سوپرمن یه تنه از عالم آدام قوی تر بود (این موضوع رو شاید طرفداران دوست داشته باشن ولی اکثر افراد که طرفدار سوپرمن نیستن نه، یک کارگردان یا نویسنده خوب اونیه که طرفدار جذب کنه نه این که طرفدارا رو راضی نگه داره) از طرفی درکشم از بتمن اشتباه ، بتمن اسنایدرورس خیلی احمق و احساسی بود در صورتی که بتمن اینچونین نیست، نمیگم بتمنو باهوش ترین جلوه بده ولی لا اقل کاری میکرد که در فیلمش بتمن یک مقدار سیاست داشته باشه ولی هیچکدومو که نداشت هیچ خیلی هم احساسی و زود رنج بود (در صورتی که بتمن در دنیا کمیک یکی از بی احساس ترین و جدی ترین اعضای لیگه) و این موضوع اصلا مناسب یک رهبر نبود
بتمن بی احساس نیست لطفا مطالب طنز نگویید