نقد فیلم اترنالز؛ جاه طلبی بی منطق
خب با فاصله چند ماهه از اکران اترنالز بالاخره امروز به نقد این فیلم میپردازیم . فیلمی که چه در ساخت و چه در اکران خودش سر و صدای زیادی به پا کرد . در این مقاله سعی در نقد این اثر داریم و اینکه واقعا لیاقت این همه نقد منفی رو داشت یا نه؟
مثل همیشه قبل از نقد امتیازات این فیلم در سایت های مختلف رو قرار میدیم :
Imdb : 6.5
Meta critic : 52 از ۶۲ نقد
Rotten tomatoes : 47
اترنالز , اولین فیلم ام سی یو از نیوگادز مارول و معرفی اونها . فیلمی که در ساخت خودش تلاش میکرد به شدت متفاوت نسبت به بقیه فیلم های کمیک بوکی ظاهر بشه و حتی ابعاد جدیدی از این دسته فیلم ها رو به نمایش بگذاره . و به همین علت کلویی ژائو به عنوان کارگردان این اثر انتخاب شد به امید اینکه شاهد اثری متشکل از المان های فیلمسازی ژائو باشیم .
شاید واضح ترین نقص فیلمنامه , نبود زمان کافی برای پرداختن به شخصیت پردازی هر یک از اعضای اترنالز و مهم تر از اون رابطه بین اونها و علیت تشکیل همچین رابطه ای باشه . چیزی که واضحه اینه که به حدود بیست دقیقه برا معرفی و رشد هر شخصیت در داستان واقعا کمه و نتیجه این کار شکل گیری شخصیت های نا ملموس هست .
تغییرات کلویی ژائو در روند کاری خودش و دست کشیدن از قاعده های فیلمسازی عادی او اثر خوبی رو فیلم نمیزاره هرچند این قواعد کاملا حذف نشده بود و اثری کم رنگ بر روی فیلمنامه برجا گذاشته بود ولی میشد با پافشاری روی المان های روش کاری کلوئی ژائو یه فیلمنامه بهتر ساخت . زنده کردن و طراوت بخشیدن به کاراکتر های افسرده در دنیایی مستند محور به گونه ای که قابل همزاد پنداری باشند و این حس کاملا قابل درک و فهم به مخاطب منتقل بشه , این روش اصلی کلوئی ژائو در فیلم های خودشه که در این فیلم کمتر حس میشد چرا که خودش اینطور میخواد در حالی که این بهترین روش برای ساخت داستانی زنده و لایق برای اثر جک کربی بود .
خود داستان با رفتاری متشکل از اگاهی بر این موضوع که زمانی کم برای شخصیت پردازی هر یک از اعضا در اختیار داره سعی در جبران و کم رنگ کردن این مشکل میکنه و با این هدف تایم لاینی در گذشته طراحی میکنه و با فلش بک هایی به تایم لاین گذشته سعی در پیشبرد داستان داره ولی باز هم توان رفع این نقص رو نداره و به جای جبران مشکلاتی جدید رو به فیلم اضافه میکنه .
داستان مدام با پریدن همراه با تمرکز ظاهری بر روی دیوینت ها سعی در ویلین سازی ظاهری داره ولی در پایان با باز شدن گره های این مسئله مشخص میشه که داستان واقعا به صورت کلاسیک یک ویلین اصلی رو در خودش نداره چرا که فک میکنه نیازی به ویلین نیست و تنها از اون برای بیان منطق و اعتقاد اصلی خودش یعنی گفتن اینکه عشق بالاترین قدرته که حتی استوار ترین اهداف شکل گرفته حتی در طول هزاران سال رو هم تحت تاثیر قرار میده استفاده کنه .
در کنار اشکالات و نقص های رواج و عادی فیلمنامه ما اشکالاتی خود ساخته رو هم داریم که بی دلیل بی منطق و بدون توجیح خاصی و صرفا برای به اصطلاح حمایت های نا به جا ایجاد شده اند . درست مثل اضافه کردن کاراکتری سیاهپوست در قالب شخصیتی مهربان و فداکار با روابطی کلیشه ای نسبت به خانواده اش که نتیجه این رفتار یک کار واقعا کلیشه ای میشه که بار ها هرکسی اون رو دیده . یا اضفه کردن بی دلیل موضوعات همجنسگرا به فیلم در حای که میشد این فاکتور رو ازفیلمنامه حذف کرد و اشکالات کلیشه رو کمتر کرد . تمام این موارد یعنی استفاده از نکات و کار های نخ نما شده .
ایجاد نقش نامناسب یا بدتر شکل نگرفتن یک نقش برای یک کاراکتر . مثلا کینگو . چرا که نه هدف از اضافه شدن او به تیم مشخصه و نه واقعا نقشی که در فیلمنامه بر عهده داره که باعث میشه اضافه بودن او واقعا به چشم بیاد .
دیگر نقص فیلمنامه نوع و نحوه شکل گیری رابطه اعضا در طول این هزاران سال و یا حتی خود رابطه بین اونها است . ولی باز هم نمیشه گفت کاملا اشتباهه . وابستگی یک مخلوق بی احساس به عشق اون هم با اینکه از حقیقت خلقت خودش اطلاع داره که برای کشتن خلق شده نه نجات دادن و زندگی کردن با این حقیقت در تمام این هزاران سال باعث شکل گیری شخصیتی شده که حتی کسی رو که به اون در تمام مدت اعتماد داشته و از او پیروی میکرده رو بکشه ولی جلوی عشق خودش تسلیم بشه و دست از هدف هفت هزار ساله خودش بکشه ولی این تسلیم شدن هزینه ای داره و باعث حس شکستگی و درماندگی میشه که کاراکتر رو به این نقطه میرسونه که شایسته مرگه و این بهترین نتیجه برای کارهای او هست . تمام این موارد یک شخصیت چند لایه و پیچیده رو ایجاد میکنه که از یک مخلوق ساده یک سلستیال به این درجه تکامل یافته . این یعنی یک کار عالی در بین اشکالات متعدد فیلمنامه .
رابطه نا مشخص و نه چندان واضح سرسی با دین ویتمن که نه مناسبه و نه به روش درست طراحی شده . نامشخص , نداشتن علت قابل توجیح و بدون پایه ریزی و اساس مورد نیاز .
تینا کاراکتری که به صورت ابزار کمکی فیلمنامه مورد استفاده قرار میگیره و کارگردان از اون برای انتقال حس یک اترنال برای کاری که میکنند به مخاطب استفاده میکنه به طور خلاصه تینا منتقل کننده حس عذاب و رنجش ناشی از کمک به تخریب و کشتار زندگی های بی شمار به مخاطبه . و کارگردان در کنار این عامل از اسیب و رنج اثری به صورت دردکشیدن و اسیب دیدگی روحی رو در تینا ایجاد میکنه .
گیلکمش نماد عشق یک مخلوق بی احساس به چیزی که دوست داره و حتی برای حفاظت از چیزی که عاشقش هست حاضره خودش رو فدا کنه هست . تمام این موارد نشان میده که ژائو واقعا به لایه و ابعاد تمام کاراکتر های خودش اهمیت داده .
کل فیلمنامه نه به صورت دو قطبی قهرمان و شرور عمل میکنه و نه پایبند به اکشن بدون داشتن داستانی خاص برای نمایش , بلکه داستان محوره و با حالت روایی داستانی با مرکزیت عشق و جوانب اون رو روایت میکنه . اینکه این عنصر چگونه روی هر کاراکتر با برخورداری از اون یا حتی محروم بودن از اون اثر میگذره .
اسپرایت نتیجه عامل دوم فیلمنامه است . کاراکتری که حاصل محروم بودن از عنصر عشقه و نداشتن اون رو به صورت حفره ای عمیق در وجود خودش حس میکنه و زمانی جالب تر میشه که با این ویژگی و حالت در کنار بقیه قرار میگیره و تا جایی پیشروی میکنه که علت وجودیت و خلق خودش رو زیر سوال میبره , حاضر میشه کسانی که هزاران سال در کنارشون بوده رو قربانی کنه چرا که خودش از این حس محروم بوده و این یعنی حسرت و بزرگ شدن با حسادت .
دیوینت ها بیشتر از داشتن نقش یک ویلین وظیفه یک پیش برنده داستان رو بر عهده دارند که فدای هدف اصلی فیلمنامه میشوند و در ابتدا سعی در توجیح وجود اترنالز داشتند و در کنار تکامل خود بالاخره به نقش اصلی خودشون پی میبرند و به این نتیجه میرسند که اترنالز دشمن شماره اول اونها هستند که باید کشته بشن . همراه با این تکامل به جایی میرسه که دیوینت تکامل یافته پیروی از سلستیال ها رو زیر سوال میبره و این یعنی نماد نفی گننده سلستیال به عنوان سازنده ی خودش . و تمام این موارد صرفا جهت هدف اصلی فیلمنامه و مهم تر از اون خواسته کلوئی ژائو مصرف میشوند و به خوبی به عنوان یک ویلین تاثیر گذار ظاهر نمیشن .
تمام این موارد بر مرکزیت عشق به عنوان هسته داستان قرار میگیره و یک فیلم متفاوت از سری فیلم های ژانر ابر قهرمانی رو ارائه میده . نقطه قوت دیگه فیلم به چالش کشیدن اعتقادات و اهدافیه که اعضای گروه حتی با اینکه برای خود توجیح درست و حسابی ندارند , بعد از گذشت هزاران سال همچنان به اون پایبند هستند جوری که ایکاریس حاضر میشه به خاظر هدفش دوستان هفت هزار ساله خودش رو بکشه .
شاید بهتر بود به جای تمرکز بیش از حد بر فلش بک هایی از تایم لاین گذشته بخش اصلی و مکمل خط اصلی داستان در زمان حال رخ میداد چیزی که باعث میشد بخشی از اشکالات و نواقص فیلمنامه به راحتی رفع بشه .
از نظر جلوه های ویژه خب در سکانس های اکشن و نبرد ها , فیلم نسبت به اثار یشین تغییرات بصری جدیدی ایجاد کرده که به کیفیت جلوه های ویژه کمک زیادی کرده و این پیشرفت نسبت به اثار قبلی در نوع ساخت نبرد ها به طور محسوس قابل دیدنه . ولی در این بین ساخت دیوینت ها و کیفیتی بصری اونها زیر سوال میره و میشد که صرفا از موجودات کاملا بر اساس سی جی ای استفاده نکرد . چرا که این کار تبدیل به پاشنه اشیل فیلم در این زمینه شده .
به صورت کل این فیلم متفاوت ترین اثر این زمینه به شمار میره و سعی در تبدیل نقاط ضعیف فیلم های پیشین به نقطه قوتی برا خودش داره .
تمایل بالای استفاده از موسیقی هدفمند چیزی که به زیبایی در کنار روند داستان قرار گرفته و به تقویت حس و طراوت سکانس ها کمک ویژه ای میکنه و سرانجام در سکانس نهایی نسبت به دیالوگ ها ترجیح داده میشه و باعث ایجاد سکانسی زیبا در قالب فیلمنامه میشه .
خب درمورد عملکرد بازیگران با توجه به کست سطح بالای این فیلم انتظارات در این مورد از فیلم واقعا بالا بود ولی نوع بازی اونها به شدت سینوسی بود جوری که در یه سکانس انجلینا یک بازی عالی و قابل توجه رو ارائه میده و در سکانسی دیگه به وضوح یک بازی خسته کننده و دارای نقص در ارائه احساسات رو تحویل مخاطب میده . جما چان میشه گفت انتخاب خوبی برا این نقش نبود ولی تلاشش برا این نقش قابل تحسینه . هم خوب بود و هم بد . هم عالی و هم فاجعه . و این یعنی یک بازی سینوسی دیگه . ریچارد مدن خب ستاره بازیگری این فیلم . کسی که نقطه قوت فیلم به شمار میاد چه از لحاظ بازی و چه از نظر شخصیت پردازی کاراکتر . یک بازی عالی و کاملا قابل توجه . چیزی که واقعا از او انتظار میرفت و همین کیفیت رو از خودش ارائه داد . درباره کیت هرینگتون خب ما چیز خاصی از کاراکتر اون ندیدیم که بشه راجب سطح بازی هرینگتون اظهار نظر کرد . بازی سلما هایک در کاراکتر خودش به خوبی حس سرپرستی و مادرانه شخصیت نسبت به بقیه اعضا رو به مخاطب ارائه میده . لاورن ریدلاف در نقش خودش بازی خوبی داشت و واقعا نمیشه اشکال خاصی از بازی او گرفت برخلاف بازی اخرین کسی که در یه همچین شخصیتی بازی کرد ( کاکس در نقش اکو سریال هاکای ) .
بزرگترین اشکال فیلم شلوغی غیر قابل هضم شخصیت ها برا فیلمنامه است . چیزی که باعث میشه کلوئی ژائو برا کم کردن اثرات این مشکل دست به دامن موارد مختلف بشه تا حدی که برا پیشبردن شخصیت پردازی اسپرایت از دیالوگ های کینگو بهره میبره . برخلاف کاراکتری مثل درویگ که با پیشبرد داستان به تکامل شخصیتی بهتر میرسه .
بهترین شخصیت پرداز فیلم که حتی تاثیرات کاری ژائو در اون مشخصه بدون شک ایکاریسه . هر چند در ایجاد مکمل این شخصیت و روابطی کامل کننده او یعنی سرسی ضعف هایی دیده میشه چرا که اصلا نمیشه گفت سرسی یک مکمل خوب برا ایکاریسه . ایکاریس شخصیتی اسیب دیده که با تحمل رنجش های حقیقت کورکورانه از هدفی که به خاطر اون خلق شده پیروی میکنه و اعتقاداتش در عشق به سرسی به چالش کشیده میشه . کشمکش درونی پیروی از خالق خودش یا پایبندی به حس تازه ای که قبلا تجربه نکرده بود و برا اولین بار در ارتباط با سرسی همچین حسی رو با تمام وجودش حس کرده . نتیجه این عوامل یک کاراکتر واقعا عالی در فیلمنامه ای با اشکالات متعدد خلق میکنه که واقعا سکانس های خوبی در فیلم ایجاد میکنه .
در پایان تلاش کلوئی ژائو برای ساخت یک اثر عاشقانه با روایتی قهرمان محور ولی به صورت خود پنداری اشتباه از تصور خوب بودن در عین قرار داشتن در طرف بد داستان واقعا قابل تحسینه ولی فیلم با تمام این تلاش ها به خوبی ظاهر نشد چرا که کلوئی ژائو تفکر و درک درستی از یک فیلم بلاک باستری نداشت و باعث مدیریت اشتباه شلوغی فیلمنامه شد .
امتیاز از نظر سایت ایرونی سنتر : ۷٫۳
نویسنده: امیررضا قاسمی
خیلی خیلی نقد جالبی بود
فیلم پتانسیل بالایی داره ولی بد ارائه شده
یعنی عین شیمی و فیزیک
ذاتا درس های شیرینی هستن و به بدترین شکل ممکن ارائه میشند………….
چه زیبا گفتی سید
https://i.pinimg.com/564x/e6/f6/00/e6f6001796c0b912420e0140439aa022.jpg
بخش اعظم خدای جنگ ۵ شاهد شکل گیری این مسئله خواهیم بود
#منحرف_نباشیم
#نخونیم
#نشنویم
#نبینیم
#نگیم
#اسپم_نیز_نکنیم
شوخوش
ما هم که از خدا خواسته
سه نسخه اورجینال رو که **** نکردیم پیش خانواده بازی کنیم این نسخه آخریه خوب بود که آترئوس قراره حا پا پدر بزاره (✪‿✪) 😂😂😂😂 ◖⚆ᴥ⚆◗
من ****کردم و بازی کردم🗿
جلو خانواده؟🗿
…
نقدو نخوندم
شاید باورتون نشه ولی هنوز ندیدم
بیچ از بدترین فیلم های ابر قهرمانی ۲۰۲۱ . با ارفاق میشه بهش لقب متوسط رو داد .
نمره من : ۶
حالا تو بگو آی ام دی بی بده خودت نمره اونو هم نوشتی
بهترین سایت نمره دهی : آی ام دی بی 😒
بدترین سایت نمره هنوز آی ام دی بی هست 🙂
😒
یکی از بدترین فیلم های ابر قهرمانی ۲۰۲۱ . با ارفاق میشه بهش لقب متوسط رو داد .
نمره من : ۶
اصلا لیاقت رتبه بزرگی به ۷ رو نداشت یعنی البته این بحث جوری یه که نمیشه گیر داد و همش نظر شخصی و سلیقه ای هست نقد من :
.
کل کامیکان های سال ها از برزیل تا آمریکا این رو خیلی افتضاح تونستن اول بزار این برتری اش رو به تور ۲ نشون بده بعد بیا با ونوم مقایسه کنیم ( ونوم واسه ام سی یو نیست اما مقایسه کنه اصلا صد رحمت به ونوم حداقل آدم رو سرگرم میکرد)
از نظر من بدترین سینمایی ۲۰۲۱ اون سینمایی زامبی جدید زک اسنایدر بود اممممم اسمش چی بود ؟ لشگر دزدان ؟ نه بابا به هر حال ولی اترنالرز از اون هم بدتر بود برید به نمرات یه نگا بندازید ام دی بی که هیچ مشکلی تو کارش نیست و همه چی درسته توش با زووووووور به هش ۶ و چند چند دارهبزار این رو بهت بگم که دیزنی بد جور به متا رشوه میده نمونه اش همین اسپایدرمن ۳ سم ریمی میگن شاهکار تمام عیار بود ! در حالی که خوب بود یا آیرون من ۲ و ۳ چقدر عالی بود واااااای ! ازت یه سوال میپرسم تا حالا دیدی متا به یه فیلم دیسی نمره بالا بده ؟ فوق فوق فوقش واندروومن فقط به دارکنایت به زور نمره عالی داده اما نمره اترنالرز خیلی خیلی باید کم میشد.
کلیت کار بدک بود
از نظر من نمرش ۵٫۵عه
یکم امتیاز کم کردم چون واقعا بیش از حد متفاوت با کمیک بود
نیازی به مرگ دوتا کاراکتر مهم نبود(با اینکه میگن سوپرمن😜زندست)
واکنش کاراکترا به اتفاقات فیلم خیلی مصنوعی بود
موسیقی فیلمو دوست داشتم
جلوه های ویژه خوب بودن
بعضی اتفاقا بنظرم اصلا نیازی نبود بیفته
کلا بخوام بگم فیلم فیلمه بدی نبود
ولی واقعا به گرد پای فیلمای تاپ مارول نمیرسه
.
«۵۸/۱۰۰ IndieWire | منتقد: دیوید الریچ»
طرفداران دنیای سینمایی مارول و در کل، تمام طرفداران فیلم‌های ابرقهرمانی و اقتباسی از روی کتاب‌های کمیک، این فیلم را به عنوان یک اثر برجسته خواهند دید و از عیب‌ها و نواقص آن چشم‌پوشی میکنند. آیا این سبک فیلم‌ها، می‌توانند کار دیگری انجام دهند؟ این سبک از سینما و فیلمسازی تسلط بسیار زیادی بر روی این صنعت پیدا کرده است و واقعا لازم است تا آنها به شیوه‌ای مهم‌تر و قابل‌توجه‌تر، خود را به چالش بکشند و اوضاع را تغییر بدهند.
.
«۵۶/۱۰۰ Polygon | منتقد: جاشوا ریورا»
فرمول فیلمسازی کمپانی مارول برای بیش از یک دهه است که بر روی آثار آن سلطه پیدا کرده و از همین رو، تلاش فیلم اترنالز برای دست یافتن به ژرفا درست درک نشده است. اغلب اوقات تماشای فیلم‌هایی که با تجربیات دشوار دست و پنجه نرم میکنند، بسیار سخت است. فیلم اترنالز، اثری جسورانه و نامتجانس نیست و به زبان ساده‌تر، یک آشفته بازار به شمار می‌رود
«۴۰/۱۰۰ The Guardian | منتقد: استیو رز»
این فیلم کسل‌کننده است و موارد جدیدی وجود دارند که نمی‌توان از آنها لذت برد و فیلم اترنالز، اصلا هیجان‌انگیز نیست و لطافت و شادی‌بخشی دیگر آثار برتر مارول را دارا نیست. یکی از نقاط قوت دنیای سینمایی مارول تا به امروز این بوده است که آنها هر کاراکتر و داستان مربوط به آن را به صورت جداگانه و به طور کامل بازگو می‌کردند. آنها در طی فیلم‌های بزرگ و متوالی، داستان‌های بزرگتری را ترسیم می‌نمودند و لایه به لایه جلو می‌رفتند و یک جریان را شکل می‌دادند اما در این فیلم همچین چیزی پیدا نیست. با این حال، در فیلم اترنالز، تمام روایت‌ها و کاراکترها به یکباره تعریف میشوند و نتیجه آن نیز، آشفتگی و به هم ریختگی است.
.
خب حالا حرف لای من و نقد من اترنالز یکی از اون فیلمایی که به شدت ازش متنفرم.از همون تریلرش هم کاملا معلوم بود چی قراره از آب در بیاد.یکی از ضعیف ترین فیلمایmcu استاترنالز جز مزخرف ترین و بدترین و ضعیف ترین فیلمای mcu بود.
تنها یک سیاست خیلی هوشمندانه به خرج داده بود ، آوردن هری استایلز توی فیلم باعث شد هزاران دختر بچه هایی که عاشقش هستن بیان فیلم رو ببیننالهی هیچ وقت ازش چیزی نسازن دیگه
تو کمیک ها خیلی مهم نبودن تو سینما باشن
وقتی نَمیرن یا دمیج نخورن که فیلم ابر قهرمانی حال نمیده
.
بازیگر ها همشون درجه ۳ یا ۲ بودن و اصلا حرکت هاشون و حالت های صورت و بازیگری شون خیلی بد بود خیلی برو نقد هارو توی اینترنت ببین اصلا جلوه های ویژه خوب بودن .
.
اکشن ؟ نه اکشن ؟ هننننن ؟ واقعا به نظرتون بچه بازی و جنگ های چرت اکشن؟ بله هست اما خیلی چرت خیلی الان برو نقد های ونوم ۱ یا ۲ یکی از نقطه قوت فیلم همین مبارزه و اکشن هستش که خیلی خیلی عالی بود
.
شخصیت های عالی ؟ نه بابا بیشتر اون ها تقلید کرده از شخصیت های مارول و دیسی و ایمج بودن
تنها شخصیت جالب اون پسره هستش .
.
نقد من 🙂
فیلم متوسطی بود به نظرم ( نظر شخصی ) ولی بر عکس نمراتی که بهش دادن من از این فیلم خوشم اومد ولی به نظرم نباید اینقدر از کمیک فاصله میگرفتن تو بعضی کارها
فیلم اترنالز جدا از نقص ها و اشکالاتش به نظرم ازفیلمی مثل ونوم یا بلک ویدو بهتر بود به شخصه منم خوشم اومد از فیلم و اینکه کسی خوشش بیاد یا نه به نظر شخصی بستگی داره که حالا خیلیا از این فیلم متنفر شدن . با این حال از فیلمایی مث کپ مارول یا ثور۲ خیلی بهتر بود .
بله بلک ویدیو که هیچ جی نداشت
به خصوص شرورش یعنی تسک مستر
ببینید یعنی حالت دث استروک رو داشت وقتی کلاهش رو در میاوردن یه کهریزک میزه کوچولو توش بود خیلی باحال بود 😂🤣
منظورم این بود که وقتی ماسک رو در میاین یه کله ریزه توش بوده😂
نقد عالی و کاملی بود آقای قاسمی و من نیاز ننکردنم چیز زیادی بهش اضاف کنم!!! یه چیزی که راجع به نقد های شما یا کلا خیلی از نقدا دوست دارم اینه که نیمه پر لیوان لیوان رو میبینین و بدون کوبیدن فیلم مشکلاتش رو بیان میکنین حتی اگر اون فیلم واقعا مزخرف باشه!!
🔽نظرم خودم درباره فیلم تقریبا هم نظر شماست جز درمورد بهترین شخصیت فیلم که از نظر من کسی نیست جز سلستیال ها«میدونم عجیبه نه؟😂😅» من با هیچ کدوم از شخصیت های ارتباط برقرار نکردم و برام جذابیتی نداشتن جز سلستیال ها مخصوصا آریشم!! بنظرم جذاب ترین صحنه های فیلم مربوط به اونا بود و من چند بار سکانس هاشون رو بر میگردوندم تا دوباره ببینم!! شاید به این دلیل باشه که ما تاحالا موجوداتی به عظمت سلستیال ها تو هیچ فیلمی در سینما نداشتیم! اونا شخصیت هایی فوق‌العاده پرابهتی بودن و هر دفعه که ظاهر میشدن من خیلی شگفت زده میشدم مخصوصا آخر فیلم!! حضور اونا به این شکل یه تصور کلی از چگونگی به تصویر کشیدن شخصیت های مشابهی مثل گالاکتوس رو به ما میده!! بی صبرانه برای دیدن سکانس های بیشتر مخصوصا صحنه های مبارزه این شخصیت ها لحظه شماری میکنم!!
من به فیلم نمره ۶ رو میدم!!
اره سلستیال ها خوب بودن با ابهت در اورده بودنشون
نمی دونم چرا احساس می کنم خیلی ها این فیلمو ندیدن و به همین خاطر هم هست که انقدر زود از تو سینما کشیدنش بیرون .
https://i.redd.it/4p2ln287b0c81.jpg
دانلود حق از موجانگ
این واقعیه؟
عشقم موجانگ استدیو
آره واقعیه
واقعا حق پس