جدید ترین نسخه سری بازی های call of duty یا ندای وظیفه یعنی کالاف دیوتی ونگارد منتشر شد و بازخورد های مثبت و منفی مختلفی داشت. اگرچه بیشتر منتقدین بر سر این موضوع که ونگارد فقط یک شوتر اول شخص متوسط است نظر شان یکسان بود ولی بعضی از منتقدین هم بودند که این بازی را تحسین می کردند و عده ای هم آن را تخریب. در این وضعیت بهتر است نقد ایرونی سنتر را هم بخوانید تا بتوانید برای تجربه این بازی تصمیم بگیرید.
تاریخ انتشار: ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۱
استودیو سازنده: Sledgehammer Games
ناشر: Activision
پلتفرم ها: پلی استیشن ۵٫ ایکس باکس سریز ایکس. ایکس باکس سریز اس. پلی استیشن ۴٫ ایکس باکس وان. مایکروسافت ویندوز.
موتور ساخت: IW Engine
سری بازی های کالاف دیوتی سه بخش اصلی دارند. بخش کمپین( Campaign) بخش مولتی پلیر یا همان بخش آنلاین( Multiplayer) و بخش زامبی(zombie) که قرار است در این مقاله این سه بخش اصلی بررسی شوند.
کمپین داستانی:
بخش داستانی بازی به صورت کلی چهار شخصیت اصلی دارد. آرتور کینگزلی. لوکاس ریگز. وید جکسون. پولینا پتروا. این چهار نفر به عنوان یک گروه وظیفه دارند به یک قظار در هامبورگ حمله کنند و پروژه مخفی به نام ققنوس(Phoenix) را شناسایی و نابود کنند. در ادامه به شخصیت پردازی هر کدام از این چهار نفر می پردازیم.
اول از همه آرتور کینگزلی(Arthur Kingsley):
قطعا در راس هر گروهی سرگروه اون تیم قرار داره. آرتور کینگزلی فرمانده گروه Task Force One است و برای ارتش بریتانیا می جنگد. اما اصالت کامرونی دارد. او از همان سن نوجوانی برای داشتن سواد حرف زدن به چندین زبان مختلف توسط دوستان و خانواده مورد تحسین قرار گرفته و میتواند فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، پرتغالی و بانتو صحبت کند. او در زمان کودکی داستان سه تفنگدار را بیشتر از هر قصهای دوست داشت و بعد از تحصیل در دانشگاه کمبریج انگلستان به نیرو ارتش آن کشور پیوست تا در جنگ جهانی دوم وظیفه خود را انجام دهد. شاید از خودتان بپرسید چرا کینگزلی فرمانده این گروه است؟ دلیل انتخاب شدن کینگزلی برای این وظیفه نیز حس مسئولیتپذیری است که در مقابل ماموریت خود دارد؛ به نحوی که مطمئن میشود که کار حتما کامل و درست انجام شده است.
وید جکسون( wade jackson)
بهترین خلبان ایالات متحده آمریکا و یکی از خطرناک ترین تهدیدات هوایی برای دشمن. وید جکسون. او وقتی نوجوان بود به دنبال عشق سرعت با ماشین های مسابقه ای پیست ها مسابقه می داد. او با مهارت و ریسک پذیری از مسیر هایی گذر می کرد که هیچکس حتی به رد شدن از اون ها فکر نمی کرد! با این وجود طولی نکشید که او لذت واقعی از سرعت را در آسمان آزاد پیدا کرد؛ جایی که میتوانست برای خود هرقدر که میخواهند تند برود و کسی جلودار او نباشد! وید جکسون بعد از دوران دبیرستان به استخدام نیرو هوایی آمریکا درآمد و سپس در جنگ جهانی دوم به نیروهای متحد پیوست. او برای استعداد ویژه خود در روزهای پایان جنگ به جمع شخصیت های Call of Duty: Vanguard اضافه شده و تحت فرمان آرتور کینگزلی قرار گرفت تا در کنار سایر همتیمیهای تسک فورس ویژه قرار بگیرد.
پولینا پتروا( polina petrova)
پولینا سرباز انتخاب شده نیست، بلکه دست تقدیر او را در شهر استالینگراد قرار داده تا طی وقایع خونین جنگ جهانی دوم مجبور شود تا سلاح به دست گرفته و انتقام بگیرد! در واقع شاید همین باعث خاص و متفاوت بودن او میشود؛ سلاح عضوی از بدن او شده است.
جنگ برای خانواده پتروا یک مسئله شخصی است، چراکه پولینا دوران کودکی و نوجوانی خود را در استالینگراد با تمامی خاطرات تلخ و شیرین گذرانده بود و پس از مرگ مادرش، این شهر برای او به مهمترین میراثی تبدیل شده بود که به دست سربازان نازی به خاک و خون کشیده شد. حال او دیگر به هیچکس اعتماد نمیکند و سلاح خود را نه برای جنگ، بلکه برای یک انتقام شخصی بلند میکند تا افرادی که خاطراتش را نابود کردهاند به سزای اعمالشان برساند.
شخصیت پولینا در واقع از یکی از سربازان واقعی روس در دوران جنگ جهانی دوم الهام گرفته شده که لیودمیلا پاولیچنکو (Lyudmila Pavlichenko) نام دارد. او به بانوی مرگ مشهور بوده و ۳۰۹ کشته تایید شده در این جنگ با سلاح تک تیرانداز Mosin Nagant را به ثبت رسانده که خود یک رکورد محسوب میشود!
لوکاس ریگز(lucas riggs)
لوکاس ریگز سرباز اهل شهر ملبورن استرالیا است که پیش از شروع جنگ جهانی دوم همراه با پدر و خانواده خود به دامداری مشغول بوده و به گوسفندان در مزرعه رسیدگی میکرده است. با این حال وقتی که خطری جهان را تهدید کرد، او هرگز از تصمیم خود برای رفتن به این جنگ صرف نظر نکرد! در واقع لوکاس ریگز ترجیح میدهد تا به جای حرف زدن با کارهای خود به دیگران نشان دهد که چه منظوری دارد. حال این برای دوستان میتواند به معنای شادی جشن باشد، و برای دشمنان به معنای منفجر کردن یک گردان پر از سرباز نازی که تکه پاره میشوند!
در گروه ونگارد هر سرباز به دلیلی خاص انتخاب شده و هرکدام قابلیتی دارند. برای مثال تاکنون با آرتور کینگزلی یه عنوان یک فرمانده و پولینا پتروا در نقش یک اسنایپر بینظیر آشنا شدهاید، اما جالب است بدانید که ویژگی لوکاس در ساختن مواد منفجره و قرار دادن آنها زیر تشکیلات دشمن خواهد بود!
در نگاه اول این گروه بسیار جذاب هستند. تیمی متشکل از ۴ نظامی خبره چهار کشور مختلف( بریتانیا.روسیه.آمریکا و استرالیا) ولی چه نکته ای باعث می شود ما این داستان این بازی را مضحک بدانیم؟ روایت داستان به شدت بد! سریع و بی کیفیت. این دو کلمه تمام چیزی است که باید از روایت داستان ونگارد بدونید.
یکی از نکات مثبت بزرگ کالاف دیوتی ونگارد گیم پلی آن است که در حال حاضر بین شوتر های نظامی کاملا بی رقیب است. ترکبیب عالی سیستم های مختلف گیم پلی باعث شده با یک بازی بی نقص از نظر گیم پلی طرف باشیم. جلوه های صوتی فوق العاده هم در این راه شما را همراهی می کنند.
اگر فقط به خاطر گیم پلی به سراغ کالاف دیوتی می روید این بازی شما را سیر خواهد کرد. اما از نظر داستانی به قدری ضعیف ظاهر شده که نمی توانید لذت کاملی ببرید.
مراحل جذاب بحش کمپین: استالینگراد و برلین
بخش مولتی پلیر( Multiplayer)
شاید بهترین توصیف برای حالت چندنفره ونگارد که قطعا مهمترین بخش آن برای افرادی است که میخواهند بهشکلی طولانیمدت از بازی لذت ببرند، این باشد که بگوییم این نسخه دقیقا همان مسیر نسخههای مدرن وارفر و کلد وار را، این بار در فضای جنگ جهانی دوم ادامه داده است. به بیان دیگر، اگر انتظار نوآوری بزرگ و خاصی را در این بخش داشتید، ونگارد چیز خاصی برای ارائه کردن نخواهد داشت ولی برای طرفداران دو نسخه قبلی، شاهد تجربه آشنا و کماکان جذابی هستیم که یک سری بهبودهای جزئی هم داشته است. حالتهای کلاسیک کال آو دیوتی از Team Deathmacth گرفته تا هاردپوینت و دامینیشن در این نسخه هم وجود دارند و کنار آنها، شاهد موارد جدیدی مثل Patrol یا Champion Hill هم هستیم. به مانند نسخه های پیشین هم می شود اسلحه ها را شخصی سازی نمود. اما این بار با تجهیزات جنگ جهانی دوم!
تعداد نقشه های بخش مولتی پلیر ونگارد قابل قبول است و این بخش را به نوعی لذت بخش می کند.
بخش زامبی(zombie)
در این نسخه بخش زامبیها کمی تغییرات داشته و بهجای ساختاری که در کلد وار ارائه میکرد، بازیکنان را وارد یک محیط هابمانند میکند و پس از آن ازطریق پورتالهای موجود، میتوانید به نبرد با زامبیها بروید و مأموریت هر پورتال را انجام دهید؛ مأموریتهایی مثل زنده ماندن دربرابر حمله زامبیها برای مدتزمان مشخص یا رساندن سنگهایی مخصوص به محل تعبیهشده. با اینکه کماکان کشتن این موجودات ترسناک در ونگارد هم جذابیت خوبی دارد، ولی حالت زامبی بازی فعلا از حیث محتوا گستردگی خیلی خاصی ندارد و صرفا به یک تجربه بقامانند محدود میشود. بنابراین در حال حاضر می توان این بخش را بی محتوا خطاب کرد. چون به واقع چیزی جز یک تجربه تکراری نخواهد بود.
بررسی کلی:
نکات مثبت:
شخصیت های جذاب
گیم پلی بی نقص
جلوه های صوتی به شدت با کیفیت اسلحه ها و شلیک گلوله
بخش چند نفره قابل قبول
نکات منفی:
روایت داستان مضحک
ویلن نه چندان کاریزماتیک و فاقد جذابیت
بخش شخصی سازی اسلحه ها می توانست بهتر باشد.
افت فریم و دیر لود شد بافت ها
فقر محتوا در بخش زامبی
بهینه نبودن نسخه کامپیوتر
نمره ایرونی سنتر به این بازی: ۷٫۴ از ۱۰
نویسنده: محمد امید سعادتی
ای بتلفیلد فن
ممنون از مقاله
عالی بود آقای سعادتی.
من که خودم واقعا از بتلفیلد خوشم نیومد.
همیشه کالاف و هیلو رو ترجیح دادم بهش.
ادمین پرچمش بالاست😎
Admin
هم بتلفیلد هم کالاف امسال گند زدن.
بین شوتر های معروف فقط هیلو تونست خوب عمل کنه.
دقیقا.
ممنون خوب بود.
امسال سال شوتر ها نبود.به غیر از هیلو
فقط ی چی
داستان اساسینز کرید اینفینیت چیه؟قراره چجور بازی باشه؟
منظور از داستان اینه که قراره جهان باز باشه یا محدود به خط داستانی
Mohamadodinson
قراره یک بازی سرویس محور آنلاین باشه