تحلیل شخصیت ارن یگر؛ قاتلی بی رحم یا منجی؟

در ادامه نقد و بررسی انیمه حمله به تایتان تصمیم بر تحلیل روانشناسی و شخصیتی کاراکتر ها نیز گرفتم در این قسمت قصد داریم ارن یئگر شخصیت اصلی انیمه تایتان حمله کننده (که به اشتباه به حمله به تایتان (اتک ان تایتان ) ترجمه شده است) گرفتم با ما همراه باشید……

 

روند تکاملی شخصیت

How Old Are the 'Attack on Titan' Characters? We've Compiled an Easy Guide for Answers

برای این مقاله زیاد نمیخوام به موارد ابتدایی و کلی بپردازم زیرا که خب گفتن زندگینامه کاراکتر و …. برای افرادی مناسبه که انیمه رو ندیدن ولی این تحلیل یک معرفی نیست بلکه یک تحلیل شخصیتیه که به کسانی که انیمه رو مشاهده نکردند پیشنهاد نخواهد شد چراکه درکی از موارد ذکر شده نخواهند داشت

گذشته از این مسائل همگی میدانیم در سن نوجوانی ما چیزی بنام بلوغ شخصیتی داریم بدین معنا که فرد به دنبال کمال گرایی است به دنبال معنای موجودیت حیات زندگی مرگ و نظم در افرینش در این دوره اگر فرد نتواند خود را بشناسد قطعا نخواهد توانست محیط پیرامون خود را نیز درک کند و این اتفاق فرد را ممکن است منزوی سازد و او را از جامعه طرد کند اما در مورد ارن اینگونه نیست زیرا که او در کودکی به هدف خود پی برد و خود را شناخت البته او یک بحران شخصیتی معنایی را داراست او همواره در زندگی خود احساس کمبود میکند او همواره از اسارت رنج برده و میترسد او همواره دنبال ازادیست این ازادی هم خلائی در زندگی او و هم هدفی در زندگی وی است این خلاء باعث تحرک و اراده ای پولادین برای او شده و در کنار ان تبدیل به یک کمپلکس روانی شده زیراکه او در ازادی افراط دارد او هرگز خود را ازاد نمیبیند او خود را شناخته اما محیط پیرامون خود را خیر و این اتفاق دقیقا در همان دوره تکامل شخصیتی وی رخ داده است که بجا اینکه او را منزوی و طرد شده کند او را دچار یک بحران و دگرگونی شخصیتی کرده وی برای ازادی هرکاری میکند حتی قتل!! او اولین بار در ۹ سالگی ۴ نفر را کشت و این یعنی او در دورانی که هنوز عقل فکر درک و فهمش به کمال نرسیده بود خود را درگیر مسئله ای به بزرگی قتل کرد و این تاثیر در سنی که فرد به تکمیل شخصیتی نرسیده تاثیری جبران ناپذیر بر فرد دارد مانند وقتی که بچه ای چهارساله را با عقاید خود بزرگ کنید و افکار خود را به فرد تحمیل کنید نتیجه چیزی جز پریشانی روانی نبوده و در بزرگسالی از او فردی افراطی میسازد و چه بدتر انکه عقاید تحمیل شده اشتباه باشند و وقتی فرد بزرگتر شود در جامعه تاثیر عقاید خود را ببیند و با وقعیت مواجه شود در این صورت وی به اینکه اشتباه میکرده پی میبرد ولی بازهم نمیتواند عقایدی که از کودکی با او بوده را کنار بگذارد در نتیجه وی به فردی دارای دو قطبی شخصیتی تبدیل میشود در این مورد میتوان به شخصیت راینر براون نیز اشاره کرد که در مقالات اینده بیشتر در مورد او صحبت کنیم

این تغییرات باعث و بانی تحولات ذهنی ارن در فصل چهارم و تکامل شخصیتی او در این مورد شده است

 

 

قدرت طلب،دیکتاتور،ازادی خواه یا دیوانه

کدامیک؟؟؟

Attack On Titan Season 4 Part 2 Episode 2: Release Date & Plot Updates

در این مورد بحث کمی سنگین است

ارن قطعا فردی ازادی خواه است اما نه برای خود بلکه برای دیگران ، زیرا که او خود را ازاد میداند و دیگران را برده ، که درواقع این یعنی او برده ازادیست باز هم اشاره میکنم که او جاه طلبی ای بی حد دارد که این موجب قدرت طلبی بر وی میشود اما او قدرت را برای قدرت نمیخواهد بلکه برای کمال میخواهد ان هم نه کمال خود بلکه کمال دیگران زیرا او خود را فردی کامل میداند و میخواهد همه و همه مانند خودش تغییر کنند پس در این مسیر دست به هرکاری میزند حتی فدا کردن دیگران و البته خودش

در این زمینه باید دانست که ارن برای انکه بشریت ازاد باشد انها را مجبور به ازادی میکند یعنی انها را محدود به ازادی میکند و این یعنی تناقض در عقیده های خود که باعث همان اتفاق مذکور در بالا شده یعنی تغییر ناگهانی افکار و عقاید البته در ظاهر در این مورد در ادامه توضیح خواهیم داد

ارن را نمیتوان یک فرد مستبد دیوانه یا یک ویلن خواند و همانطور هم نمیتوان او را قهرمانی دید از اسمان،چرا که هنوز به واقعیت درمورد او و افکارش        پی نبرده ایم از طرفی او میتواند مانند لولوش لامپروژ تنها دوستانش را فریب داده باشد و انها را از خود دور کرده تا با این کار مارلی را که از گذشته انها را شیطان میخوانده است سرکوب کند و به مردم پشت  دیوار بفهماند که انها نیز مانند خودشان انسان هایی هستند که نه شیطانند نه خدا و همینطور هم ممکن است به کلی شاهد تغییر شخصیتی در وی بوده باشیم و واقعا خواهان جنگ باشد هرچند او از همان دوره نوجوانی و بلوغ شخصیتی وقتی به دریا رسید گفت اگر انسان های ان رف اقیانوس را بکشیم ازاد خواهیم بود؟؟تمامی این افکار و عقاید حول یک محور میچرخند ، به قول خود او:

من از کودکی خودم بودم ، از وقتی چشم باز کردم ازاد بود و هرکسی که سعی کرد ازادی مرا بگیرد من هم بیدرنگ بزرگترین ازادی وی را گرفتم:           زندگی اش…..


سه دوست

ارن ، آرمین ، میکاسا

Eren Mikasa Armin Wallpapers - Top Free Eren Mikasa Armin Backgrounds - WallpaperAccess

وقتی اسم شیگینیکو نو کوجین می اید در نگاه اول کاراکتر اصلی داستان ارن یئگر دیده میشود غافل از انکه این انیمه هیچگاه یک قهرمانو یک کاراکتر اصلی نداشته ، ندارد و نخواهد داشت …همواره این سه دوست مکمل همدیگر بودند و برای شناخت ارن باید بهترین دوستانش را هم درک کرد

ارمین ارولت:پسری ریز جثه ، بسیار ضعیف از نظر بدنی ، نابغه از نظر ذهنی ، مو های زرد و چشمان ابی

ارمین همواره از کودکی مورد ازار و اذیت دیگران قرار میگرفت او ذهنی خلاق و البته کنجکاو بود درواقع اون ارزوی دیدن عجایب در جهان بیرون از دیوار را داشت او معتقد بود در بیرون از دیوار هم زندگی در جریان است و به دلیل انکه در ان زمان مردم جاهل تنها علاقه به خوردن و خوابیدن و مانند گاو و گوسفند زندگی کردن را داشتند و زندگی بیرون از دیوار را حماقت محض میدانستند با شنیدن حرف های ارمین سعی در متقاعد کردن او نسبت به اشتباهش داشتند اما ارمین با ذهن پرشورش انها را به اشتباه خود متوجه میکرد و از انجا که این حقیقت برای انها غیر قابل هضم بود صرفا بجای بحث با او که میدانستند موجب ضایع شدنشان میشد اورا کتکی زده و در کوچه و خیابان ول میکردند

چیزی از گذشته ارمین و پدر و مادرش نمیدانیم بجز انکه او در روزی که دیوار ها فروریخت ازکتابخانه ای کتابی ممنوعه دزدیده بود که در ان از وقایع بیرون دیوار غار های نمکی دریا و اقیانوس و اب های اتشین (مواد اتش نشانی ، مواد مذاب) نوشته بود و از ان پس به خود قول داد روزی ان ها را از نزدیک ببیند

همچنین او در کودکی با پدربزرگ فقیر و کشاورزش زندگی میکرد که بعد از فرو ریختن دیوار ماریا به دیوار رز پناه برده بودند ولی بخاطر تراکم جمعیت زیاد دولت افراد زیادی از کشاورزان فقیر را برای به اصلاح بازپس گیری دیوار بی هیچ سلاحی به بیرون دیوار ها فرستاد تا بلکه کشته و جمعیت کمتر شود و اذوقه غذایی به همگان برسد

اون پس از کشته شدن پدربزرگش به مانند ارن و میکاسا یتیم ماند و در کنار ان دو زندگی کرد و به هنگ شناسایی ملحق شد

میکاسا آکرمن:دختری از خاندان آکرمن و از مادری اسیایی ، بسیار قدرتمند از لحاظ بدنی و مهارت های رزمی ، اراده ای ضعیف ، وابستگی شدید به خانواده و ارن یاگر ، موهای سیاه و چشمان مایل به قهوه ای

مانند ارمین از کودکی و تولد میکاسا نیز اطلاعات زیادی در دسترس نیست مادر وی از خاندان اسیایی که بسیار نژاد کمیابی بودند و پدرش نیز از نژاد مردم اروپایی بوده است…..پدر ارن گریشا دکتر این خانواده بوده و پسرش ارن را برای انکه در گذشته توسط قدرت تایتان حمله کننده اینده را دیده بود و ارن ارمین و میکاسا را سه دوست نامیده بود تصمیم گرفت تا ارن و میکاسا را با هم اشنا کند البته در همان روز چهار مرد تاجر به خانه ی میکاسا رفته مادر و پدرش رو کشته و خودش را نیز اسیر گرفته بودند تا به دیوار مرکزی برده و او را بفروشند ، ارن در حینی که تنها ۹ سال داشت سه نفر از تاجر ها را کشته و در حینی که مرد چهارم او را به قصد کشت گرفته بود با دستور به میکاسا خون اکرمن او را فعال و او را وادار به حمله کرد

بعد از این حادثه نیز میکاسا در خانه یئگر ها بزرگ شد و پس از فروپاشی دیوار و مرگ مادر ارن او نیز بی خانمان شد ، از نقاط ضعف  میکاسا اکرمن میتوان به ان اشاره کرد که وی از خود هیچگونه اختیاری نداشته و مدام درحال تقلا زدن برابر قدرت اکرمنی  خود است به همین علت او نمیتواند خوب تمرکز کند و بین خودش و ارن (که اولین بار به او دستور و نیروی او را بیدار کرد) در حال تغییر شخصیتی است

نقطه مشترک  ارمین و میکاسا با ارن این است که ارن به انها مفهوم ازادی و کمال طلبی را اموخت همانگونه که میکاسا قبل از دیدن ارن دختری معمولی و قانع بود و ارمین هم پسری بود که در برابر زورگویی دیگران از خود دفاع نمیکرد ولی با دیدار با ارن از ان پس ارن را مانند کوهی پشت خود میدید

اما ارن همواره در تلاش است که این وابستگی را از میان خود و مخصوصا میکاسا بردارد زیرا که میداند او روزی کشته میشود و اگر این وابستگی همواره امتداد پیدا کند میکاسا نیز بدون او امیدی به زندگی نخواهد داشت درست مانند لحظه ای که همه فکر میکردند ارن توسط یک تایتان کشته شده و مانند انچه ذکر شد ارمین و میکاسا امیدی برای مبارزه نداشتند تا جایی که میکاسا وقتی در حال مرگ بود غریزه اش بیدار و در برابر مرگ ایستادگی کرد.


تایتان یا انسان؟

در روز فروپاشی دیوار ها ارن به خود قول داد تا روزی نسل تایتان ها را منقرض کند_پنج سال بعد طی حادثه ای متوجه شد خود او نیز یک تایتان است در این شرایط یعنی فرد خودش همان چیزیست که از ان هراس داشته و تنفر میورزید اما ارن با همه اینها میخواست همان چیزی بماند که دوست داشته یعنی با اینکه یک تایتان بود همواره به دلیل وابستگی اش به بشریت نمیخواست این حقیقت را بپذیرد و این فرار از حقیقت موجب خاموشی حقیقت نیست بلکه تنها ان را به عقب می اندازد و در روزی که دیگر دیر شده است گریبان انسان را خواهد گرفت

ولی داستان در جایی پیچیده تر میشود که مشخص میشود تایتان ها نیز انسان بوده و دشمن اصلی انسان ها خودشان هستند و موضوع اصلی هم این است که پدر ارن در جوانی بیرون دیوار ها و در قلمرو دشمن میزیسته است ، هرچند به این موضوع اشاره نشد ولی ارن خود را بین یک الدیایی و یک مارلیایی گم کرده بود بین یک انسان و یا یک تایتان”ولی او اراده ای مستحکم و پولادین داشت و همین باعث شد که برخلاف هر فرد دیگری خودش اینده خودش را انتخاب کند او بود که انتخاب کرد انسان باشد یا یک دیو مارلیایی باشد یا الدیایی اهل پارادیس باشد یا جهانی بیرون از دیوار شیطان باشد یا انسان ازاد باشد یا اسیر زنده باشد یا بمیرد…


اراده پولادین : کلیدی برای راهگشایی:

یکی از عناصر شاید کلیشه مانند انیمه این است که شخصیت اصلی داستان فردی عاجز و ضعیف است ولی با اراده پولادین خود به مرور زمان خود را قدرتمندتر و قدرتمندتر میکند این کلیشه شاید تکراری ولی خسته کننده نشده است

از این ها گذشت کنیم معیار محبوبیت ارن اراده راسخ و عظیم اوست که با در بر گرفتن آن ضعیف های خود را میپوشاند و به او قدرت ازادی میبخشد او ذاتا فردی آزاد بوده و هست ولی هرگز به آزادی بسنده نمیکند او هرگز از لذت ازادی سیر نمیشود و همواره در پی آن بوده اما نکته ای در این مورد وجود دارد کاراکتر ارن فردی احساسی میباشد که اکثرا به جای عقل خود به احساست خود گوش میدهد و این باعث ضعف منطقی و حفره مفهومی برای اون میگردد همان ضعف منطقی که به خاطر ان اورئو پترا و دیگر اعضای جوخه لیوای کشته شدند _ همان ضعفی که بخاطر هدفی به بزرگی ازادی الدیا ساشا فدای ان شد همان ضعفی که در کودکی بخاطر ان گریبانگیر قتل شد و در حمله به لیبریو هزاران کودک بیگناه و غیر نظامی را کشت و بله……..تمامی این اتفاقات از کشته شدن جوخه لیوای تا قتل عام هزاران زن و بچه بیگناه در عین بی منطقی منطق عظیمی در پشت خود داشت _ اگر جوخه لیوای نمیمرد ارن توسط آنی لئون هارت دزدیده و الدیا برای همیشه نابود میشد چراکه تنها ستون پایداری که انها را نگه داشته بود تایتان بنیان گذار یعنی ارن بود _ اگر ساشا نمیمرد گابی هرگز با واقعیت خود رو به رو نمیشد _ اگر ارن در نه سالگی سه نفر را نمیکشت میکاسا به برده داری گرفته و ارن هرگز نمیتوانست او را ببیند _ اگر کودکان در لیبریو نمیمردند سران ارشد مارلی نیز کشته نمیشدند و در نتیجه با نقشه حمله به پارادایس جزیره بهشت برای همیشه نابود و الدیایی های افتخاری نیز کشته میشدند و تمامی این منطق ها در هاله ای از ابهام قرار دارند چرا که نمیتوان گفت ایا عمل ارن درست یا نادرست بوده و تمامی این پارادوکس ها ساخته اراده ای پولادین است که میگوید برای اهداف بزرگ باید اعمال بزرگ انجام داد و برای اعمال بزرگ اهداف و اعمال کوچکتری فدا خواهند شد

حقیقتی تلخ اما واقعی………..

تنفر از دنیا یا خواهان صلح برای همگان؟

در نگاه اول این مسئله بسیار ساده است چراکه پس از غرش پاسخ این سوال داده شد اما ایا این واقعیت است؟ مشخص نیست

از طرفی در زندگی ارن بارها دیده شده است که او از کشتن برای رسیدن به اهدافش هیچ ترسی ندارد حال کشتن دو انسان صدها تایتان یا کل جانداران روی

سیاره زمین ولی این کشتار ها بخاطر تنفر بوده یا ترحم؟ ابتدا باید دانست ارن از جنگ متنفر بوده روزی که مادرش در مقابل چشمانش کشته شد او قسم به

پایان جنگ داد،اما چگونه؟؟؟با کشتار

در حقیقت ارن کشتار را راهی برای صلحی واقعی میداند

جهانی که خواهان صلح باشد باید هم پیمان شود و برای هم پیمان بودن اجبار است بر اتفاق نظر داشت.

و بین امپراطوری و مردم مارلی الدیا و باقی جهان هیچ اتفاق نظری وجود نداشت و دقیقا به همین خاطر هرگز در این تاریخ چند هزار ساله صلحی به وجود

نیامد و ارن با فدا کردن روح خود خواهان به وجود امدن این صلح است ; در واقع او خود را به شیطانی تبدیل کرده تا انسان های دیگر در پی کشتن او با یکدیگر صلح کنند ………با فرض درست دانستن این تئوری کاراکتر لولوش لامپروژ را میتوان تا حد بسیاری به او تشبیه کرد در واقع فداکردن جان جسم و روح خود برای پایان دادن به جنگ کشتار و فساد در دنیا با به وجود اوردن جنگ کشتار و فسادی در خود

سخن آخر

ارن را میتوان منجی و در عین حال قاتلی دانست که با خون زیادی از خون بسیار زیادتری پیشگیری میکند

و در نهایت او نه یک قهرمان و نه یک شرور بلکه شخصیتی خاکستری دارد و یک نماد برای جمله معروف برای اهداف بزرگ باید افرادی کوچک فدا شوند است…


نویسنده: سید بهامین هاشمی

13 Comments
  1. سید بهامین هاشمی کاربر می‌گوید

    یعنی خوشم میاد به مقاله رسما گفتید نخوندم ندیدم نشنیدم نفهمیدم نلمسیدم نبوییدم نچشیدم

    1. admin
      admin کاربر می‌گوید

      🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

      1. سید بهامین هاشمی کاربر می‌گوید

        از درکش عاجز هستم😂

        1. admin
          admin کاربر می‌گوید

          درک چی؟

        2. ولادیمیر رندال ابوعلی ( 👈 آقام سورنا ) کاربر می‌گوید

          🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

  2. دیسی فندوم ( حمایت بیشتر از ویلسون ) کاربر می‌گوید

    خدایی از منتق میکاسا خوشم نیومد
    اومده میگه نمیزارم بمیری ارن
    اه اه اه چندش
    این نیعا هم رو مخه
    حالا اسپویل نمیکنم
    ( سید میخوای یه ایمل دیگه بزن بیا یه اسپم بده همه کامنت بدن خخخخخ)

    1. LORD__SBH
      LORD__SBH کاربر می‌گوید

      نیعا؟شاید منظورت نیفا باشه
      میکاسا هم به مرور تغییر میکنه من خودمم اولش خیلی بدم میومد ازش اما الان واقعا بسیار کاراکتر بهتری شده (فصل چهار رسما لیوای شده بود/: )
      فصل چندی حالا؟ چون بعدا دلت برای نیفا خیلی میسوزه
      البته کارکتری که خودم واقعا ازش خوشم میاد آرمینه که بخاطر دوبله زیبای ایرانیش تا یک فصل و نیم فکر میکردم دختره/:
      لامصب صداش تو دوبله اصلا زبالس

      1. دیسی فندوم ( حمایت بیشتر از ویلسون ) کاربر می‌گوید

        اممممم
        واسه بعضیا اسپویل دار این ادامه
        اسمش نیا بود ها همون کسی که تایتان مونث شد دیگه
        ارن رو میخواس
        آخرش گیر کرد تو کریستال ها مرد
        حریف اصلی ارن توی فصل ۱ دیگه
        حتما توی دوبله تلفظ فرق کرده دیگه
        من توی اممممممم فصل ۲ هم قسمت ۴ ولی خدایی قسمت های اول فصل ۲ خیلی خیلی گاد بود خیلی
        : ]
        خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
        از قیافش هم معلومه ارمین دختره به نظرم دروغه اون دختره :>
        اون حتما دختره ببین از کی میگم

        1. LORD__SBH
          LORD__SBH کاربر می‌گوید

          نیا؟؟؟تایتان مونث اسمش آنی هست /: وات؟تو کریستال هم نمرد
          واقعا تو کدوم دوبله ای انی رو نیا تلفظ میکنه؟؟؟؟؟وای خدا….
          ضمن اینکه ارمین پسره /:

          1. دیسی فندوم ( ارن با وفا ) کاربر می‌گوید

            چی بگم
            توی آپارات دیدم
            نیا ؟ آنی خخخخ
            اهان پس توی فصل های آینده زنده میشه نیا
            وای واقعا رو مخ بود
            ولی خیلی شبیه دختره امین
            هممممم
            مرسی بابت بحث : )

      2. دیسی فندوم ( حمایت بیشتر از ویلسون ) کاربر می‌گوید

        لورد جان شما سریال های دیگه چی دیدین ؟
        کنجکاو شدم :¤

        1. LORD__SBH
          LORD__SBH کاربر می‌گوید

          از بعد ۲۳ خردادماه یه سری مقالات سریالی تا آخر تابستون منتشر میشه به اسم انیمه چی ببینیم
          هفته ای یه انیمه سریالی وو یه سینمایی معرفی میکنم توش

    2. دیسی فندوم ( حمایت بیشتر از ویلسون ) کاربر می‌گوید

      قسمت های اول فصل ۲ چقدر گاده 😐

دیدگاه ها غیر فعال است.