جنگ های اشکانیان و روم

نبرد سورنا با رومیان:

جنگ حران( کاره)، در منطقه‌ای در شمال میان رودان( بین‌النهرین) بین اورفه و راس العین بین سپاه ایران و روم رخ داد و با شکست سپاه روم به پایان رسید. در ۶ می (۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سردار اشکانی که از اهالی سیستان و فرمانروای آنجا بود آماده نبرد با یکدیگر شدند و سرانجام در ۱۹ خرداد(۹ژوئن) پس از یک نبرد خونین، کراسوس سردار رومی کشته شد.

کراسوس در آغاز موفقیت های بدست آورد و ارتش به او لقب امپراطور داد. البته موفقیت های او بیشتر از تاراج روستاها و آبادی های بی پناه میانرودان چیز دیگری نبود. ارد دوم فرستاده ای نزد کراسوس فرستاد تا درباره این دشمنی از او توضیح بخواهد و او اینطور پاسخ داد که جواب پارتیان را در سلوکیه خواهد داد. آنگاه پیرترین فرستاده آرد دوم به او گفت: اگر در دست من مویی دیدی، دیدار شهر سلوکیه نیز نصیبت خواهد شد. بدین ترتیب جنگ بین دو ابرقدرت قدرت قطعی شد.

با قطعی شدن جنگ، پادشاهی اشکانی فرماندهی ارتش را به سردار دلاوری به نام سورنا واگذار کرد و خود به ارمنستان رفت تا از فرستادن نیروهای کمکی توسط پادشاه آن سرزمین به روم جلوگیری کند. کراسوس با سپاه ۴۲ هزار نفری از لژیونر های رومی وارد مرز حران ( شهری در جنوب ترکیه امروزی و مرز ایران و روم) شد، در مقابل خود سپاه کوچکی از اشکانیان را مشاهده کرد. کراسوس سپاه خود را به شکل مستطیل سازماندهی کرد. سپس یک جناح را به کاسیوس و دیگری را به پابلیوس داد و خود قلب سپاه را در اختیار گرفت.

پارت ها با آواز شیپور حرکت نمی کردند بلکه طبل های عظیمی داشتند که گرد آنها زنگوله هایی داشت تا از چند طرف صدا کند. مجموعه این صپا ها مثل صدای رعد و برق و غرش حیوانات بود ولی سورنا می دانست که ارتش روم را نمی توان به این آسانی شکست داد بنابراین یک حیله جنگی بکار برد. او بهمراه ۱۰۰۰ سرباز در برابر رومیان حاضر شد و ۹۰۰۰ کماندار را پشت تپه پنهان کرد. با حمله لژیونر ها، سورنا دستور عقب نشینی صادر کرد تا سربازان رومی در تعقیب آنها وارد محوطه اشکانیان شوند. در این هنگام کمانداران از پشت تپه ها بیرون آمدند و بسوی رومی ها حمله ور شدند. سواران اشکانی با حرکت زیگزاگی، چنان با مهارت تیر ها را بسوی رومی ها پرتاب می کردند که بقول پلوتارک پای سربازان رومی را به زمین می دوختند و عاقبت همگی اسیر یا کشته می‌شوند.

کراسوس سعی می کرد با سازماندهی ارتش باقی مانده، حمله دیگری را ترتیب دهد، اما ناگهان با سر بریده پسرش مواجه شد که روی نیزه ایرانیان بود. مرگ پابلیوس روحیه سربازان رومی را درهم شکست طوری که دیگر نتوانستد در برابر حمله سربازان اشکانی مقاومت کنند. در این زمان سورنا دوباره به لشکر رومیان حمله ور شد و کراسوس را به قتل رساند. با مرگ کراسوس ارتش روم از هم پاشید و در نهایت جنگ به سود اشکانیان پایان پذیرفت.

جنگ آنتوانت نبرد فرهاد چهارم و رومیان:

مارک آنتوانت و دیگر سرداران رومی نمی توانستند سرنوشت غم‌انگیز کراسوس را از یاد ببرند و فکر می کردند باید به هر قیمتی که شده انتقام خون او و ۲۰ هزار لژیونر را بگیرند. علاوه بر آن که دولت پارت پس از قدرت گرفتن چندین بار سعی کرد تا متصرفات روم در سوریه و آسیای صغیر را بگیرد. بهانه جنگ در ابتدا بسیار ناچیز بود اما بعدا آنتوانت بی پروا ابراز تمایل به جنگ کرد و  فرهاد چهارم پادشاه ایران نیز سعی کرد خود را بی علاقه به جنگ نشان دهد اما در خفا به تجهیز نیروهای خود در ساحل فرات پرداخت. برداشت آنتوانت این بود که باید با سپاهی بزرگ تر از سپاه کراسوس به جنگ ایران برود بنابراین ۱۶ لژیون بزرگ رومی( ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر) را همراه با ۱۰ هزار سوار و سی هزار نیروی پیاده به سمت فرات برد. پادشاه ارمنستان نیز در این حیله شوم ۱۳ هزار سرباز را با رومیان همرا کرد. سپاه روم در تابستان ۳۶ قبل از میلاد به فرات رسید اما جبهه محکم ایرانیان او را مجبور کردند تا قوای خود را تا ارمنستان عقب بکشد و آنجا در کنار شاه ارمنستان، ارتاوسدس نقشه ورود به ایران را طراحی کند. قافل از اینکه ایرانیان در این مدت قوای خود را به شمال ایران انتقال داده بودند.

اشتباه بزرگ آنتوانت در برجای گذاشتن ماشین آلات جنگی با چند هزار سرباز برای او بسیار گران تمام شد چرا که پارتیها صاعقه وار به سربازان رومی و استاتیانوس سردار آنها حمله برده و رومیان را که شمار آنان به هزار نفر می رسید، قتل عام و ماشین های او را تصاحب کردند. پاییز فرا رسید و آنتوانت ترجیح داد محاصره پراسپا را ترک کند اما اینبار این پارتیها بودند که او را راحت نگذاشتند. سپاه روم از طریق ترکیه امروزی عقب نشینی کرد اما در حوالی تبریز اولین برخورد سنگین با پارتها به وقوع پیوست. تیر اندازان رومی از گلوله های سربی استفاده می کردند و پارتها را عقب می راندند . اما پارتها ۱۹ روز مداوم با شیوه جنگ و گریز( نبرد پارتیزانی) رومی ها را کاملا خسته می کردند و در نبردی دیگر در حوالی رود ارس ۸ هزار رومی دیگر نیز کشته شدند. هزیمت رومی ها به سمت غرب فرهاد را بر آن داشت تا رومیان را به حال خود واگذار کند. هزاران رومی دیگر نیز تا رسیدن به مقر زمستانی رومی ها کشته شدند.

جنگ تراژن نبرد خسرو اشکانی با رومیان:

از حدود سال های ۲۰ میلادی به بعد امپراطوری روم رو به ترقی بود حال آنکه ایرانیان دوران پارت مرتب ضعیف می شدند. پادشاهان اشکانی به سرعت جاب خود را به دیگری می دادند و امپراطوری پارت دیگر قدرت یک قرن قبل خود را نداشت. در این میان اما در روم پس از مرگ نروا حاکم بزرگ رومی، تراژان که که فردی اسپانیایی الاصل بود به امپراطوری رسید. تراژان یک نظامی جنگ دیده بود که قصد داشت مرز های شرقی روم را گسترش دهد و به همین جهت به بهانه دخالت ایران در امور ارمنستان در سال ۱۱۴ میلادی با لژیونر های ورزیده اروپایی خود عازم سوریه شد.

خسرو شاه اشکانی که در این زمان علاقه چندانی به جنگ با امپراطور روم نداشت ابتدا سعی کرد با فرستادن هدایا و پبشکش مانع ورود تراژان به شرق شود اما تراژان به سفیر ایران پاسخ داد که در سوریه تصمیم خود را اعلام می کند. تراژان پس از تسخیر کامل ارمنستان در سال ۱۱۵، انطاکیه را گرفت و عازم بین النهرین شد و در سال ۱۱۶ شهر آباد هاترا در بین‌ النهرین را گرفت. در این زمان متاسفانه از ایران هیچ کمکی برای سپاهیان مدافع شهرها نرسید و‌ در نتیجه تراژان در کلیه نبرد ها پیروز شد. او پس از با آب انداختن کشتی های جنگی در همان سال از فرات به سمت جنوب رفت و بابل را گرفت. تراژن پس از تصرف تیسفون و سلوکیه توانست خود را به سواحل شمالی خلیج فارس برساند جایی‌که تاکنون پای هیچ رومی ای نرسیده بود.

خسرو در این زمان به خوبی می دانست که استراتژی نبرد فرسایشی در مبارزه با لژیون های جنگ آزموده رومی فایده ندارد بنابراین مصمم شد تا با تحریک مناطق متصرفه جنگ طولانی و فرسایش را علیه سرداران رومی به راه اندازد. تراژان که انتظار مقاومت از مناطق اشغال شده را نداشت مجبور به عقب نشینی شد. در ۱۱۷ میلادی، خسرو از جنوب بین‌النهرین حرکت را شروع کرد و پس از تصرف تیسفون قصد نبرد با تراژان را کرد. او می دانست که سه سال نبرد مداوم در سرزمین های شرقی لژیونر های رومی را خسته کرده و کانون شکست دادن آنها سخت نیست. اما در روم اتفاقات جدیدی در حال رخ دادن بود. مرگ تراژان سبب روی کار آمدن هادریان شد و وی نیز صلاح را در عقب کشیدن نیروهای رومی به غرب فرات دید. بنابراین رومی ها مجددا در شرق به سوریه بازگشتند.

 

1 Comment
  1. […] جنگ های اشکانیان و روم […]

دیدگاه ها غیر فعال است.