انتظار امری فردی و ظهور امری جمعی است

در فرهنگ شیعه، انتظار همانند ایمان، امری فردی است. به این معنی که اگر هیچ کس منتظر نباشد، تکلیف از شما ساقط نمی شود و شما باید منتظر باشید. مثل ایمان که اگر هیچ کس به معاد و خدا و… ایمان نداشته باشد، نمی تواند بهانه ای برای ایمان نیاوردن شما بشود و شما باید ایمان داشته باشید. اما ظهور، امری جمعی است. یعنی باید شرایط به گونه ای مهیا شود که لازمه ظهور است و تعداد منتظران و مومنان به آن حضرت به حد کفایت و نصاب لازم رسیده باشد تا بتوانند از عهده مشکلات و مصائب هنگامه ظهور برآیند و همچنین تضمینی برای تداوم آن باشد. چنانچه غیر از این تصور شود، باید سوال کرد در جامعه ای که اکثریت آن با ظالمین و جائرین است، اگر کسانی نباشند تا امام را یاری کنند، آمدن ایشان چه نفعی خواهد داشت؟

آیات سوره مائده درباره سرگردانی بنی اسرائیل، همین را می گوید که اگر قومی آماده جهاد در راه خدا برای نیل به هدف مقدس خود نباشند، لاجرم باید سرگردانی چندین ساله را تحمل کنند و تا آماده جهاد نشوند، خبری از پایان سرگردانی و رسیدن به هدف نخواهد بود. در سوره بقره نیز شاهد هستیم هنگامی که اقلیتی از مومنین بنی اسرائیل به جبران گذشته و در پایان چهلمین سال سرگردانی خود آماده جهاد به رهبری طالوت شدند، نه تنها پیروز شدند بلکه خداوند حضرت داود علیه السلام را برای امامت آن قوم به آنان هدیه داد. (آیات ۲۴۶ تا ۲۵۱ سوره بقره).

این که غیبت هنوز هم ادامه دارد، آیا دلیل بر این نیست که امت شیعه هنوز به قدر ایمان و توکل آن اقلیت مومن بنی اسرائیلی نرسیده اند؟ و سوال مهم تر اینکه اگر همان اول پای جهاد خودشان و اطاعت از پیامبرشان حضرت موسی علیه السلام می ایستادند آیا باز هم مجبور بودند در صحرا سرگردان شوند؟ این همان مثالی است که قرآن می آورد تا به ما بفهماند اگر امت اسلام هم به جان و دل پای ولایت حضرت علی (ع) و اولاد مطهر ایشان می ایستادند، امروز مجبور به تحمل مصیبت غیبت نمی شدند. ملاحظه می کنید همان گونه که «غیبت» حاصل «شرایط» بود، پس «ظهور» هم لاجرم در گرو «شرایط» خواهد بود که همین ایجاد شرایط، یعنی به دست آوردن «اذن الله».

چنانچه ما در زمان حضرت علی (ع) و یا هر یک از ائمه می زیستیم، مکلف بودیم بدون هیچ چون و چرا، کاملاً از ایشان اطاعت کنیم. اما حال که در دوران غیبت به سر می بریم و ظهور حضرتش را انتظار می کشیم، چنانچه بخواهیم محبوب خدا باشیم، باید از هم اکنون تمرین کرده و خود را آماده کینم تا همچون «بنیان مرصوص» در اطاعت کامل از ایشان باشیم. ولی اگر خواسته باشیم در کار ایشان اما و اگر و یا چون و چرا کنیم و کارهای ایشان را با معیار های خود قضاوت کنیم، مطمئن باشیم همان وداع تلخ «هذا فِرَاقُ بَینِی وَ بَینِک» که گذشتگان ما در سال ۳۲۹ هجری قمری شنیدند، تداوم آن بر گوش ما طنین انداز خواهد بود و فراق همچنان ادامه خواهد داشت.

دوستی که سالک الی الله بود و سعادت را فقط در اطاعت کامل از امام می داند می گفت: شیعه منتظر در هنگام ظهور، چنانچه به یقین برسد کسی که ظهور کرده شخص امام زمان علیه السلام است، لازم است تمام محفوظات ذهنی و ملاک و معیارهای خود را پاک کرده و به اصطلاح خودش «صفر» کند. تنها در این صورت است که می تواند از امام اطاعت داشته باشد. در جواب این عزیز باید گفت این محال است که کسی بتواند محفوظات ذهنی خود را پاک و صفر نماید، بلکه راه درست این است که خود را آماده کند تا ملاک و معیارهای خود را با هر عمل یا گفتار امام تطبیق دهد. چنانچه ذهنیات و معیارهای او با عمل و گفتار امام مطابقت داشت، حفظش کند، در غیر این صورت، اصلاح اش نماید. به عبارت دیگر به جای این که اعمال امام را با معیارهای ذهنی خود ملاک بگیرد، اطلاعات و ذهنیات خود را با ملاک عملکرد امام هماهنگ کند. اگر کسی امام را حق می داند، باید همه قول و فعل او را هم حق بداند ولو اینکه در ظاهر مخالف آنچه که او از شریعت آموخته باشد.

فرض کنید (که امیدواریم این فرض هر چه زودتر محقق شود) مردم از دل و جان آماده پذیرش امام باشند، آیا خداوند اذن ظهور می دهد یا خیر؟ خدایی که طی سال ها پیامبران خود را به همراه کتاب و معجزات عدیده به سوی مردم گسیل داشته که آنان را هدایت کنند تا به ایمان برسند، حال که به این باور رسیده اند که سعادت دنیا و آخرت آنان فقط و فقط در گرو اطاعت و پیروی از ولایت است و آماده باشند که با جان و مال از آن دفاع کنند، چرا باید اجازه ندهد و آن را به تاخیر بیاندازد؟ پس این که هنوز اذن ظهور داده نشده، این را می رساند که خدایی که پیمان شکنی های مکرر مسلمین نسبت به تک تک امامان علیهم السلام را دیده است، به آخرین ذخیره خود زمانی اجازه ظهور می دهد که شرایط کاملاً آماده باشد و آن پیمان شکنی ها دیگر تکرار نشود. این را نیز باید اضافه کرد که صرف «آماده بودن» کفایت نمی کند. بلکه مداومت و پایداری در آن نیز شرط است. همان که فرمود: «وَ تَوَاصَوا بِلحَقِّ و تَوَاصوا بِالصَّبرِ» یعنی تا پایداری بر حقی که بر آن استوار هستند نباشد، توصیه به حق، ثمری ندارد.

گرچه کسی نمی تواند بگوید آن روزی که مردم از دل و جان آماده ظهور خواهند بود، چه روزی است. اما می توان گفت در چه شرایطی ظهور واقع خواهد شد. از این جا می توان به مفهوم انتظار پی برد و فهمید چه کسی به راستی منتظر است که در یک جمله چنین خواهد بود:

کسی منتظر است که شرایط ظهور را فراهم کند.

پس هر کس منتظر است:

بسم الله

دیدگاه ها غیر فعال است.