خنیاگران موسیقی مناطق محلی ایران

سرزمین ایران از مردمانی با نژاد ها و فرهنگ های مختلف تشکیل شده است. این مردم دوست داشتنی، جشن ها و موسیقی های محلی مختص به خود را دارند و در طی سالها از این میراث گرانبهای خود مراقبت کردند تا امروز که به دست ما رسیده است. در ادامه به برخی از خنیاگران و راویان موسیقی مناطق ایران (راویان موسیقی قومی و ایلی _ عشایری) می پردازیم.

عاشیق ها:

عاشیق های آذربایجان جزو برجسته ترین نقالانی هستند که هنوز در سرزمین ایران و بخش هایی از این نجد از طریق موسیقی، نمایش، شعر و سخن به انتقال دانش و فرهنگ شفاهی قومی مبادرت می ورزند. آنچه ظاهراً از واژه عاشیق دریافت می شود آن است که این واژه از واژه عشق عربی مشتق شده است، در حالی که این درست نیست. اشو و اشا در زبان اوستایی به معنی مقدس است. چنان که اغلب نام زرتشت را به صورت اشو زرتشت به کار می برند. خارج از درستی یا نادرستی این ریشه یابی، آنچه مسلم است، اجرای مضامین قدسی و روحانی بخشی از کار عاشیق ها بوده است. از عاشیق های معروف می توان به عاشیق السگر، عاشیق قربانی، عاشیق ولی، عاشیق خسته قاسم، عاشیق فولاد و عاشیق شمشیر نام برد.

عاشیق ها را به طور کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد: اول عاشیق های خلاق و استادند که شعرهای نغز می سرایند، داستان می پردازند، آهنگ می سازند و سروده ها و ساخته های خود و گذشتگان را با مهارت اجرا می کنند. دسته دوم عاشیق های حرفه ای و ایفاگر هستند که اشعار و داستان های عاشیق های استاد را از بر کرده و با هنرشان، مجالس شادی مردم را شور و حرارت می بخشند. داشتن صدای خوب و فوت و فن مجلس داری از هنر عاشیق هاست. هنر عاشیق ها اصلی ترین انواع به جای مانده از هنر خنیایی قدیم فلات ایران است.

بخشی ها (اوزان):

به راویان و حاملان پاره ای از وجوه فرهنگ شفاهی و موسیقی ترکمن بخشی گفته می شود. بخشی ها همان وظایفی را بر عهده دارند که هم نژادان آنها یعنی عاشیق های ترک در ایران، قفقاز و بخش هایی از آناتولی عهده دار آنند. بخشی ها یا اوزان ها راوی سرگذشت قوم، قهرمانان، و حوادث زندگی آنان بوده اند. آنان در میان ایل از احترام برخوردار بوده و به دلیل کرامات و فضایل شاخص در میان ایل از جایگاه ویژه ای بهره می بردند. موسیقی عام ترین وسیله بیان عواطف و نیازهای ترکمن بوده و هست و شاید به همین دلیل است که هنوز موسیقی ترکمنی یکی از کاربردی ترین انواع موسیقی در نواحی ایران به شمار می آید.

بخشی های ترکمن حتی در عروسی ها و مجالس شادی نیز سخن از زندگی و تاریخ حماسه بار خود می گویند. در تحریر ها و چرخش های نغمه ها، اولین چیزی که جلب نظر می کند، همین استواری است که حتی در «جق جق» های جانگداز بخشی که حکایت از اندوه غرور آمیز یک قوم دارد، جلوه گر می شود. چند تن از مشهور ترین بخشی های ترکمن عبارتند از: قره شاهیر، جباربخشی، کورقوچالی، پنک بخشی، چولاق بخشی، دولیت دوردی، کرحان، نوبت نیاز و اولیاء قلی.

ساربان ها:

در میان ایل قشقایی عنوان ساربان به کسانی اطلاق می شود که اجرای بخش هایی از موسیقی ایلی را بر عهده داشته اند. در مورد شکل گیری و حضور چنین قشری در کنار ایل و با عنوان ساربان هنوز درک و تعریفی قطعی و روشن وجود ندارد. به نظر می رسد، از مقاطعی از تاریخ ایل قشقایی، ساربان به مثابه یک کاست و یا لااقل یک صنف در کنار سازمان ایلی پذیرفته شدند تابرخی از مشاغل و خدمات سخت را به اعضای ایل ارائه دهند.

ساربان ها با آواز و نی و استفاده از ادبیات و زیبا شناسی ایل و اجرای برخی مقام ها و ترانه های ایلی که معمولا در مجالس و محافل شادمانی و جشن و سرور به اجرا در می آمده در حقیقت از اصیل ترین مجریان فرهنگ موسیقی و سنت های شفاهی در میان ایل به شمار می آیند.

چنگی ها:

چنگی ها نیز در سازمان ایل قشقایی از نظر موقعیت اجتماعی و سنت های موسیقیایی باکمی اختلاف، وظایفی هم عرض با ساربان ها بر عهده داشته اند. مهارت و کار اصلی چنگی ها اجرای مقام ها و نغمات مربوط به کرنا و نقاره است. آنان مجری بخشی دیگری از موسیقی ایل قشقایی به ویژه موسیقی مراسم عروسی و در ابعادی کوچک تر موسیقی عزا هستند. نوع ساز مورد استفاده چنگی ها یعنی کرنا و نقاره و حجم صدا دهی این سازها موجب گردیده تا چنگی ها موسیقی مخصوص خود را در فضای باز به اجرا در آورند. چنگی ها نیز همچون ساربان ها از اعضای غیر هم نژاد افراد ایل به شمار آمده و به همین دلیل از نظر منزلت اجتماعی در بافت ایل، همواره از سطحی پایین و اعتباری نازل برخوردار بوده اند.

توشمال ها:

توشمال ها در میان طوایف بختیاری وظیفه اجرای موسیقی مراسمی را عهده دار بوده اند. اینکه چنین قشری از چه تاریخ و چگونه وارد سازمان ایلی گردیده و جایگاه تثبیت شده و وظیفه مشخصی را عهده دار گردیدند، نامعلوم است. ولی در هر صورت عنوان توشمال در ایل بختیاری، یادآور افرادی است که همواره مسئولیت های نازل و کارهایی در سطوح پایین و یا به اصطلاح پست را عهده دار بوده و از همین رو جایگاه و شأن اجتماعی آنان در مراتب پایینی قرار دارد. به همین علت این هنرمندان تنها به موسیقی آوازی (موسیقیس بدون ساز) اکتفا نموده و دخالت در اجرای موسیقی سازی را در شان خود نمی دانند که در این میان نی چوپانی مستثنی بوده. از این نظر توشمال ها با چنگی ها و ساربان ها قابل مقایسه اند.

نشید خوان ها:

نشید خوان یا قصیده خوان به خواننده و نوازنده ای اطلاق می شود که به دو زبان عربی و فارسی، آوازهایی را که عموماً از جنبه های تغزلی و غنایی برخوردار است می خوانند. نشید واژه ای عربی است و بیشتر در مناطقی از خوزستان و هرمزگان رایج است. شعر های مورد استفاده در نشیدخوانی جزء اشعار غنایی و از ادبیات فاخر عرب بوده و معمولا از سروده های مشهور ترین سرایندگان شعر کلاسیک عرب انتخاب می شوند. خوانندگان این آواز در نوازندگی ساز عود مهارت داشته و خود از عودنوازان صاحب سبک هستند.

مهتر ها:

مهتر ها در محدوده استان لرستان و در میان لر کوچک (سه لنگ) وظایف اجرای موسیقی مراسمی و سرور آمیز را بر عهده داشته اند. موقعیت، مسئولیت و نژاد مهترها در میان قوم لر، مشابهت زیادی با توشمال های بختیاری دارد. با این تفاوت که مهترها علاوه بر نواختن سرنا و دهل، در اجرای نغمات مربوط به کمانچه و تنبک نیز مهارت خاصی داشته و اساساً اجرای این بخش از موسیقی نیز بر عهده آنان بوده است.

هوره خوان ها (مورخوان _ دنگ خوان _ دنگ کر _ ژنگ کر):

هوره خوان کسانی هستند که در سوگ و عزای کسان خود یا در رثای عزیزان، بزرگان و سلحشوران طایفه خود آواز های ویژه ای می خوانند. این واژه تقریباً با معنی مترادف در نواحی مختلف ایران از نظر شکل دچار تغییر می شود، چنانکه در لرستان مورخوان، در میان لک ها دنگ کر یا ژنگ کر، در شمال البرز به موری و در سیستان به موتک تغییر می یابد. با این حال الحان این آواز از انواع قدیمی ترین نغمات ایران و اشعار آن عموماً ماخوذ و مبتنی بر سنت بداهه است . اشعار هوره عموماً جنبه رثایی و سوگ دارد. گسترده ترین الحان هوره نوحه های عزا در سوگواری های اقوام کرد و لر قابل ملاحضه است.

هوره های مناطق غرب دارای متدی آزاد بوده و مالامال از اندوه و بیان حزن انگیزند. در لرستان نیز گونه های مختلفی از مور شنیده می شود که مورپاکتلی و چمری از انواع آن است. پاکتلی مور زنانه ای است که از اصالتی ویژه برخوردار است. در بلوچستان نیز موتک، آواز مخصوص مراسم سوگ و آیین عزاست.

هوره خوان ها، مورخوان ها، و دنگ کر ها آواز دهنده انواع اصیل ترین نغمات سوگ اند که از قدمتی دیرین برخوردار است. هوره در مقام های مختلف چون «مویه»، «کوچر»، و «سوارچر» باقیمانده آوازهای باستانی ایران است که نمونه های مربوط به ستایش اهورامزدا و ادعیه آن بعد از ظهور اسلام منسوخ و سایر اشکال و مقامات با پذیرفتن تغییرات چندی باقی مانده است. شاید علت باقی ماندن این گونه آوازهای کهن، شیوه زندگی و نوع معیشت عشایر غرب کشور بوده است که باعث شده باقیمانده این آوازها تا زمان حال تداوم یابد.

همچنین بخوانید: راویان موسیقی ایران از عصر کهن تا دوران معاصر

دیدگاه ها غیر فعال است.