اسکندر مقدونی، دروغی به بزرگی تاریخ بشر

اسکندر ، اسکندر سوم یا اسکندر مقدونی که در برخی موارد به اشتباه ذوالقرنین  خوانده می‌شود، یک کشور گشای اهل مقدونیه بوده و در قرن ۴ پیش از میلاد می‌زیست. او یک جنگنده بی‌باک، انسان شجاع و باهوش و در عین حال خونریز بوده که در برخی از منابع تا سر حد یک پیامبر شناخته شده و در برخی منابع دیگر فرزند خدایان نامیده شده است. پدر اسکندر فیلیپ دوم بوده و مادر او اُلمپیاس ، بود.

همواره در منابع بسیاری خوانده ایم که اسکندر باعث براندازی حکومت هخامنشیان شده و به ایران حمله کرده است و به خاطر همین خرابی‌ها و کشتار ها ایرانی‌ها وی را اسکندر گجسته به معنی ملعون نامگذاری کرده بودند. اما برخی از پژوهشگران معتقدند که این اسکندر نبوده است که به ایران حمله کرده و حقیقت چیز دیگری است.

حمله اسکندر به ایران ، دروغ یا حقیقت؟

از ابتدای تمدنهای بشری حکام بوجود آمدند. تمدن اولیه یعنی شهر نشینی و ایجاد طبقات اجتماعی و نوشتن، به روایات مختلف حدود ۷ یا ۸ یا ۱۰ هزار سال پیش از بین النهرین و ایران آغاز گردید. کسی بدرستی نمیداند اول حاکمان بودند یا اول مردم درست مانند، ضرب‌المثل تخم و مرغ. در هر صورت حاکمان برای به تبعیت کشیدن مردم، دست به ترفند های مختلف زدند، از فرقه ها و دین های عجیب و غریب، تا خرافات و دروغ گفتن و نوشتن ( در کتیبه معروف داریوش ذکر است ).

بسیاری از نوشته ها و کتیبه ها و داستانها از، این ترفند هاست که هنوز تا همین لحظه ادامه دارد. یکی از مهمترین آنها، دروغ حمله الکساندر به ایران است. پردازندگان داستان اسکندر مقدونی، که حدود ششصد سال پس از مرگ او داستانش را بدین صورت پرداخته اند توجه نکردند، نخستین عامل پیروزی در جنگها، فزونی شمار جنگ جویان و برتری سلاح و سازو برگ و سابقه و تجربه فرمانده هان در لشکر آراییها و نبرد ها ست، همراه با آ گاهی دقیق از سرزمین های دشمن و اقتصاد آن.

دروغگوهای درتاریخ ما جولان میدهند مانند، چنگیز و مارکوپلو و دهها مسئله مهم تاریخی و جغرافیایی و سیاسی دیگر و افشا گری های متعدد، و راه کارهای نوجهت شناسائی دروغها وحذف آنها از تاریخ ایران عزیز در وبلاگ انوش راوید به نام: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران.

ما که نمی توانیم به جهان بگوییم چه بنویسید، چه ننویسید چه بسازید یا چه نسازید، باید اول پیروزی دروغی اسکندر، و بسیاری دروغهای دیگر از کتابهای درسی ایران حذف شود، ده پانزده سال پیش، بارها به کتابهای درسی نوشتم عکسها ونوشتهای الکساندر یونانی وبقیه دروغها را بر دارید، و جواب ندادند یا سر بالا دادند. بخود رحم نمیکنیم آنوقت از پول پرستان توقع داریم. بعد برویم یخه ۳۰۰ ها را بگیریم. اسکندر مقدونی جوان بیست ساله تهیدست و بی تجربه از سرزمین کم جمعیت، و با اقتصاد نا چیز نمی توانسته بدین آسانی به پا خیزد و امپراطوری بزرگی را متلاشی کند.

آغاز داستان دروغ

مقدونیه کجا بود؟، مگه دونیا، که در گبت ها قدیم مصری مگه دونی بود، و به تلفظ عرب مقدونیه گردید، به هنگام پیدایش اسکندر از مراکز مهم آئین مهر در شمال آفریقا بود. یا قوت حموی، جهانگرد و جغرافی دان در کتاب معجم البلدان گوید، مقدونیه نام مصر بزبان یونانی است. ابن الفقیه احمد همدانی، جغرافیدان و مورخ سده چهارم هجری، بنقل از ابن یسار گوید، مقدونیه خاک مصر است. المقدسی جغرافیدان سده پنجم اسلامی در حسن التقا سیم، ابن خرداذ به، در دالمسالک و الممالک، مسعودی، در کتاب مروج الذهب. و بسیاری دیگر گویند، در آن زمان مقدونیه یا مگه دونیا خاک مصر است. غیر از مورخان و آگاهان سده های نخستین اسلامی، ابن مقفع، طبری و دینوری، در تالیفات خود اسکندر را ایرانی خوانده اند.

درباره پردازندگان داستان اسکندر، و قلب و تحریف و جعل و دستبرد، که بخاطر این موضوع صورت گرفته، باید به سیاست های خاص امپراطوران دینی غاصب و حاکم بر دولت روم شرقی، و انگیزه اقدام آنها توجه نمود. در فواصل سده های هشتم تا یازدهم میلادی، طی سیصد سال متناوب سیزده مرد و هشت زن ارمنی، از ساکنان غرب رود آلیس (قزل ایرماق) و شهر آنی (شهر هزار کلیسا)، که از خانواده کنستانتین نبودند و شور قدرت طلبی داشتند، با استفاده از شرایط و گاه با کمک سازمان مخفی یهود، به امپراطوری روم شرقی در قسطنطنیه که مرکز جهان بود دست یافتند. اینان برای حفظ مقام تظاهر به یونانی و مقدونی مآب بودن میکردند، بدنبال جدال شرق با غرب یا جدال مهر پرستی و عیسی پرستی، داستان اسکندر را بدین صورت مدون و منتشر گردانیدند، تا بر اعتبار خود بیفزایند.

اینان از زبان کالیس دنس، که وی را پزشک اسکندر قلمداد کردند، کتابی تدوین و حوزه متصرفات او را به چین و هندوستان کشانیدند، و با همکاری عمال عباسیان، اسکندر را بلند آوازه ساختند، تا اذهان جوامع نو خواسته را از عظمت تمدن، و فرهنگ و قدرت تشکیلاتی ایرانیان پیشین دور بدارند. تالیف کتب به زبان یونانی که زبان کلیسا بود، در آن دوره رونق گرفت، تا آنجا که این روز گار را عصر فرهنگ یونان میخوانند. از سوی دیگر، دین عیسی ناصری تا صده سیزدهم میلادی در شبه جزیره بالکان عمومیت نیافت، و مهر پرستان که در این نواحی استیلاء داشتند، این آئین را الحاد و تحریفی از دین خود میشمردند، این دو دین جدال قلمی و زبانی داشتند.

افشای جنگ های دروغین:

دروغ گوها نوشته اند، که اسکندر با سی هزار پیاده و چهل هزار سوار از تنگه هلس پونت، داردانل امروزی گذشت، و در کناره آسیای کوچک و پس از گذشتن از رودخانه تند و پر آب و گود و با دیواره های بلند، گرانیک، با داریوش سوم جنگید. رودخانه گرانیک که امروزه بیغا چای نام دارد، کوچک و کم آب و بدون دیواره و کم عمق است. کناره این رودخانه گنجایش آرایش جنگی حدود ۱۵۰ هزار نیرو را ندارد، اگه باور ندارید بروید ببینید. دروغ نویسها میخواستند، شوش پایتخت دو هزار ساله ایلامی، و دویست ساله سلسله هخامنشیان را کوچک و نا چیز کنند، و تخت جمشید شکوهمند را پایتخت ایران بشناسانند، و دروغی بدست اسکندر به آتش بکشند. ۵ یا ۶ قرن بعد که این دروغ را مینوشتند، دیگر دین قدیمی هخامنشیان نبود، و تخت جمشید متروکه بوده. آنها از فواصل راه ها و جاده ها و مسیر ها خبر نداشتند، و هر چه از اینها نوشته اند، چرت و پرت والکیست، و این براحتی قابل درک است. نوشته اند که ۶۰۰ هزار لشکر داریوش ۵ روزه، از روی پل های ساخته شده فرات عبور کردند، کمی فکر کنید، ۶۰۰ هزارش دروغه، ۵ روزش دروغه پلش هم دروغه، در این دوره و قرن نو درک این مسئله خیلی ساده است. از قدیم شنیده ایم دروغ هر چی بزرگتر باشه باورش راحت تره.

رفتن اسکندر از تخت جمشید به دامغان:

نوشته اند اسکندر از تخت جمشید به همدان رفت، این دروغ هـم بررسی میکنیم، برای رفتن از تخت جمشید به همدان، باید از اصفهان می گذشتند، در هیچ اسکندر نامه ای از این شهر باستانی و مردم دلیرش نامی برده نشده. هرگز نمی توانستند بدون گذشتن از این شهر به همدان بروند، هر کس بگوید، بطور کلی ناآگاه است. از اصفهان تا نجف آباد به درازای سی کیلومتر، باغ و سبزی کاریست، این باغ بزرگ برای ایستادگی در برابر یورش سپاهیان دشمن، و جلوگیری از گذر کردن آنها سنگر بسیار خوبیست، آن نویسندها بی سواد تر از آن بودند، که این شهر هم روی کاغذ به خاک و خون بکشانند. آنها از شهر های دیگر راه اصفهان نامی نبردند، مانند گلپایگان، گر با یگان، گر= سنگ+ بای= بغ= ایزد+ گان، بروجرد، ملایر، فقط یه اسم پرت وپلای من در آری نوشتن، که به هیچ یک از اسامی شهر های ایرانی شبیه نیست.

از اصفهان به لرستان به همدان ۴۸۰ کیلومتر راه است. بیشتر این راه از کوهستانی سخت می گذرد، نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر این راه بیش از دو هزار متر بلندی دارد، و از بلند ترین راه های جهان است، و از دامنه اشترانکوه می گذرد، و در زمستان برف سنگین دارد، راه لرستان به همدان هم از کوهستانی پر برف میگذرد، و سخت ترین راه هاست، و مردم دلیر و جنگجویی دارد، که در تاریخ هیچ مهاجمی از اونجا نتوانسته بگذرد، حتی داخلی ها. از تخت جمشید به اصفهان و به همدان و به ری و به دامغان، ۱۶۰۰ کیلومتر است، پس حساب کنید دروغ ها را، یا شاید هم با قطار برقی ژاپنی رفتند، که تو داستانشان این مسافتها و زمانها رو اینقدر عوضی نوشتند.

موارد بی شمار دیگر:

  1. زمانی حدود ده سال نیاز است تا کسی بتواند از اسکندریه به ایران آمده و سپس به هند برود. چگونه اسکندر توانسته است این همه راه را در عرض سه سال بپیماید. این در حالی است که نادرشاه افشار، اسطوره نظامی عالم در جنگ با هندوان، سرعتی برابر با یک پانزدهم اسکندر داشت.
  2. تخت جمشید تا پایان کار ساسانیان پابرجا بوده و از آن در جشن ها و آیین های دینی سود می برده اند.
  3. تمامی جویندگان جهان از الکساندر چه در ایران و چه در هند، هیچ گونه و دستمایه ای ندارند.
  4. در شاهنامه فردوسی اسکندر را ایرانی می دانند و کسی که یونان را فتح کرده است نه کسی که یونانی است. جالب این است که چگونگی فتح تک تک جزایر دریای اژه در این کتاب به تفسیر در آمده است.
  5. در سه نبرد داریوش و اسکندر، میزان کشته شدگان ارتش ایران را ۱۶۲ تا ۴۰۰ هزار نفر و سپاه اسکندر را ۵۰۰ الی ۱۶۶۵ تن نوشته اند، یعنی به ازای هر یک کشته از مقدونیان چیزی حدود ۲۷۰ کشته از ایرانیان. کافیست به نبرد های چرند فیلم ۳۰۰ توجه کنید تا ساختگی بودن این عدد را درک کنید.
  6. اسکندر وسایل قلعه گیری نظیر منجنیق و برج متحرک نداشت. در این صورت نمی توانست قلعه ها را به آسانی فتح کند و اینهمه مسیر را به سرعت بپیماید.
  7. ارتش یونان هیچ آشنایی با فلات ایران نداشت، چطور در عرض چند سال توانستند تمامی مناطق مرکزی ایران را فتح کنند و به هند بروند؟
  8. پلوتارک می گوید: سپاه اسکندر کالای تاراج شده را بار ۲۰ هزار قاطر و ۵ هزار شتر کرده است. اگر می خواستند این ۲۵ هزار حیوان را دنبال هم بکشند و برای هر کدام ۵ متر جا بگذارند، قطاری می شود بطول ۱۲۵ کیلومتر. هر چهارپا روزانه ۳ کیلوگرم خوراک داده می شد، ۲۵ هزار چهارپا روزانه ۷۵ تن خوراک نیاز داشتند. این خوراک روزانه از کجا تهیه می شد؟
  9. کالیستنس، شخصی که حتی در یونان به کذاب مشهور بوده است، رمانی بنام الکساندرمقدونی نوشت که بعدها تبدیل به تاریخ شد.
  10. پایان هخامنشیان در شاهنامه و داستان های یونانی، شباهت های بسیار زیادی با یکدیگر دارد. از آتش کشیدن شهرها و ازدواج و قتل دختران شاه هخامنشی تا کندن گوش و چشم پای ارجاسب توسط اسفندیار که بسیاری از مورخین. فیلیپ پدر اسکندر را همان ارجاسب می دانند.

ابوریحان بیرونی در آثار باقیه نوشته، که داریوش سوم در نزدیکی اربیل به دست فرمانده پاسدارانش کشته شده. در آن زمان او چیزی از اسکندر دروغی مقدونی نمی دانست، واقعیت اشک و اشکانیان است. اسکندر و یارانش در نبرد ایسوس مغلوب شده اند و به همین دلیل به سمت فینیقیه و مصر رفته و از آنها کمک خواسته اند. بعد از آن بازگشتند و در پیرامون اربیل و گوگه مل گرفتار داریوش و لشگرش گشته اند. در این نبرد داریوش توسط یکی از فرماندهانش کشته می شود و اسکندر بر کشور چیره می شود. سپس راهی شوش می شود و پس از چندی استراحت راهی تخت جمشید شده ولیدر تنگ بوان، ممسنی ها (آریوبرزن) سپاهیان آنها را به درون تنگه کشیده و شکست داده اند. اسکندر فهمیدکه نمی تواند از تنگه عبور کند. سپس به هند علیا که در باستان به جنوب خوزستان می گفتند رسیده است و بعد از آن به بابل رسید و در غم از دست دادن سربازان خود، مرده است.

اصلان غفاری در کتاب قصه سکندر و دارا میگوید: ما سفر جنگی اسکندر به داخل ایران را از هر جهت بررسی کردیم و چاره ای جز قصه پنداشتن آن نیافتیم. وی در کتاب خود به یک چهره جدا از اسکندر مقدونی به نام اسکنتار، جد اولین شاه اشکانی اشاره می کند که تمامی شرق را تصرف می کند و چون پیرو آیین مهر است، مقابله او با داریوش سوم که مزدائیست است به نوعی جنگ مذهبی بدل می شود و تمام فتوحات وی و زندگی اش به حساب الکساندر مقدونی گذاشته می شود.

پوران فرخزاد با مقایسه نوشته های مورخین باستانی، به صراحت از اسکندر ایرانی نام می برد و آنرا اسکندر مغانی مینامد که در ارومیه فعلی می زیسته که در سه نبرد توانسته است داریوش سوم را شکست دهد. اسکندر مقدونی می تواند از این واقعه باشد که با شاخ و برگ دادن مورخین غربی، جعل شده و به اسکندر مقدونی نسبت داده شده است.

منبع: تاریخ ما / رسانه هزار و یک شب

22 Comments
  1. استیو راجرز کاربر می‌گوید

    اینکه این موارد دروغ و راست باشه رو نمیدونم . حداقل نه الان . ! اما خوب اگه منطقی فکر بشه که کلا همه ( نگم همه ، حداقل بیشترش ) این داستان های الهی هم از دم زیر سوال میره . ! نمیره ؟! بگذریم .

    1. سيد بهامين هاشمي کاربر می‌گوید

      منم نميدونم دروغه يا راست
      فقط بگم من دامغاني هستم
      كرونا رفت همه دعوتيد اونجا ( حالا كسي پر رو نشه واقعا بياد(: (: … )

      1. Mohamad کاربر می‌گوید

        من فک نکنم راست باشه😉😁😁.منم اصفهانیم کروناکه رفت میتونیم وعده کنیم بریم میدون امام😀😀😀😀بستنی مهمون من😂😂😂

    2. admin
      admin کاربر می‌گوید

      داستان های الهی در حالت عادی بیشترشون زیر سوال هست و به هیچ وجه نمیشه بهشون اعتمادی کرد، از داستان حضرت یوسف بگیرین تا کشتی گرفتن پیامبران یهود با خدا و ادامه، متاسفانه بیشتر کتاب های باستانی یا نابود شده اند یا تحریف شده اند. فقط قرآن کریم هست که سالم مونده ولی قرآن یک کتاب برای شیوه درست و هدفمند زندگی است نه کتابی که داستان های تاریخی بگه و داستان هایی که بهشون اشاره کرده تعدادشون آنقدر هم زیاد نیست.
      باید قبول کنید تاریخ اونطوری نیست که به ما گفتن، فردی رو میشناسم که با دلیل و مدرک بسیار سطح بالایی میاد میگه زردشت همون ابراهیم نبی است پیامبر و حضرت علی رو ایرانی میدونه. در مورد تاریخ چند میلیون ساله بشر هم متاسفانه تحریف اساسی ای شده، و فقط به دایناسورها اشاره میشه، در حالی که در سرتاسر دنیا و حتی در ایران، جسد های سنگ شده تایتان هایی وجود داره که ابعادشان در برابر دایناسورها، مثل ابعاد انسانه در برابر مورچه که نمونش در ایران کوه شیرین خفته در کرمانشاه و غار علیصدر می باشد.

      1. استیو راجرز کاربر می‌گوید

        راستش زیاد در این زمینه ها سررشته و تخصص ندارم . ( زیاد که چه عرض کنم ، در واقع اصلا ) .
        در مورد این داستان اسکندر هم خوب میان اینو به یک بچه نهایتا ۱۲ الی ۱۵ ساله میگن . انتظار دارین اونا بیان به منطقی و غیر منطقی بودنش فکر کنند ؟!؟ اصلا بچه ۱۲ الی ۱۵ ساله که هیچ باور کن به یک فرد بالغ ۳۰ ساله هم بگن ، براش خیلی سخته که به این مواردی که شما گفتین فکر کنه و داستان رو زیر سوال ببره .

  2. g.o.w کاربر می‌گوید

    با سلام همونطور که دوستان گفتن نمیشه به طور قطعی گفت راست هست یا دروغ ولی ادمین محترم با شما موافقم تاریخ خیلی تحریف شده و اصلا خیلی چیزا فراموش شده از بین رفته و خیلی داستانهای دروغینی ساخته شده که هیچکدوم حقیقت ندارن حتی خیلی شخصیتهای ساختگی و دروغی هست که ما فک میکنیم واقعین ولی نیستن!! در مورد همین اسکندر هم که اشتباها گفته میشه همون ذوالقرنینه که نیست یا بعضا گفته میشه همون کوروشه که اونم درست نیست اسم ذوالقرنین اسکندر بوده ولی هیچکدوم از این شخصیتها نیست. با تشکر

  3. استیو راجرز کاربر می‌گوید

    ادمین ، اگر ممکنه من در این مورد یک سوال دیگر هم داشتم :
    در مورد اسکندر مقدونی در خیلی از منابع گفته میشه که میتونسته به تنهایی حداقل ۲۰ سرباز معمولی و اموزش دیده رو شکست بده . این درسته یا این هم دروغه ؟!

    1. admin
      admin کاربر می‌گوید

      در تاریخ اغراق زیادی شده و بیشتر مطالب در این زمینه هم یونانی هستند و اونها هیچوقت نمیان بگن آره ما چیزای بد بودیم و اینا نمونش اغراق درباره تعداد کشته شده های یونان در جنگ ها که همه مطالب باستانیش مربوط به یونانی هاست. ۲۰ سرباز معمولی رو شاید تا حدودی بتونیم قبول کنیم. اما ۲۰ سرباز آموزش دیده مثلا گارد جاودیان خیر. چون حرفه ای ترین های زمان خودشون بودند و به تنهایی ۱۰ تا سرباز عادی رو حریف بودن.

      1. استیو راجرز کاربر می‌گوید

        مرسی بابت پاسخ .
        موافقم . کاملا منطقیه .

      2. سمیه کاربر می‌گوید

        خب شما میگید تاریخ تحریف شده اگ اونا تحریف کردن ایران هم کم تحریف نکرده یا اغراق نکرده منم هیچ وقت تاریخ رو ب صورت صد در صد قبول نمیکنم کمو زیاد توش زیاده اما اما نمیشه گف اونا اینکارو کردن و ما نکردیم…. و ی چیز اساسی ک تو تاریخ هست همین موضع گیری افراد هست چ تاریخ نویس چ عادی ادم های خیلی کمی پیدا میشه ک بدون موضع گیری شخصی حرف بزنن حتی خود شما هم موضع دارید

        1. محمد امید سعادتی کاربر می‌گوید

          سمیه
          ببینید کلا بستگی به کشور هم داره……………
          یونانی ها جزو افرادی هستن که تحریف های بسیار زیادی در تاریخ انجام دادند و نمیشه نوشته های یونانی منبع کامل و خوبی دونست. مثلا کلی نوشته در مورد موضوعی یک چیز گفتن بعد یونانی ها کلا چیز دیگه ای در نوشته های خودشون گفتن ( مثل ماجرای ۳۰۰) که تحریف به حساب میاد.
          بنده با قاطعیت میگم بیشتر نوشته های ایرانی درست هستن. ولی ممکنه بعضی نوشته های اقراق شده هم پیدا بشه بینشون. نوشته ارمنستانی هم به نظر بنده معتبر هستن.
          ولی من هیچوقت نوشته های یونانی منبع اصلی خودم قرار نمیدم و به شما هم همین پیشنهاد می کنم که به نوشته های یونانی اعتماد نکنید.

        2. admin
          admin کاربر می‌گوید

          تاریخ ایران طوری هستش که حاکمان دورانش اصلا نیاز به تحریف تاریخ نداشتند چون در نهایت قدرت بودند مگر در مواقع خاص. همین دروغ اسکندر کار یونانی ها است. فردی به اسم اسکندر واقعا وجود داشته اما اونی نبوده که یونانی ها میگن. شاید در برابر داریوش پیروز شده باشه اما مطمعن باشید هرگز آریو برزن رو شکست نداده چون از تخت جمشید تا دوران ساسانیان هم استفاده می کردند و اعراب اومدند و اون مکان رو زیر خاک دفن کردند. یک احتمال دیگه هم هست که همونطور که تعدادی تاریخ نگار گفتند، سکندر یک ایرانی بوده که بر علیه جکومت وقت قیام کرده و شکستش داده و بعدها یونانیان از اون سواتفاده کردند و اون رو یونانی جا زدند و حضور یونانی ها در ایارن نیز به دیلی عدم وجود یک حکومت مقتدر در اون چند ده سال بوده.. چیزی که مسلمه و من تحقیق کردم، تخت جمشید هیچ وقت در آتش نسوخت و یا اگر سوخت اونطوری زیر گل نمی رفت. بنا های چند هزار سال قبل تر از اون زیر گل نرفتن که کاخ چند ده متری زیر گل رفت.

  4. سینا کاربر می‌گوید

    ولی نکته مهمی هم هست اینه که ما نباید تاریخ رو به نفع خودمون بنویسیم . شاید واقعا اسکندر غربی بوده ولی چون ما خوشمون نمیاد که قبول کنیم هخامنیشان با اون دبدبه و کبکبه از یه خارجی شکست خوردند حالا میگیم نه ایرانی بوده اسکندر !

    1. سمیه کاربر می‌گوید

      خب شما هر جایی رو بری بخونی حکومت خودشون رو با دبدبه و کبکبه بیان می‌کنند نمیان بگن فلان بودیم بهمان بودیم بعدشم اکثرافرادی ک قرار بوده تاریخ تو رو کتیبه یا هر چیزی بنویسن قطعا ب دستور شاه این کار رو میکردن و طبیعتا شاه میاد دبدبه کبکبه راه میندازه

  5. Amir کاربر می‌گوید

    با سلام
    ادمین من خودم تاریخ رو زیاد دنبال میکنم
    ولی هر جور نگاه میکنم همش حس میکنم ذوالقرنین همون کوروش کبیره چون کوروش به جنگ سکا ها رفت ( سکا ها هم اقوام وحشی خزری بودن) قوم یاجوج و ماجوج ( گاگ و مگاگ) هم به گفته ی پیامبر خدا حضرت محمد ( ص) هم اقوام وحشی خزری بودن که بسیار کفر می‌ورزید و همه کار میکردن کوروش هم در جنگ با سکا ها در دفاع از مردمش کشته شد ذوالقرنین هم سونوشتش مشخص نشد اما به هر حال هردو اقوام وحشی رو شکست دادن.
    متاسفانه جمهوری اسلامی ایران زیاد از تاریخ شاهنشاهی ایران مخصوصا هخامنشی ها خوشش نمیاد و سعی در ضعیف نشون دادن اونا داره.
    ایران کشوری بود که در زمان ماد ها آشور ( یگانه قدرت عظیم دنیا که تونست به تنهایی مصر، فینیقیه یا همون سوریه، بابل، و ماد که در اون زمان تازه نفس بود رو شکست بده) رو در زمان هوخشتره کبیر شکست داد
    هخامنشیان قدرت های عظیم دنیا رو یکی بعد از دیگری در هم شکست ماد، لیدی، بابل، فینیقیه، سکا ها، پارت ها، هندی ها و یونانی ها رو در هم شکست
    اشکانیان تونستن سلوکیان رو از سوریه و عراق و ایران بیرون کنن، کشور ارمنستان رو درهم بشکنن ( ارمنستان قدرت زیادی در اون زمان داشته) و همین طور به مدت ۴۰۰ سال جلوی روم که کل اروپا و سوریه و مصر رو در اختیار داشت شکست و عقب برونه.
    ساسانیان هم ۴۰۰ سال جلوی روم وایسادن و به آتیلا پول و سرباز دادن و روم غربی رو نابود کردن و از اون بر هم هان هارو درهم شکستن اما از اعراب مسلمان شکست خوردن که اونم خدا میخواسته کمک اعراب باشه

    بعد از باستان

    آل بویه و حکومت ها پنج گانه خلفا رو از ایران بیرون کردن و خلفا فقط رهبران دینی بودن و از قدرتشون کاسته شد
    غزنویان هند رو شکست دادن و خیلی به ایران وسعت دادن و روم جرئت نداشت جلو بیاد
    سلاجقه قدرتی در حد امپراطوری هخامنشی داشتن!!! و بزرگ ترین ارتشی که روم ساخته بود رو به طور کامل نابود کردن و فقط نتونستن قسطنطنیه رو درهم بشکنن ( اونم سلطان محمد فاتح فقطش کرد) توجه داشته باشید سلطان عثمان اول نوه ی سلجوق روم بوده یعنی نوه آخرین شاه سلجوقی
    خوارزم شاهیان هم خلفا ی عباسي و فاطمی رو بار ها در هم شکستن اما متاسفانه از مغول شکست خوردن

    بعد از دوران مغول

    شاهان صفوی عثمانی رو بار ها درهم شکستن ( مثل ایران که همیشه جلوی روم قد علم می‌کرد)
    افشار قلمرو عظیمی به هم زد و هند و افغانستان و پاکستان و عثمانی رو در هم شکست و از اون بر دهلی و از این بر تا بغداد رو فتح کردن
    زندی ها زیاد تعریفی نداشتن و زیاد هم دوران بر ایران حاکم نبودن
    قاجار در دوران آغا محمد شاه خیلی قوی بود اما از دوران مظفرالدین شاه به بعد رو به زوال بود
    پهلوی هم عالی بود اما با اسلام مشکل داشت و میخواستن دین رو ریشه کن کنن که آیت الله خمینی ( ره) جلوشون قد علم کرد و درهم شکستن ( بقولا هرکس با آل علی در افتاد ور افتاد)
    جمهوری اسلامی هم عالی بود اما بدلیل تحریم ها آمریکای ملعون و بی کفایتی مسئولان داره همین طور بد تر میشه انشاالله که بازم به قدرت و شکوه گذشتگانمان برگردیم

    من یه حدیث از اما علی ( ع) شنیدم که ایران در آخر الزمان قدرتمندتر از همیشه میشه و روم و سفیانی ( منظورم از اروپایی ها) رو در هم میشکنه و شکستشون میده به امید اون روز

  6. محمد امید سعادتی کاربر می‌گوید

    مقاله خیلی خوبی بود. فقط من یک سوال دارم.
    چرا عکس آشیل گذاشتید برای عکس مقاله؟😂😂

    1. admin
      admin کاربر می‌گوید

      عکس درست حسابی پیدا نکردم🤪🤪😂😂

      1. محمد امید سعادتی کاربر می‌گوید

        Admin
        حداقل عکس جولیوس سزار میذاشتین😂😜😜
        یک نفر فیلم تروا ندیده باشه فکر می کنه این اسکندر مقدونی🤣😜

  7. کوروش عباسی کاربر می‌گوید

    ببخشید کدوم مورخ ها از اسکندر گفتن
    و اینکه کدوم مورخ داستان اسکندر رو کامل نوشته

  8. علی کاربر می‌گوید

    سلام در این باره یک کانال در یوتوب هست به اسم کاروان باستان که ویدیو خوبی ساخته شده
    تو یوتوب سرچ کنید
    Ancient Caravan براتون میاره برید ببینید

  9. ابوالفضل ایروانی کاربر می‌گوید

    من الان یک بار دیگه این مقاله رو با دقت بیشتری خوندم.
    دلایل بسیار کامل هستند و به نظر میرسه داستان حمله اسکندر به ایران دارای حفره های بسیار زیادی باشه من فکر میکنم اسکندر یه افسانه بود نه واقعیت افسانه ای که ساخته شد تا ابهت ایران رو کاهش بده.
    دلیل پنجم در نوع خود خیلی جالبه الان کپی میکنم عین متن رو:
    ((در سه نبرد داریوش و اسکندر، میزان کشته شدگان ارتش ایران را ۱۶۲ تا ۴۰۰ هزار نفر و سپاه اسکندر را ۵۰۰ الی ۱۶۶۵ تن نوشته اند، یعنی به ازای هر یک کشته از مقدونیان چیزی حدود ۲۷۰ کشته از ایرانیان. کافیست به نبرد های چرند فیلم ۳۰۰ توجه کنید تا ساختگی بودن این عدد را درک کنید.))
    آخه چی بگم من؟! خیلی معزرت میخوام اما یه انسان عاقل و بالغ عمرا این چرند و پرندا رو قبول کنه. الان به ازای هر یه دونه یونانی، ۲۷۰ ایرانی کشته شده؟! یعنی اونا سوپرمن هم بودن نمیتونست همچین آماری به دست بیاد. بعد جالبه تجهیزات خیلی خاصی هم نمیتونستند داشته باشن یونانی ها
    حالا اینو ولش کن. به قول خودشون که میگن لشکر هخامنشی ۶۰۰ هزار نفر بود و لشکر اسکندر ۷۰ هزار نفر آخه کدوم احمقی میاد با هفتاد هزار نفر به یه لشکر ۶۰۰ هزار نفری حمله کنه؟!؟! حالا درسته در تاریخ بوده جنگ هایی که یک به پنج هم جنگیده باشن اما اگه دقت کنید بالای نود و پنج درصدش اونایی که تعدادشون تا این حد کمتر بوده مجبور به دفاع بودن. یعنی باید از زمین خودشون دفاع میکردن نه اینکه حمله کنن. بماند در اکثر جنگ ها اون طرفی که تعدادش اینقدر کمتر بودن شکست خورده.
    یه نکته دیگه هم در مورد تخته جمشید که یه عمر گفتن آره اسکندر اومد ایران رو نابود و تخته جمشید رو آتیش زد.!! هههههههه ههههههه هعههع
    تخته جمشید تا پابان دوره ساسانیان وجود داشت. درضمن اگه اشتباه نکنم چند سال پیش با علم به این نتیجه رسیدن که تخته جمشید نمیتونه در آتش سوخته باشه البته این حرف من نیست من تخته جمشید رو ندیدم این حرف اون دانشمندان یا حالا پژوهشگران متخصصی هست که برسی کردن.
    در کل داستان اسکندر با این آب و تابی که گفته شده رو باید شنید و در پایان به قول موبیوس (شخصیت سریال لوکی) گفت:
    قشنگ بود. 😅😅😄😄

    1. Dark Knight
      Dark Knight کاربر می‌گوید

      دانلود حق از جناب ایروانی
      لطفاً به بالاتر از منبر بشتابید

دیدگاه ها غیر فعال است.